غبار کوچه بروبید، عید می آید
زکوچه هاست که بوی شهید می آید
صدای دلکشی از دور محملم را برد
دوباره رایحه جبهه ها دلم را برد
هنوزخاطره جبهه ها، خیالی نیست
شلمچه زان همه شب زنده دار،خالی نیست
هنوزلشکر 10، نذر سید الشهداست
دوکوهه در تب پرواز حاج همت هاست
هنوز ساحل والفجر8، غمگین است
جبین آب از آن التهاب پرچین است
هنوزخاک شلمچه جنون به دل دارد
زهجرآن همه خورشید، خون به دل دارد
سخن بگوی طلائیه، باز دلتنگم
برای سجده سرخ نماز دلتنگم
تبسمی به من ای فکه، هردوتنهاییم
چگونه بعد شهیدان هنوز برپاییم
پراز دعای کمیلی، پراز جنون کارون
کجاست منزل لیلی،جزیره ی مجنون؟
تو ای شهید که نامت، خلاصه پاکیست
چقدر پیرهن خاکی تو افلاکیست
به استخوان وپلاک شکسته ات،سوگند
به جان مادرپهلو شکسته ات،سوگند
دلم زهجرتوای دوست،شعله ور شده است
زاستخوان تو قلبم،شکسته ترشده است