گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

گفتنی هایی از خانه کعبه


هیچ مکانی در دنیا همانند کعبه مورد توجه، علاقه و احترام قرار نگرفته است. همه مسلمانان جهان هر روز پنج مرتبه رو به کعبه نماز می گذارند و شاید نهایت آرزویشان این است که در موسم حج به دیدار کعبه روند و در نزدیکترین فاصله معبود را عبادت کنند.
در کتابهای تاریخی روایتهای گوناگون و احادیث متفاوتی در مورد ساختمان کعبه نقل شده است. تعداد زیادی از این احادیث که از صحابه پیامبر نقل شده و به دست ما رسیده در مورد ساختمان بیت عتیق است .

* روایات گوناگون از نحوه ساخت و سازنده نخستین کعبه
گروهی بر این باورند که کعبه پیش از خلقت آدم (ع) به وسیله فرشتگان ساخته شده است. گروهی دیگر عقیده دارند که حضرت آدم(ع) آن را ساخته، بعضی شیث پسر آدم را سازنده کعبه می دانند و عده ای نیز می گویند که دو هزار سال پیش از خلقت زمین خداوند کعبه را بنا نهاد و سپس زمین زیر آن مستقر شد.
درباره صحت و سقم این اخبار در هیچیک از منابع اسلامی مطلبی بیان نشده است. آنچه مهم است این است که کعبه از زمانی که خداوند آسمانها و زمین را خلق کرد برپا بوده است. در کتابهای بخاری و مسلم (دو منبع از احادیث اهل سنت) از عبدالله بن عباس نقل شده که پیامبر(ص) در روز فتح مکه فرمودند: "از روزی که خداوند آسمانها و زمین را خلق کرد، این مکان واجب الاحترام بود و تا روز قیامت با عنایت خدا همان گونه باقی خواهد ماند."
اما بر اساس نص صریح قرآن، حضرت ابراهیم (ع) و فرزندش اسماعیل(ع) بنای کعبه را پی ریزی کردند. این مطلب پیشینه ساختمان کعبه را ثابت می کند. حضرت در طول زندگی خود با دقت و توجه تمام از خانه کعبه محافظت می کرد. پس از وی نگهداری کعبه به برادرش نبت و سپس به برادر دیگر او رسید و این افتخار بعدها نصیب پسر وی هم شد.
رسیدگی به امور کعبه در این خاندان همچنان ادامه یافت و پس از ترک خوردن دیوارهای کعبه مرمت آن را به عهده گرفتند. آنها همچنین ارتفاع کعبه را افزایش دادند.

* سه پادشاه یمنی و قصد تخریب خانه کعبه پیش از اسلام
در دوره پیش از اسلام یکی از پادشاهان یمن که قصد تخریب خانه کعبه را داشت به دست قریش شکست خورد. سپس یکی دیگر از پادشاهان یمن اقدام به تخریب آن کرد که قریش با آنان روبه رو شد و او را هم شکست داد. برای سومین بار الحمیاری پادشاه دیگر یمن سعی کرد کعبه را خراب کند و گنجهای آن را تصاحب کند اما تندباد شدیدی وی را متوقف کرد. او بعدها دچار بیماری صعب العلاجی شد و اطرافیان به او توصیه کردند که تسلیم شود و کعبه را محترم بشمرد و آن را طواف کند. موی سر خود را در آن جا بتراشد و همه آثار فروتنی را نسبت به مسجدالحرام نشان دهد.
پادشاه این توصیه را پذیرفت و شش روز در مکه ماند و با شکوهترین پارچه را برای ساختن پرده خانه کعبه تقدیم کرد. از این رو اعتقاد بر این است که الحمیاری نخستین کسی بود که خانه کعبه را با پارچه ملبّس کرد.
سالها گذشت و قبایل در مکه به تجارت مشغول بودند و خرافات به طور گسترده ادامه می یافت . تلاش مؤمنان برای هدایت مردم به راه راست و ایمان حقیقی بی نتیجه بود. قبیله قریش به خارج مکه مهاجرت کرد و کنترل خود بر کعبه را از دست داد. تا این که فردی از قبیله قریش حکومت و اداره کعبه را به دست گرفت و توجه فراوانی به آن مبذول داشت. او شؤون و تکالیف دینی جدیدی وضع کرد و دارالندوه (تالار مناظره) را ساخت.
پس از وی اداره کعبه به پسرش عبدالدار واگذار شد و بعد از او فرزندان عبد مناف در اداره کعبه شریک شدند. حفاظت از کعبه، پرچم و دارالندوه به پسران عبدالدار و میزبانی، تهیه آذوقه و رهبری، به پسران عبدمناف رسید. چند سال قبل از بعثت حضرت محمد(ص) قریش خانه کعبه را که به وسیله آتش گسترده ای آسیب دیده بود بازسازی کرد. قریش بر شرک خود و عرب بر جاهلیت خود باقی بود تا خداوند اراده کرد که نور اسلام بر انسانیت بتابد.

* ندای خداپرستی از کعبه بر می خیزد
سرانجام با بعثت رسول الله از کعبه ندای یکتاپرستی برمی خیزد، بت پرستی از میان می رود و کعبه قبله می شود، مکانی که مردم از شرق و غرب هنگام نماز رو به سوی آن می کنند. نکته بسیار جالب در مورد مکه پرده این خانه است که نشانه احترام، ارزش و اعتبار این خانه مقدس است. تاریخ پرده بخشی از تاریخ کعبه به حساب می آید.
در تاریخ آمده است که حضرت اسماعیل(ع) به کعبه جامه پوشاند. همچنین نوشته اند که عدنان بن عاد، جد بزرگ پیغمبه بر(ص) نخستین کسی بود که کعبه را با پارچه پوشانید.
پس از او افراد زیادی در پیش از اسلام کعبه را پوشش دادند. آنان این امر را وظیفه ای دینی می دانستند و هرکس که تمایل داشت خانه کعبه را ملبّس کند مجاز بود و می توانست به آزادی و در هر زمانی که می خواست این کار را انجام دهد.
در آن زمان جنس پرده از حصیر، پارچه یمنیِ راه راه، ابریشم، پارچه پنبه ایِ عراقی، شالهای یمنی و یا نوعی پارچه مصری بود. همه این منسوجات در دوره قبل از اسلام شناخته شده بودند. وقتی پرده ها روی هم قرار می گرفت و سنگین می شد آنها را پاره می کردند و به مردم می دادند و یا دفن می کردند.

* پرده کعبه در زمان پیامبر
پیش از فتح مکه پیامبر(ص) در پوشانیدن کعبه شرکت نمی کرد، زیرا مشرکین به ایشان چنین اجازه ای نمی دادند. اما پس از فتح مکه پیامبراسلام (ص) پرده سابق را حفظ کردند تا این که پرده به وسیله زنی که قصد داشت با بخور مشتعل آن را خوشبو کند آتش گرفت. در این زمان پیامبرکعبه را با پارچه ای یمنی پوشاندند.

* پرده کعبه در زمان معاصر

در 1346 هجری قمری دستور ساخت کارخانه ای برای بافت پرده کعبه صادر شد. کارخانه در اواسط همان سال افتتاح و نخستین پرده کعبه در مکه تولید شد. برای تکمیل کار و تهیه آن، در بهترین طرح ممکن که در شأن قداست کعبه باشد کارخانه در 1362هـ . ق. بازسازی شد. در 1397هـ . ق . ساختمان جدید در امّ الجود در مکه افتتاح شد. این کارخانه مجهز به ماشینهای مدرن برای تولید پارچه بود. در حالی که بخش دستی به خاطر ارزش بالای هنری به کار خود ادامه می داد. یک بخش اتوماتیک هم شروع به کار کرد. با این که هم اکنون کارخانه به پیشرفته ترین دستگاه ها مجهز است، هنوز هم سنت هنر دستی را حفظ می کند. بنابراین، پرده در زیباترین طرح تولید می شود.

* مشخصات پرده کعبه

پرده کعبه از ابریشم خالص سیاه رنگ تهیه شده که بر روی آن این عبارات حک شده است: "لا إله إلاّ الله، محمد رسول الله، الرحمن الرحیم، جَلَّ جلاله" .
این پارچه 14 متر ارتفاع دارد. در بالای آن ناحیه "کمربند" پرده وجود که 95 سانتی متر عرض و 45 متر طول دارد و شامل 16 قسمت بوده و پرده را از هر طرف احاطه کرده است.
کمربند به صورت طرح برجسته دوخته شده و بهوسیله نخ نقره با روکش طلا لعاب داده شده است. تعدادی از آیه های قرآن به روش خاصی از کتابت عربی بر روی آن خطاطی شده است.
در هر یک از ارکان کعبه، زیر کمربند، سوره اخلاص درون دایره ای نوشته و اطراف آن با تزئینات اسلامی احاطه شده است.
در ارتفاع مشابه در زیر کمربند، 6 آیه از قرآن به چشم می خورد. هریک از این آیات در قاب جداگانه ای نوشته شده و در حدّ فاصل این قابها، طرح فانوس مانندی ـ شکل شماره 8 ـ وجود دارد که هرکدام از این عبارات در آن نوشته شده است:" یا حیّ یا قیّوم"، "یا رحمنُ یا رَحیمُ"، "الحمدُ لله ربِّ العالمین".
همه نقوشی که در زیر کمربند قرار دارد به روش خاصی از نوشتار عربی خطاطی و به صورت طرحهای برجسته، زردوزی گردیده که آن را با نخ نقره روکش شده با طلا به هم بافته اند.  

منبع:روزنامه اعتدال

غزل از استاد نامی زنده یاد محمود شاهرخی

گاهی که می‎آید صبا دامن کشان از گلشنت
روشن شود چشم و دلم با بویی از پیراهنت

هر گه درآیی از درم دست از تماشا می‎برم
ای صد چو یوسف جان به کف در اشتیاق دیدنت


کردی شراب بی خودی در جان من روز ازل
بردی ز خویشم تا ابد زان باده مرد افکنت


گاهی خطابم می‎کنی گاهی عتابم می‎کنی
دانم که باشد هر نفس لطفی دگرگون با منت


گفتم خیالت را شبی گر … او در خلوتم
جز جان ندارم هدیه‎ای جز دل نباشد مسکنت


گاهی که مهر روی تو از مشرق دل سر زند
چون ذره رقصان می‎شوم بر آفتاب روشنت


در پرده دیشب مرغ حق می‎خواند تا وقت سحر
بس کن که کردی خون دلم ای جذبه از نالیدنت


 **
امشب ز مستی شور دیگر داری ای دل
از چشم ساقی میل ساغر داری ای دل


شوق وصال است اینکه زد بر جانت آتش
شور جنون است اینکه در سر داری ای دل


در سوز و سازی با لب خاموش چون شمع
با خشک کامی دیده تر داری ای دل


اسرار پنهان را به نا محرم مکن فاش
گر چون صدف در سینه گوهر داری ای دل


چون قطره گر فانی شدی در بحر وحدت
کامی روا از دست دلبر داری ای دل


آیینه‎ی آن حسن جان افروز گردید
از رخ حجاب غیر اگر برداری ای دل


ز اسرار گردد سینه‎ات چون لوح محفوظ
گر عشق را چون حفظ از برداری ای عشق


***
مستم از نرگس مخمور تو مستم ای دوست
می‎رود شیره چشم تو ز دستم ای دوست


تا که با یاد تو پیمانه زدم روز الست
به وفای تو که پیمان نشکستم ای دوست


تا زِ لعل لب میگون تو رفتم از خویش
همه دانند که من باده پرستم  ای دوست


«تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق»
از بد حادثه فارغ ننشستم ای دوست


جان من همچو شمعی زِ دل سوخته در آتش آب
دل چو در رشته سودای تو بستم ای دوست


هست دیدار تو گر در گره نقد حیات
به ولای تو که جان بر سر دستم ای دوست


همچو گل جامه به بوی تو به تن چاک زنم
چه از این دایره حادثه رستم ای دوست


جذبه‎ای تا ز کرم فیض تو در کارم کرد
با تو پیوستم و از غیر گسستم ای دوست

حقیقت امامت در چشمه سار وجود امام جواد (ع)

موضوع امامت و مسائل و ویژگیهای آن، از زمان رحلت پیامبر اکرم(ص) از مهمترین موضوعاتی است که به طور کلی در اندیشه  اسلامی و بخصوص تفکر شیعی مطرح بوده است. امام جواد(ع) نخستین امام از ائمه دوازده گانه بود که در خردسالی یعنی هشت سالگی (1) متصدی شؤون امامت گردید و مسؤولیتهای رهبری را برعهده گرفت. پس از آن حضرت، فرزندش امام هادی(ع) نیز در همین سنین متولی امر امامت شد و بعدها امام مهدی(عج) هم در حالی که بیش از پنج سال نداشت، به امامت رسید.(2) یکی از مسایلی که در عصر امام جواد(ع) مطرح شد و بعدها در مباحث کلامی مربوط به امامت جایگاه ویژه ای یافت، این بود که آیا ممکن است کسی پیش از بلوغ به مقام امامت برسد؟ در سال 203 ه .ق که امام رضا(ع) به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علت این که تنها فرزند وی - امام جواد(ع)- بیش از هشت سال نداشت، در نگرانی و اضطراب عمیقی فرو رفتند. به نوشته برخی از مورخان، در این جریان میان شیعیان اختلاف پدید آمد؛ چنان که شیعیان دیگر شهرها نیز متحیر شدند.(3) این مشکل برای شیعیان که مهمترین رکن ایمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسایل و مشکلات دینی و فقهی خود به وی رجوع می کردند، اهمیت بسیاری داشت.
در این مقاله، شکوفایی و حقیقت امامت در وجود امام جواد(ع) و نیز ادله آن مورد بررسی قرار می گیرد.

تولد و امامت

امام محمدتقی بن علی بن موسی الرضا(ع) نهمین پیشوای شیعیان، به سال 195 ه در ماه رمضان متولد و در ماه ذی القعده سال 220 ه توسط همسرش و به تحریک و فرمان معتصم خلیفه عباسی مسموم و به شهادت رسید. نام مادر آن حضرت «سبیکه نوبیه»(4) از زنان با فضیلت روزگار است. بعد از این که امام رضا(ع) در ماه صفر سال 203 ه در توس در سن 55 سالگی به شهادت رسید. (5) امام محمد تقی الجواد، فرزند ایشان که در مدینه می زیست، در سن هشت سالگی بر مسند امامت و رهبری قرار گرفت.
امام جواد(ع) در دوران امامت خود با دو تن از خلفای عباسی؛ مأمون و معتصم معاصر بوده است.مأمون کوشش می کرد با طرح نقشه ها، امام جواد(ع) را به محل حکومت نزدیک کند، او توطئه خود را برای از میان بردن جنبش و حرکت تشیع در چارچوب خلافت عباسیان همچنان ادامه می داد و هدف از این کار ایجاد فاصله بین امام و پایگاههای مردمی او بود.(6) مأمون برای انجام این هدف، دختر خود را به عقد آن حضرت درآورد. در واقع، در این میان مأمون به علم و دانش و نیز امامت امام جواد(ع) پی برده بود و موقعی که تصمیم به ازدواج دخترش با امام جواد گرفت، عباسیان برآشفتند، زیرا می ترسیدند پس از مأمون خلافت به خاندان علوی برگردد. ولی آنان مخالفت خود را به گونه ای دیگر وانمود کرده و گفتند دختر خود را به ازدواج کودکی در می آورند که آگاهی از دین ندارد و حلال را از حرام تشخیص نمی دهد. مأمون در مقابل این برخورد، مجلسی برپا کرد و امام جواد(ع) را به مناظره علمی با بزرگترین دانشمند آن عصر فرا خواند تا بدین وسیله مخالفت عباسیان را به اشتباهشان آگاه کند.(7)

 

شکوفایی و حقیقت امامت در وجود امام جواد(ع)

الف) نبوت و امامت در کودکی

قرآن کریم رسالت در کودکی را ممکن شمرده و نمونه هایی از آن را ذکر می کند، از این روی کوچکی سن امام جواد(ع) بی سابقه نبوده، بلکه از پدیده های اعجاز آمیز وجود ایشان است که حتی در حاکمان آن زمان نیز اثری فوق العاده گذاشته بود. همان گونه که اشاره شد، این اتفاق، نخستین بار، در وجود امام جواد(ع) تجلی نمود و پیامد این جریان برای حاکمان منحرف، مایه حیرت و برای حقیقت امتداد خط امامت سندی حتمی و معجزه آسا به شمار می رفت. این موضوع که کسی در سن و سال کودکی با عنایت خداوند، عهده دار مقام بلند رسالت و هدایت جامعه بشری گردد، سابقه کهن تاریخی دارد. همان گونه که خداوند در مورد حضرت یحیی(ع) و رسالت او می فرماید: ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم. (8)
همچنین عیسی بن مریم در همان روزگار کودکی به نبوت و رسالت رسید: «آتانی الکتاب و جعلنی نبیا»(9)
سن اگرچه در اغلب امور در نزد مردم به عنوان مقیاس و سنجش در نظر گرفته می شود، اما در نزد خداوند ملاک معتبری نیست. چه بسیار مردمانی بودند که چون می دیدند خداوند کودکی را به پیامبری به سوی آنان برانگیخته، در شگفت می شدند، اما خداوند به آنان نشان داد که این کار عمدی بوده و برای آن است که مردم معنی نبوت و رسالت را دریابند که نبوت و رسالت موهبتی عادی و معمولی نیست که تنها در یک فرد و در اثر شرایط محیطی و تربیتی به ظهور برسد، بلکه امری مافوق عادات مردم و بر خلاف سنن جاری طبیعت و هستی است. پس، همان طور که به بیان قرآن کریم حضرت یحیی(ع) و عیسی(ع) در روزگار کودکی به خاطر عنایت خداوندی و ... از جانب پروردگار به مقام نبوت و رسالت رسیده اند، امام جواد نیز طبق متون حدیث مشمول چنین عنایت و استعدادی بوده و می تواند امام و پیشوای جامعه بشری گردد.

 

ب) پیامبر اکرم(ص) و امامت امام جواد(ع )

پیامبر(ص) بر پایه وحی الهی به بسیاری از اتفاقها و حوادث بعد از خود و حتی حوادث «آخر زمان» اطلاع داشت و در همان روزهای صدر اسلام، مسایل و خصوصیات جانشینان و امامان بعد از خود را بیان نموده است و با استناد به متون تاریخی و حدیثی نهمین جانشین آن حضرت، امام جواد است پیامبر(ص) درباره اصل مسأله جانشینان خود فرموده: اسلام همواره عزیز و قدرتمند خواهد بود تا مادامی که خلفای دوازده گانه که همه از قریشند، خلافت و زعامت داشته باشند.(10) (منظور ائمه (ع) هستند، چون عدد 12 به هیچ یک از مدعیان خلافت صادق نبوده است.)
درباره خصوصیات بیشتر امامان، رسول خدا(ص) فرموده است: 9 نفر آنان از نسل حسین(ع) می باشند و تکلیف شما اطاعت از آنان خواهد بود.(11) امام رضا(ع) نیز از پدران خود روایت می کند که رسول خدا(ص) فرمود: المنتجبه الرحم؛ پدرم فدای فرزند بهترین کنیزان که «نوبیه» بوده، یعنی فرزندی که مادر او پاک و پاکیزه دامن بوده است.(12) با توجه به این روایات، پیامبر(ص) هم اصل جانشینی و خصوصیات آنها را مطرح و نیز مقام و منزلت امام جواد(ع) را که مادر او «سبیکه نوبیه» بوده مورد توجه و سفارش قرار داده و از امامت امام جواد(ع) خبر داده است.

 

ج) امام رضا(ع) و امامت امام جواد(ع )

در امر امامت آنچه مهم است، تنصیص امام سابق بر امامت امام بعد از خود می باشد. امام رضا(ع) نیز در موارد متعدد و مناسبتهای گوناگون، امامت فرزند بزرگوارش را گوشزد کرده و اصحاب بزرگ خود را به این موضوع آگاه کرده است. در واقع، استقرار اکثریت اصحاب امام رضا(ع) بر امامت حضرت جواد(ع) به استناد فرمایشهای امام رضا(ع) بوده است که به دو مورد اشاره می شود:
1- یکی از یاران امام رضا(ع) می گوید: در خراسان در محضر امام رضا(ع) بودیم، یکی از حاضران به امام عرض کرد اگر پیشامدی به شما رخ داد، به چه کسی مراجعه کنیم؟ امام فرمود: به فرزندم ابوجعفر! در این هنگام آن شخص سن حضرت جواد(ع) را کم شمرد، امام رضا(ع) فرمود: «خداوند عیسی بن مریم را در سنی کمتر از سن ابو جعفر، رسول و پیامبر و صاحب شریعت جدید قرار داد.» (13)
2- در جای دیگر هم امام رضا(ع) برای آشنا ساختن اصحاب به امامت امام جواد(ع) بعد از آن که سخنی - راجع به امامت- به یاد آورد، فرمود: «شما را چه نگرانی درباره امامت ابو جعفر- امام جواد- است او را به جای خود نشاندم و جانشین خود گردانیدم.» و سپس فرمود: «ما خانواده ای هستیم که کودکانمان از بزرگانمان ارث می برند.» (14)

 

امام جواد(ع) در مسند امامت

1. تحکیم و تثبیت امامت

پس از شهادت امام رضا(ع) آنچه در مورد جانشینی و امامت امام جواد(ع) ضروری و مهم به نظر می رسید، تثبیت و تحکیم امامت ایشان بود. بنابراین، امام جواد(ع) پیش از آن که شیعیان آن حضرت را مورد امتحان و پرسش قرار دهند، خود به مسأله امامت و شبهات پیرامون آن می پرداخت و از این رهگذر جانشینی و امامتشان را تثبیت می نمود.
در این مورد، می توان به ماجرای علی بن اسباط یکی از یاران امام رضا(ع) اشاره کرد. او می گوید: روزی به محضر امام جواد(ع) رسیدم. در ضمن دیدار، به سیمای حضرت خیره شدم تا قیافه و مشخصات او را به ذهن خود سپرده، پس از بازگشت به مصر برای ارادتمندان آن حضرت بیان کنم. درست در همین لحظه، امام جواد که گویی تمام افکار مرا خوانده بود، به من فرمود: کاری که خداوند در موضوع امامت انجام داده، مانند کاری است که در مورد نبوت انجام داده است. خداوند درباره حضرت یحیی(ع) می فرماید: «ما به یحیی در کودکی فرمان نبوت دادیم» و درباره حضرت یوسف(ع) می فرماید: هنگامی که به حد رشد رسید، به او حکم و علم دادیم»... بنابراین، همان گونه که ممکن است خداوند علم و حکمت را در سن چهل سالگی به شخصی عنایت کند، ممکن است همان حکمت را در دوران کودکی نیز عطا کند.(15)

 

2. امام جواد(ع) و شیعیان

شیعیان از یک سو امامت را از جنبه الهی آن می نگریستند و به همین دلیل کمی سن امام هرگز نمی توانست در عقیده آنان خللی وارد آورد؛ اما از سوی دیگر آنچه اهمیت داشت، این وجهه الهی بود که باید چنین کودکی در علم و دانش همانند سایر امامان باشد. از این رو، شیعیان آن حضرت را در مقابل انواع پرسشها قرار می دادند. امام جواد(ع) نیز در فرصتهای مختلف پاسخهای پرسش آنان را داده و در این میان با استدلالهای علمی خود شایستگی خود را بر منصب امامت آشکار می ساخت.
بعد از شهادت امام رضا(ع)، شیعیان در مجلسی گرد آمدند تا مسأله جانشینی را حل کنند. یونس بن عبدالرحمان که از شیعیان قابل اعتماد نزد امام رضا(ع) بود، گفت: تا زمانی که این فرزند؛ یعنی امام جواد(ع) بزرگ شود چه باید بکنیم؟ در این هنگام، «ریان بن صلت» از جای خود برخاست و به اعتراض گفت: تو خود را در ظاهر مؤمن به امام جواد(ع) نشان می دهی، ولی پیداست که در امامت او تردید داری! اگر امامت وی از جانب خدا باشد، طفل یک روزه هم به منزله شیخ است و اگر از طرف خدا نباشد، حتی اگر هزار سال هم عمر کرده باشد، مانند سایر مردم است.
دیگران در این هنگام برخاستند و ریان را ساکت کردند... سرانجام در ایام حج هشتاد نفر از علمای شیعه از بغداد و دیگر شهرها گرد هم آمده و عازم مدینه شدند. ابتدا پیش عبدا... بن موسی- عموی امام جواد(ع)- رفتند، ولی هنگامی که گم شده خود را پیش او نیافتند، از وی روی برگردانده و به حضور امام جواد(ع) رسیدند. آن حضرت به سؤالهای آنان پاسخ گفت و آنها از پاسخهای وی که نشان بارزی از امامت و علم الهی وی بود، شادمان و خوشحال شدند.(16)
بار دیگر نیز گروهی از شیعیان از مناطق مختلف نزد آن حضرت آمده و در مجلسی پرسشهای زیادی مطرح کردند، و امام جواد(ع) در حالی که بیش از ده سال نداشت، به تمام این پرسشها پاسخ داد. (17)
از این روایت چنین به دست می آید که اولاً: شیعیان اصرار داشتند تا از طریق دانش امام، امامت وی را بپذیرند و ثانیاً امام در حالی که هنوز کودک خردسالی بیش نبود، به دلیل الهی بودن امر امامت، به خوبی قادر بود به پرسشهای علمی و فقهی شیعیان پاسخ دهد.

 

3. سرآمدی امام جواد(ع) در مناظرات علمی

بخشی از ادله امامت و مقام علمی امام جواد(ع) را مناظرات علمی ایشان تشکیل می دهد، از آنجا که شیعیان، مدعی علم الهی برای امامان خود بودند، سلاطین عباسی همواره می کوشیدند با تشکیل مجالس مناظره، آن حضرت را رو در روی برخی از دانشمندان بزرگ قرار دهند تا شاید در پاسخ برخی از پرسشها درمانده شوند و شیعیان را در اعتقاد خود به وجود علم الهی در نزد ائمه(ع) دچار مشکل سازند و از پیروی آنها خودداری کنند. همین مسأله سبب شد مأمون امام جواد(ع) را به مجلس مناظره دعوت کند؛ گرچه مأمون از مقام علمی آن حضرت آگاه بود.
از جمله مناظرات امام جواد(ع) می توان به مناظره با یحیی بن اکثم دانشمند و فقیه آن زمان و نیز مناظره ایشان با برخی از فقیهان در مجلس معتصم، اشاره کرد. یحیی بن اکثم در مناظره با امام جواد(ع) یک مسأله فقهی در مورد شخص محرمی که حیوانی را کشته، مطرح نمود. امام(ع) در جواب، فروعی یازده گانه برای مسأله مطرح نمود، یحیی متحیر و شرمسار شد تا جایی که همه حاضران از سرخی چهره اش، شکست او را به وضوح دیدند، سپس مأمون از امام خواست تا خود پاسخ فروعی را که در جواب یحیی بن اکثم مطرح کرده بود، بدهد. امام به یکایک آنها پاسخ داد. آنگاه امام از یحیی بن اکثم مسأله فقهی، پرسش کرد، او از پاسخ به این سؤال درماند و امام به درخواست او جواب مسأله را روشن نمود. مأمون در مقابل دانش امام(ع) اظهار شگفتی کرد و گفت: کمی سن، مانع از کمال عقل برای این خاندان نمی شود.(18)

 

اعتراف معتصم عباسی به امامت آن حضرت

از دیگر مناظرات آن حضرت، مناظره با فقیهانی در مجلس معتصم از دیگر سلاطین عباسی می باشد. در این مجلس مسأله حد شخصی که مرتکب دزدی شده بود مطرح شد. فقها هر یک نظر خود را در این مورد ابراز کردند، ولی امام(ع) نظری برخلاف فقها در این رابطه دادند. معتصم نظر امام را پذیرفت. در واقع، این مناظره نیز ثبوت برتری علم امام جواد(ع) را به دنبال داشت و برای سلطان عباسی قابل تحمل نبود، از این روی منتهی به شهادت آن بزرگوار گردید.(19)
***
امامت امام جواد(ع) با توجه به کودکی و کمی سن، معجزه ای بزرگ در اسلام و در تاریخ تشیع شمرده می شود و این مسأله حکمتی الهی برای فهم حقیقت نبوت و رسالت- امامت- است، گرچه، درک این جریان برای برخی دشوار بود. اما در حقیقت، مقام امامت تحقق وعده تخلف ناپذیر خداوند بر بندگان صالح و شایسته خود است، که می فرماید: عهد من- مقام پیشوایی و امامت- هرگز به مردم ستمکار نخواهد رسید.(20)
شکوه و وعده الهی امامت، بعد از شهادت امام رضا(ع) در وجود فرزند گرامی اش پدیدار گشت، همان گونه که پیامبر(ص) از تولد و امامت ایشان خبر داده بود. در واقع، امامت امام جواد(ع) این معنی را یادآوری می کند که زمین نباید لحظه ای از وجود حجت و دلیل الهی خالی بماند.(21) اگر چه این حجت الهی کودک باشد. بنابراین امام جواد(ع) در دوره امامت خودش در مدت کوتاهی توانست چهره والایی و علمی خود را در میان شیعیان و نیز حاکمان و دانشمندان آن عصر آشکار سازد و شیعه را به عنوان یک حزب قدرتمند فکری در جهان اسلام معرفی نماید.

پی نوشت

1- شیخ مفید/ الارشاد/ ج2/ ص384 و کلینی/ کافی/ ج1/ ص492
2- همان/ ج2/ صص474-418
3- طبری الامامی/ دلائل الامامه/ ص204
4- شیخ مفید/ همان/ ج2/ ص383
5- همان/ ص348
6- عادل ادیب/ زندگانی تحلیلی پیشوایان ما/ ص476
7- شیخ مفید/ پیشین/ ج2/ ص395
8- مریم/ 12
9- مریم/ 30
10- مسلم/ صحیح مسلم/ ج4/ ص101
11- علامه مجلسی/ مرآة العقول/ ج3/ صص265-261
12- شیخ مفید/ پیشین/ ج2/ ص387
13- همان/ ص391
14- همان/ ص388
15- رسول جعفریان/ حیات فکری- سیاسی امامان شیعه/ ص474
16- همان/ص475
17- همان
18- همان
19- محمدبن مسعود عیاشی/ تفسیر عیاشی/ ص319
20- بقره/ 124
21- علامه مجلسی/ همان/ ص294

 

یافته های جامعه شناختی در وصیت نامه شهداء

آنچه پیش روی دارید گزینشی است از تحقیقی در وصیت نامه های شهدای استان گیلان که توسط عزیزالله علیزاده انجام گردیده و به وسیله معاونت پژوهشی بنیاد شهید و امور ایثارگران به صفحه « جبهه و جنگ » ارسال شده است . مطالعه این گزیده را به همه آحاد جامعه به ویژه مسئولان و دولتمردان و مدیران توصیه می کنیم تا از این طریق نه از پیام گیری از سیره شهیدان و حرکت در مسیر نورانی آنان غفلت ورزند و نه در نشر فرهنگ ایثار و شهادت و ارزش های والا و مقدسی که آن طایران سبکبال برای بقا و تداوم آنها به خاک و خون غلتیدند درنگ روا دارند و نیز به این وسیله در چنبره روزمرگی و فعالیت های سیاسی مطلق که بازدارنده از معنویت زلال اسلام و سهل انگاری در پرورش های اخلاقی است اسیر نگردند.

1 ـ در آغاز وصیت نامه ها از 91 نام خدا استفاده شده است . 44 72 درصد شهدا از عبارت « بسم الله الرحمن الرحیم » بهره برده اند.
2 ـ در مجموع 1420 آیه از قرآن توسط 80 85 درصد از شهدا استفاده شده است که آیه شریفه « ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عندربهم یرزقون » بیش ترین فراوانی را به خود اختصاص داده است .
.3 به 101 نفر 4616 بار سلام و درود فرستاده شده است . 53 55 درصد از شهدا به « حضرت امام خمینی (ره ) » بیش از هر شخص دیگر ـ سلام و درود فرستاده اند.
4 ـ 30 10 درصد از شهدا در وصیت نامه های خود به طور مستقیم با 14 مولفه متفاوت اعتقاد خود را به « بازگشت به سوی خدا » اظهار نموده اند.
5 ـ 123 نوع سفارش در 15238 مورد ذکر شده است . « شاد نکردن دشمن » « طلب حلالیت » و « پیرو امام بودن » از جمله مهم ترین این سفارش هاست .
6 ـ به 34 مورد 6871 بار سفارش شده است که بیش از همه به « خانواده » و در درون خانواده نیز بیش از همه به « مادر » سفارش شده است . در ردیف های بعدی نام « مردم » « نهادهای انقلابی » و « مسئولین » به چشم می خورد.
7 ـ نام 14 ائمه 2530 بار و نام 43 نفر از اهل بیت 1451 بار در وصیت نامه ها تکرار شده است که بیش ترین فراوانی مربوط به نام « حضرت امام حسین (ع ) » می باشد.
8 ـ 90 ویژگی در 2163 مورد برای ائمه اطهار و اهل بیت علیهم السلام ذکر شده است که بیش ترین آن ها عبارتند از :
« الگو بودن » « بت شکنی » « منجی بودن » و « شهادت طلبی »
9 ـ 37 ویژگی در 790 مورد برای انقلاب اسلامی ذکر شده است که عناوین « حرکت اسلامی » « مبارز » « آگاهی بخش » و « شهیدپرور » بیش ترین فراوانی را دارند.


10 ـ نام 25 نفر از مسئولین 1644 بار ذکر شده است که بیش ترین فراوانی مربوط به نام « حضرت امام خمینی (ره ) » می باشد . گفتنی است که 82 42 درصد از شهدا در وصیت نامه های خود از نام امام استفاده کرده اند .
11 ـ 93 ویژگی در 4082 مورد برای مسئولین ذکر شده است که توجه و بیان ویژگی های امام به عنوان « رهبر کبیر » و « امام امت » بیش ترین فراوانی را دارد.
12 ـ در 2127 مورد به 72 ویژگی برای مردم اشاره شده است که بیش ترین فراوانی مربوط می شود به ویژگی های « شهیدپروری » « حزب الله » و « مسلمان بودن » .
13 ـ 37 هدف در 4036 مورد برای رفتن به جبهه ذکر شده که بیش از همه به « اجرای احکام اسلامی » « اطاعت از خدا » و « پیروی از ائمه اطهار علیهم السلام » اشاره شده است .
14 ـ52 آرزوی شهدا در 3331 مورد ذکر شده که بیش از همه به آرزوی « شهادت » « پیروزی انقلاب » و « طلب حلالیت » توجه شده است .
15 ـ 32 موضوع قابل افتخار در 1299 مورد از سوی شهدا ذکر شده که بیش از همه به موضوعات « ماورایی معنوی و اخروی » و به خصوص به « شهادت در راه خدا » افتخار شده است .
16 ـ در توصیف شهید و شهادت 79 عبارت 5463 بار ذکر شده است . در این موارد « سعادت الهی » « وارستگی » و « ایثارگری در راه امام و انقلاب » بیش ترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند.
17 ـ 36 راه در 2502 به عنوان مسیر حرکت شهدا ذکر شده است . در این مورد « راه آرمان های معنوی و اخروی » با 1944 بار 77 70 درصد فراوانی ها را به خود اختصاص داده است و « راه خدا » « دین اسلام » و « عاشورای حسینی » از مهم ترین این راه ها ذکر شده اند.
18 ـ 31 ویژگی در 835 مورد در تعریف شهدا از زندگی ذکر شده است . در مجموع 65 87 درصد از شهدا زندگی این جهانی را « فانی و محل گذر » ذکر نموده اند.
19 ـ شهدا 95 ویژگی را در 8635 مورد در وصف خود بیان داشته اند که عبارت « بنده حقیر و ناقابل و نالایق و گناه کار بی ارزش خدا » بیش ترین فراوانی را به خود اختصاص داده است .
20 ـ نام 47 شخص گروه و کشور در 1682 مورد به عنوان دشمن ذکر شده که نام امریکا سازمان مجاهدین خلق (منافقین ) و صدام حسین بیش از بقیه است . 66 83 درصد از این دشمنان خارجی می باشند .
21 ـ 67 ویژگی در 3417 مورد به عنوان ویژگی های دشمن ذکر شده است . در این توصیف بیش از هر چیز دشمن را « کافر مشرک ملحد بی خدا از خدا بی خبر و بت پرست » دانسته اند.
22 ـ از 30 نفر یا مرکز در 1103 مورد تشکر و قدردانی شده است که نام اعضای خانواده مسئولین و ایثارگران بیش از همه ذکر شده است . در گروه خانوادگی مادر از بین مسئولین حضرت امام خمینی (ره ) و از بین ایثارگران نام شهدا بیش از بقیه به چشم می خورد.
23 ـ برای 76 مورد 2739 بار دعا شده است . دعا « به جان امام » « طلب بخشش » « شکست دشمن » « آرزوی شهادت و سلامتی خانواده » از مهم ترین این موارد می باشند.

گل انتظار

زدستهای تو گوئی بهار می روید
گل و شکوفه هزاران هزار می روید
عبور یاد تو از دل معجزه آسا بود
که از کویر دلم چشمه سار می روید
تو جبر پیشه ای و من به حیرتم کز دل
زبذر جبر چرا اختیار می روید
چو اختیار نمودم ره بلا خیزت
زتار موی تو دیدم که دار می روید
چو سر به دار نهم من به شوق دیدارت
زباغ چشم گل انتظار می روید
به شوق فرصت پرواز در چمن تا کی
بیا بیا که زدستت بهار می روید