گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

تپش قلم

اسراف محبت
دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن
نیست، اسراف محبت است.
¤
عقل و قلب 

برای اداره کردن خودت از عقلت استفاده
کن و برای اداره کردن دیگران از قلبت.
¤
قطار شهر بازی
در زندگی افرادی هستند که مثل قطار
شهربازی از بودن با آنها لذت
می بری ولی با آنها به جایی نمی رسی.
¤
خوبی آدم ها و دیوار 

همیشه از خوبی های آدم ها برای خودت
دیوار بساز. هر وقت در حق تو
بدی کردند، فقط یک آجر از دیوار
بردار! بی انصافی ست اگر دیوار را خراب کنی
¤
آرزوهای کوچک
از خدا بخواه آنچه را که شایسته توست به تو هدیه بدهد، نه آنچه را که آرزو داری،
زیرا گاهی آرزوهای تو کوچک است و شایستگی تو بسیار!

گفتنی هایی از خانه کعبه


هیچ مکانی در دنیا همانند کعبه مورد توجه، علاقه و احترام قرار نگرفته است. همه مسلمانان جهان هر روز پنج مرتبه رو به کعبه نماز می گذارند و شاید نهایت آرزویشان این است که در موسم حج به دیدار کعبه روند و در نزدیکترین فاصله معبود را عبادت کنند.
در کتابهای تاریخی روایتهای گوناگون و احادیث متفاوتی در مورد ساختمان کعبه نقل شده است. تعداد زیادی از این احادیث که از صحابه پیامبر نقل شده و به دست ما رسیده در مورد ساختمان بیت عتیق است .

* روایات گوناگون از نحوه ساخت و سازنده نخستین کعبه
گروهی بر این باورند که کعبه پیش از خلقت آدم (ع) به وسیله فرشتگان ساخته شده است. گروهی دیگر عقیده دارند که حضرت آدم(ع) آن را ساخته، بعضی شیث پسر آدم را سازنده کعبه می دانند و عده ای نیز می گویند که دو هزار سال پیش از خلقت زمین خداوند کعبه را بنا نهاد و سپس زمین زیر آن مستقر شد.
درباره صحت و سقم این اخبار در هیچیک از منابع اسلامی مطلبی بیان نشده است. آنچه مهم است این است که کعبه از زمانی که خداوند آسمانها و زمین را خلق کرد برپا بوده است. در کتابهای بخاری و مسلم (دو منبع از احادیث اهل سنت) از عبدالله بن عباس نقل شده که پیامبر(ص) در روز فتح مکه فرمودند: "از روزی که خداوند آسمانها و زمین را خلق کرد، این مکان واجب الاحترام بود و تا روز قیامت با عنایت خدا همان گونه باقی خواهد ماند."
اما بر اساس نص صریح قرآن، حضرت ابراهیم (ع) و فرزندش اسماعیل(ع) بنای کعبه را پی ریزی کردند. این مطلب پیشینه ساختمان کعبه را ثابت می کند. حضرت در طول زندگی خود با دقت و توجه تمام از خانه کعبه محافظت می کرد. پس از وی نگهداری کعبه به برادرش نبت و سپس به برادر دیگر او رسید و این افتخار بعدها نصیب پسر وی هم شد.
رسیدگی به امور کعبه در این خاندان همچنان ادامه یافت و پس از ترک خوردن دیوارهای کعبه مرمت آن را به عهده گرفتند. آنها همچنین ارتفاع کعبه را افزایش دادند.

* سه پادشاه یمنی و قصد تخریب خانه کعبه پیش از اسلام
در دوره پیش از اسلام یکی از پادشاهان یمن که قصد تخریب خانه کعبه را داشت به دست قریش شکست خورد. سپس یکی دیگر از پادشاهان یمن اقدام به تخریب آن کرد که قریش با آنان روبه رو شد و او را هم شکست داد. برای سومین بار الحمیاری پادشاه دیگر یمن سعی کرد کعبه را خراب کند و گنجهای آن را تصاحب کند اما تندباد شدیدی وی را متوقف کرد. او بعدها دچار بیماری صعب العلاجی شد و اطرافیان به او توصیه کردند که تسلیم شود و کعبه را محترم بشمرد و آن را طواف کند. موی سر خود را در آن جا بتراشد و همه آثار فروتنی را نسبت به مسجدالحرام نشان دهد.
پادشاه این توصیه را پذیرفت و شش روز در مکه ماند و با شکوهترین پارچه را برای ساختن پرده خانه کعبه تقدیم کرد. از این رو اعتقاد بر این است که الحمیاری نخستین کسی بود که خانه کعبه را با پارچه ملبّس کرد.
سالها گذشت و قبایل در مکه به تجارت مشغول بودند و خرافات به طور گسترده ادامه می یافت . تلاش مؤمنان برای هدایت مردم به راه راست و ایمان حقیقی بی نتیجه بود. قبیله قریش به خارج مکه مهاجرت کرد و کنترل خود بر کعبه را از دست داد. تا این که فردی از قبیله قریش حکومت و اداره کعبه را به دست گرفت و توجه فراوانی به آن مبذول داشت. او شؤون و تکالیف دینی جدیدی وضع کرد و دارالندوه (تالار مناظره) را ساخت.
پس از وی اداره کعبه به پسرش عبدالدار واگذار شد و بعد از او فرزندان عبد مناف در اداره کعبه شریک شدند. حفاظت از کعبه، پرچم و دارالندوه به پسران عبدالدار و میزبانی، تهیه آذوقه و رهبری، به پسران عبدمناف رسید. چند سال قبل از بعثت حضرت محمد(ص) قریش خانه کعبه را که به وسیله آتش گسترده ای آسیب دیده بود بازسازی کرد. قریش بر شرک خود و عرب بر جاهلیت خود باقی بود تا خداوند اراده کرد که نور اسلام بر انسانیت بتابد.

* ندای خداپرستی از کعبه بر می خیزد
سرانجام با بعثت رسول الله از کعبه ندای یکتاپرستی برمی خیزد، بت پرستی از میان می رود و کعبه قبله می شود، مکانی که مردم از شرق و غرب هنگام نماز رو به سوی آن می کنند. نکته بسیار جالب در مورد مکه پرده این خانه است که نشانه احترام، ارزش و اعتبار این خانه مقدس است. تاریخ پرده بخشی از تاریخ کعبه به حساب می آید.
در تاریخ آمده است که حضرت اسماعیل(ع) به کعبه جامه پوشاند. همچنین نوشته اند که عدنان بن عاد، جد بزرگ پیغمبه بر(ص) نخستین کسی بود که کعبه را با پارچه پوشانید.
پس از او افراد زیادی در پیش از اسلام کعبه را پوشش دادند. آنان این امر را وظیفه ای دینی می دانستند و هرکس که تمایل داشت خانه کعبه را ملبّس کند مجاز بود و می توانست به آزادی و در هر زمانی که می خواست این کار را انجام دهد.
در آن زمان جنس پرده از حصیر، پارچه یمنیِ راه راه، ابریشم، پارچه پنبه ایِ عراقی، شالهای یمنی و یا نوعی پارچه مصری بود. همه این منسوجات در دوره قبل از اسلام شناخته شده بودند. وقتی پرده ها روی هم قرار می گرفت و سنگین می شد آنها را پاره می کردند و به مردم می دادند و یا دفن می کردند.

* پرده کعبه در زمان پیامبر
پیش از فتح مکه پیامبر(ص) در پوشانیدن کعبه شرکت نمی کرد، زیرا مشرکین به ایشان چنین اجازه ای نمی دادند. اما پس از فتح مکه پیامبراسلام (ص) پرده سابق را حفظ کردند تا این که پرده به وسیله زنی که قصد داشت با بخور مشتعل آن را خوشبو کند آتش گرفت. در این زمان پیامبرکعبه را با پارچه ای یمنی پوشاندند.

* پرده کعبه در زمان معاصر

در 1346 هجری قمری دستور ساخت کارخانه ای برای بافت پرده کعبه صادر شد. کارخانه در اواسط همان سال افتتاح و نخستین پرده کعبه در مکه تولید شد. برای تکمیل کار و تهیه آن، در بهترین طرح ممکن که در شأن قداست کعبه باشد کارخانه در 1362هـ . ق. بازسازی شد. در 1397هـ . ق . ساختمان جدید در امّ الجود در مکه افتتاح شد. این کارخانه مجهز به ماشینهای مدرن برای تولید پارچه بود. در حالی که بخش دستی به خاطر ارزش بالای هنری به کار خود ادامه می داد. یک بخش اتوماتیک هم شروع به کار کرد. با این که هم اکنون کارخانه به پیشرفته ترین دستگاه ها مجهز است، هنوز هم سنت هنر دستی را حفظ می کند. بنابراین، پرده در زیباترین طرح تولید می شود.

* مشخصات پرده کعبه

پرده کعبه از ابریشم خالص سیاه رنگ تهیه شده که بر روی آن این عبارات حک شده است: "لا إله إلاّ الله، محمد رسول الله، الرحمن الرحیم، جَلَّ جلاله" .
این پارچه 14 متر ارتفاع دارد. در بالای آن ناحیه "کمربند" پرده وجود که 95 سانتی متر عرض و 45 متر طول دارد و شامل 16 قسمت بوده و پرده را از هر طرف احاطه کرده است.
کمربند به صورت طرح برجسته دوخته شده و بهوسیله نخ نقره با روکش طلا لعاب داده شده است. تعدادی از آیه های قرآن به روش خاصی از کتابت عربی بر روی آن خطاطی شده است.
در هر یک از ارکان کعبه، زیر کمربند، سوره اخلاص درون دایره ای نوشته و اطراف آن با تزئینات اسلامی احاطه شده است.
در ارتفاع مشابه در زیر کمربند، 6 آیه از قرآن به چشم می خورد. هریک از این آیات در قاب جداگانه ای نوشته شده و در حدّ فاصل این قابها، طرح فانوس مانندی ـ شکل شماره 8 ـ وجود دارد که هرکدام از این عبارات در آن نوشته شده است:" یا حیّ یا قیّوم"، "یا رحمنُ یا رَحیمُ"، "الحمدُ لله ربِّ العالمین".
همه نقوشی که در زیر کمربند قرار دارد به روش خاصی از نوشتار عربی خطاطی و به صورت طرحهای برجسته، زردوزی گردیده که آن را با نخ نقره روکش شده با طلا به هم بافته اند.  

منبع:روزنامه اعتدال

یافته های جامعه شناختی در وصیت نامه شهداء

آنچه پیش روی دارید گزینشی است از تحقیقی در وصیت نامه های شهدای استان گیلان که توسط عزیزالله علیزاده انجام گردیده و به وسیله معاونت پژوهشی بنیاد شهید و امور ایثارگران به صفحه « جبهه و جنگ » ارسال شده است . مطالعه این گزیده را به همه آحاد جامعه به ویژه مسئولان و دولتمردان و مدیران توصیه می کنیم تا از این طریق نه از پیام گیری از سیره شهیدان و حرکت در مسیر نورانی آنان غفلت ورزند و نه در نشر فرهنگ ایثار و شهادت و ارزش های والا و مقدسی که آن طایران سبکبال برای بقا و تداوم آنها به خاک و خون غلتیدند درنگ روا دارند و نیز به این وسیله در چنبره روزمرگی و فعالیت های سیاسی مطلق که بازدارنده از معنویت زلال اسلام و سهل انگاری در پرورش های اخلاقی است اسیر نگردند.

1 ـ در آغاز وصیت نامه ها از 91 نام خدا استفاده شده است . 44 72 درصد شهدا از عبارت « بسم الله الرحمن الرحیم » بهره برده اند.
2 ـ در مجموع 1420 آیه از قرآن توسط 80 85 درصد از شهدا استفاده شده است که آیه شریفه « ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عندربهم یرزقون » بیش ترین فراوانی را به خود اختصاص داده است .
.3 به 101 نفر 4616 بار سلام و درود فرستاده شده است . 53 55 درصد از شهدا به « حضرت امام خمینی (ره ) » بیش از هر شخص دیگر ـ سلام و درود فرستاده اند.
4 ـ 30 10 درصد از شهدا در وصیت نامه های خود به طور مستقیم با 14 مولفه متفاوت اعتقاد خود را به « بازگشت به سوی خدا » اظهار نموده اند.
5 ـ 123 نوع سفارش در 15238 مورد ذکر شده است . « شاد نکردن دشمن » « طلب حلالیت » و « پیرو امام بودن » از جمله مهم ترین این سفارش هاست .
6 ـ به 34 مورد 6871 بار سفارش شده است که بیش از همه به « خانواده » و در درون خانواده نیز بیش از همه به « مادر » سفارش شده است . در ردیف های بعدی نام « مردم » « نهادهای انقلابی » و « مسئولین » به چشم می خورد.
7 ـ نام 14 ائمه 2530 بار و نام 43 نفر از اهل بیت 1451 بار در وصیت نامه ها تکرار شده است که بیش ترین فراوانی مربوط به نام « حضرت امام حسین (ع ) » می باشد.
8 ـ 90 ویژگی در 2163 مورد برای ائمه اطهار و اهل بیت علیهم السلام ذکر شده است که بیش ترین آن ها عبارتند از :
« الگو بودن » « بت شکنی » « منجی بودن » و « شهادت طلبی »
9 ـ 37 ویژگی در 790 مورد برای انقلاب اسلامی ذکر شده است که عناوین « حرکت اسلامی » « مبارز » « آگاهی بخش » و « شهیدپرور » بیش ترین فراوانی را دارند.


10 ـ نام 25 نفر از مسئولین 1644 بار ذکر شده است که بیش ترین فراوانی مربوط به نام « حضرت امام خمینی (ره ) » می باشد . گفتنی است که 82 42 درصد از شهدا در وصیت نامه های خود از نام امام استفاده کرده اند .
11 ـ 93 ویژگی در 4082 مورد برای مسئولین ذکر شده است که توجه و بیان ویژگی های امام به عنوان « رهبر کبیر » و « امام امت » بیش ترین فراوانی را دارد.
12 ـ در 2127 مورد به 72 ویژگی برای مردم اشاره شده است که بیش ترین فراوانی مربوط می شود به ویژگی های « شهیدپروری » « حزب الله » و « مسلمان بودن » .
13 ـ 37 هدف در 4036 مورد برای رفتن به جبهه ذکر شده که بیش از همه به « اجرای احکام اسلامی » « اطاعت از خدا » و « پیروی از ائمه اطهار علیهم السلام » اشاره شده است .
14 ـ52 آرزوی شهدا در 3331 مورد ذکر شده که بیش از همه به آرزوی « شهادت » « پیروزی انقلاب » و « طلب حلالیت » توجه شده است .
15 ـ 32 موضوع قابل افتخار در 1299 مورد از سوی شهدا ذکر شده که بیش از همه به موضوعات « ماورایی معنوی و اخروی » و به خصوص به « شهادت در راه خدا » افتخار شده است .
16 ـ در توصیف شهید و شهادت 79 عبارت 5463 بار ذکر شده است . در این موارد « سعادت الهی » « وارستگی » و « ایثارگری در راه امام و انقلاب » بیش ترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند.
17 ـ 36 راه در 2502 به عنوان مسیر حرکت شهدا ذکر شده است . در این مورد « راه آرمان های معنوی و اخروی » با 1944 بار 77 70 درصد فراوانی ها را به خود اختصاص داده است و « راه خدا » « دین اسلام » و « عاشورای حسینی » از مهم ترین این راه ها ذکر شده اند.
18 ـ 31 ویژگی در 835 مورد در تعریف شهدا از زندگی ذکر شده است . در مجموع 65 87 درصد از شهدا زندگی این جهانی را « فانی و محل گذر » ذکر نموده اند.
19 ـ شهدا 95 ویژگی را در 8635 مورد در وصف خود بیان داشته اند که عبارت « بنده حقیر و ناقابل و نالایق و گناه کار بی ارزش خدا » بیش ترین فراوانی را به خود اختصاص داده است .
20 ـ نام 47 شخص گروه و کشور در 1682 مورد به عنوان دشمن ذکر شده که نام امریکا سازمان مجاهدین خلق (منافقین ) و صدام حسین بیش از بقیه است . 66 83 درصد از این دشمنان خارجی می باشند .
21 ـ 67 ویژگی در 3417 مورد به عنوان ویژگی های دشمن ذکر شده است . در این توصیف بیش از هر چیز دشمن را « کافر مشرک ملحد بی خدا از خدا بی خبر و بت پرست » دانسته اند.
22 ـ از 30 نفر یا مرکز در 1103 مورد تشکر و قدردانی شده است که نام اعضای خانواده مسئولین و ایثارگران بیش از همه ذکر شده است . در گروه خانوادگی مادر از بین مسئولین حضرت امام خمینی (ره ) و از بین ایثارگران نام شهدا بیش از بقیه به چشم می خورد.
23 ـ برای 76 مورد 2739 بار دعا شده است . دعا « به جان امام » « طلب بخشش » « شکست دشمن » « آرزوی شهادت و سلامتی خانواده » از مهم ترین این موارد می باشند.

گل انتظار

زدستهای تو گوئی بهار می روید
گل و شکوفه هزاران هزار می روید
عبور یاد تو از دل معجزه آسا بود
که از کویر دلم چشمه سار می روید
تو جبر پیشه ای و من به حیرتم کز دل
زبذر جبر چرا اختیار می روید
چو اختیار نمودم ره بلا خیزت
زتار موی تو دیدم که دار می روید
چو سر به دار نهم من به شوق دیدارت
زباغ چشم گل انتظار می روید
به شوق فرصت پرواز در چمن تا کی
بیا بیا که زدستت بهار می روید

یا امام رضا (ع)

چقدر دست به دامان انتظار شدم
و در قطار حرم بی غزل سوار شدم
به دست های غزل باز هم نگاه نکن
که مثل گنگی این واژه بی قرار شدم
برای گفتن از گنبدت دوباره ترین
به کودکانه ترین لکنتم دچار شدم
همیشه خیره به سبز آبی غریب ضریح
زدم به کوچه باران پر از بهار شدم
هزار تکه دلم را به حرمتت بستم
و بین دلشدگان کمترین هزار شدم
غریب آمده بودم، نجیب برگشتم
میان عاشقی ات باد بی قرار شدم
میان فلسفه های سپید و آبی اشک
به یاد حس دخیل تو سوگوار شدم
به یاد شانه باب المراد چشمانت
چقدر در به در چشم شوره زار شدم
امام، خسته شدم بین خواب خاطره هات
که عاشقانه ترین خواب را دچار شدم
بیا و قلب مرا تا طلوع بدرقه کن
که خسته از تب این روزهای تار شدم  


محمدرضا شالبافان

جهانی سازی پایان تاریخ و مهدویت

دکترحسن رحیم پور ازغدی
 تعابیر بسیار بلندی از همه انبیاء، از ازل تا خاتم (ص) راجع به حضرت حجت (ع) رسیده و تقریبا  جزء اجتماعی  ترین موضوعات، بین همه ادیان الهی و ابراهیمی، بشارت موعود و وعده منجی است و همه گفته  اند که کار نیمه  تمام و ناتمام انبیاء (ع) و ادیان، به دست این مرد بزرگ، کامل خواهد شد. گفته اند که بزرگترین تکلیف تاریخ، کار بزرگترین مرد تاریخ است. حتی مکاتبی که الوهیت   زدایی و الهیت  زدایی شده اند باز به نوعی و به نحوی به این مسئله اندیشیده  اند، و گرچه نام ایشان را نبرده  اند، اما همه بشارت ایشان را داده  اند و حتی مکاتب الحادی همچون مارکسیسم نتوانسته  اند نسبت به مسئله آخر الزمان، بی  تفاوت بمانند. بودیسم، مسیحیت و یهودیت نیز که غالب بشریت را زیر پوشش گرفته  اند، در این خصوص اعلام  کرده  اند یهود، هنوز منتظر مسیح (ع) است و مسیحیت، منتظر ظهور مجدد مسیح (ع) است. همه انبیاء، همه مذاهب و ادیان و فرق، منتظر گشایشی بزرگ در آینده یا در پایان تاریخ هستند و اشاره خواهم کرد که حتی امروز مکتبی که چند دهه برای نفی پایان تاریخ و نفی غایت از تاریخ، دست و پا زد و مدعی شد که تاریخ بشر، مبدا و منتهای روشنی ندارد و جهت و اصول خاصی بر آن حاکم نیست، یعنی لیبرالیسم که در واقع پنجاه، شصت سال تئوری بافت که تاریخ غایت نداشته و ندارد، آخرین نظریه  پردازانشان همچون فوکویاما از پایان تاریخ سخن می  گویند، منتها پایان تاریخ با روایت خودشان که تثبیت و تبلیغ نظام لیبرال سرمایه  داری است.
در بخش نخست مطلب@ دو نظریه، دو نقطه  نظر به تاریخ انسان و دو تفسیر درباره فلسفه حیات و مدنیت را به مقایسه می گذارم تا ببینم کدام با مهدویت سازگار است و کدام نیست و چرا؟ و در بخش دوم، بعضی روایاتی راجع به ایشان یا منقول از خود ایشان در این خصوص که ایشان چه جامعه  ای را بنا خواهد کرد و چه حکومتی را خواهد ساخت و مناسبات انسانی و البته حقوق بشر در حکومت ایشان چگونه تعریف خواهد شد را بیان می کنم. فهرست  وار و سریع مرور خواهم کرد، و البته هر یک از این روایات، خود می  تواند موضوع یک کنفرانس علمی یا پایان  نامه باشد.
انتظار را گفته  اند که سنتز تضاد بین واقعیت و حقیقت است. واقعیت یعنی آنچه هست و حقیقت یعنی آنچه نیست ولی باید باشد. گفته  اند که انتظار، سنتزی ناشی از تضاد بین واقعیت و حقیقت است، کوبیدن جاده آنچه هست تا آنچه باید باشد. پس نکته نخست این است که دو زاویه دید برای تفسیر تاریخ بشر امروز وجود دارد@ نخست آنچه از آن  تعبیر به اصل مسیانیسم یعنی مسیحی  گرایی و موعود گرایی کرده اند و در اینجا، مسیح به معنی موعود است و مسیانیسم، دعوت به انتظار است. انتظار برای ظهور موعود و اعتراض به وضع موجود در سطح بشری که توام است با وعده پیروزی قاطع حق و عدل در پایان تاریخ و از آن نیز به اصل فوتوریسم تعبیر کرده اند. فوتوریسم، آینده  گرایی و نگاه به آینده است@ ایدئولوژی  ای معطوف به فردا که می  گوید همه خبرها در آینده است،  جهان هنوز تمام نشده، محرومان مایوس نباشند، مبارزان و مجاهدان راه آزادی و عدالت و آگاهی، از مبارزاتشان پشیمان نشوند. آنها که دوباره، چهارباره، در نهضت جهانی اجرای عدالت شکست خورده اند نگویند که همه چیز تمام شد. به آینده نگاه کنید، سرتان را بالا بگیرید. شهید دادید، صدمات خوردید، ضایعاتی دادید، در بعضی از جبهه ها عقب نشستید، اما سرتان را بالا بگیرید. فوتوریسم یعنی چشم  هایتان را قاطعانه و امیدوارانه به آینده بدوزید و از پس غروب امروز، طلوع فردا را تصور کنید و با تصور آن، مبتهج شوید. این ایده  ای برای اغوای افکار عمومی نیست.
همچنین برخلاف آنچه بعضی  جناح های پراگماتیست گفته  اند که امام زمان(عج) اگر هم وجود نداشته باشد اعتقاد به او مفید است، باید گفت: نه، امام زمان(عج) هم حقیقت است و هم اعتقاد به او مفید است. هم حقیقت دارد و هم فایده. آنها که می  توانند حقیقت مهدویت را بفهمند و باور کنند و درگیر دگماتیسم، تجربه  گرایی و جزمیات عالم حس هستند و حاضر نشدند از پنجره  ای که به دست انیباء (ع) به فراسوی عالم ماده و ماورای طبیعت، باز شده به بیرون نگاه کنند، ممکن است پدیده امام زمان  (عج) را فاقد حقیقت و حد اکثر، مفید فایده بدانند. در حالی که واقعیت امر، این است که قصه امام زمان (عج)، اسطوره  نیست و نباید متهم به نگاه اساطیری مذهبی شود. قصه امام زمان (عج)، حقیقت و فایده، هر دو توام با یکدیگرند.
پس یک خط در نگاه به آینده انسان و نگاه به تاریخ است که در غرب، از آن تعبیر به مسیانیسم و فوتوریسم کردند و آن را با همین کوبیدند، چون تاریخ، زنده است، فعال است و از طرف یک موجود ذیشعور، هدایت می شود و عاقبت بشر به منجلاب، ختم نخواهد شد و به تاریخ بشر، خوشبین و معتقد است که از پس همه ستم  ها و بی عدالتی  ها و دروغ  هایی که به بشرگفته  اند و می  گویند خورشید حقیقت و عدالت،  طلوع خواهد کرد و خدا، انسان را به ستمگران تاریخ  وانخواهد گذارد@ اما متقابلا  خط دومی وجود دارد که از طرف تفکر لیبرال و سرمایه  داری و هژمونی غرب، امروز در دنیا به آکادمی  ها و دانشگاه  ها پمپاژ می شود و در سطح افکار عمومی دنیا به زور تبلیغات، القا می شود و آن نفی ایده غایت تاریخ است.
وقتی می گوییم غرب، مردم مغرب  زمین، مراد نیستند. مردم مغرب  زمین، آنها که مذهبی و مسیحی  اند به موعود، معتقدند و علی  رغم همه بمباران هایی که علیه فطرت آنان اعمال شده  -  ولو یک قشر اقلیت در غرب، در آمریکا و اروپا هستند - ولی هنوز لطافت باطنی خود را حفظ کرده  اند. من به یاد می آورم که با بعضی دوستان در واشنگتن برای دیدار از کلیسایی که بسیار معظم و قدیمی بود و تقریبا  حالت موزه داشت و شامل هفت کلیسای تودرتو بود، رفتیم. در سالن کلیسا یک دختر دانشجوی آمریکایی را دیدم ایستاده، نی می  زند و اشک می   ریزد، ما رفتیم و شاید ساعتی بعد که برگشتیم این دختر را دیدم که همچنان ایستاده و نی  می نوازد. صبح یک شنبه بود. جلو رفتم و از او پرسیدم که تو را چه می  شود؟ گفت نذر کرده ام که در انتظار موعود و به عشق او هر صبح یک شنبه تا زنده است بر در کلیسا، نی  بزنم. این جامعه  ای است که معنویت،  انسانیت و عدالت را در آن، شبانه  روز بمباران می  کنند. با این وجود، از پس فطرت آن دختر جوان مذهبی دانشجو، در قلب واشنگتن برنمی  آیند. پس وقتی از غرب، سخن می  گویم، منظور من مردم عادی، نا آگاه و ساده مغرب  زمین، بخصوص محرومین که حتی فاسدانشان نیز به نحوی مظلوم و قربانی هستند، نیست. مراد هژمونی سرمایه  داری لیبرال و حاکمیت هسته های سرمایه  داری یهود است که امروزه بر آمریکا و از طریق آمریکا بر دنیا حکومت می  کنند ... کنسرواتیسم، دفاع از وضع موجود جهانی و دفاع از هرم قدرتی است که هم  اکنون بر دنیا حکومت می کند و در راس آن سرمایه  دارها هستند و همه ملل دیگر، ملت های شرق، جنوب و همه، قاعده این هرم و بردگانی هستند که راس هرم قدرت را بر دوش خود باید بکشند. امروزه ثروت در دنیا چگونه تقسیم شده است؟ چند درصد بشریت، چند درصد ثروت و زمین را در دست دارند و این آمار مبین چیست؟ و اگر کسی بگوید این وضع، باز ادامه پیدا کند، به چه معنی است؟
در روایت آمده است که امام زمان(عج) فاصله های طبقاتی را در سطح جوامع بشری بر هم خواهد زد. در روایت داریم که در زمان مهدی ما، هیچ انسان گرسنه ای در سراسر زمین پیدا نخواهد شد. این، آن مهدویتی است که ما به آن معتقدیم و همه ادیان به آن معتقدند، ولی هیچ کس به اندازه شیعه، راجع به آن جامعه آخرالزمان و انقلاب بزرگ، شفاف سخن نگفته  است و شاید دیگران، آگاهی شفافی از وضعیت نداشته  اند. شیعه حتی نام مقدس آن رهبر انقلاب جهانی را نیز می داند، روش حکومت او را توصیف کرده است و شاید در هیچ مکتب دیگری چنین نباشد. شما درآپانیشادها، در وداها، در انجیل، در تورات و در همه منابع شرق و غرب، بشارت آخرالزمان را می  بینید، ولی هیچ جا به اندازه منابع شیعه، شفاف و دقیق راجع به ایشان، حتی قیافه، حرف  ها، شعارها و نحوه انقلاب و حاکمیتش بحث نشده است. هدف عمده نظام لیبرال سرمایه  داری که می گوید ما با مدینه فاضله سازی و مسیانیسم، با بنیاد گرایی دینی، با رادیکالیسم انقلابی، با فوندامنتالیسم و با ایدئولوژی، مخالفیم و با هر نوع اصولگرایی، حتی غیر دینی آن مبارزه می  کند، این است که در افکار عمومی بشر، بخصوص در دانشگاه های شرقی و اسلامی،  در ذهن دانشجو و سپس در ذهن مردم، حالت تردید در وضع موجود و حالت متوقع و منتظره، پیش نباید که عجب! پس مدرنیته سرمایه  داری، آخر خط نیست؟ و باید منتظر بود؟ این پرسش نباید در افکار عمومی و خصوصی بشریت، جوانه بزند! آنها می خواهند بگویند که هیچ چیزی دیگر فراتر از این وضع موجود جهان نیست و آنچه هست، عین علم و عقلانیت و آخر خط و پایان تاریخ است. می گویند اینجا ایستگاه آخر است و بشریت باید از قطار پایین بیایند. توجه داشته باشید نمی  گویند که همه بشریت در سطح ما زندگی کنند و امکانات مردم آمریکا را در اختیار داشته باشند. که اگر بگویند، باید دست از ستم جهانی و نابرابری  ها بردارند. چون اگر معنی جهانی شدن این باشد که توزیع ثروت، قدرت، آگاهی و حرمت و احترام در تمام جهان، یکسان باشد، مورد قبول است اما جهانی شدنی که آنان می  طلبند به معنی آمریکایی شدن است@ جهانی شدن از نوعی که در راسش، سرمایه  داران حاکم بر آمریکا باشند و بقیه بشریت، قاعده آن هرم باشند.
گلوبالیزیشن غربی، توجیه ستم غربی بر جهان است. اینان با گلوبالیزیشن مهدوی مخالفند و به گلوبالیزیشن سرمایه  داری آمریکا فراخوان می  کنند. اگر گلوبالیزیشن، عبارت باشد از جهانی کردن آمریت آمریکا و منافع سرمایه  داری حاکم بر آمریکا و صهیونیسم و انگلیس، این گلوبالیزیشن فقط به نفع آنهاست و همان را ترویج می  کنند. این جهانی شدن، همه فرهنگ ها و ایدئولوژی  های مقاومت را می  بلعد و هضم می  کند، اما اگر بگوییم که ما  گلوبالیزیشن را قبول داریم، ولی نه با معیارهای سرمایه  داری یهود، بلکه با معیارهای امام مهدی (عج) که می  گوید در تمام دنیا هیچ انسان گرسنه  ای نباید باشد و نباید در گوشهآفریقا بچه های یازده ساله، وزنشان به اندازه بچه  های شش ماهه واشنگتن و نیویورک باشد و نباید استخوان دنده ها و پهلوهایشان پوست آنها را بشکافد و از زیر پوستشان بیرون بزند، آنها این گلوبالیزیشن مهدوی یعنی عدالت جهانی را پس می  زنند و آن گاه توهم و اوتوپیا می دانند، چون امام مهدی (عج) امنیت را برای همه، نه فقط برای سرمایه  دارهای غرب، می  خواهد. روایت داریم که در زمان حکومت جهانی امام مهدی(عج) امنیت بدان حد بر جهان حاکم می  شود که یک دختر نوجوان بدون کمترین توهین و تهدیدی به تنهایی از این سوی عالم به آن سو خواهد رفت. این در روایات ماست. گلوبالیزیشن مهدوی یعنی امنیت برای همه، امنیت برای دخترهای آفریقا، مکزیک، غنا و افغانستان، نه فقط برای دختران سرمایه  داران نیویورک. اما تفکر جهانی شدن از آن نوع که لیبرال  سرمایه  داری می  گوید و می  خواهد، در واقع عین محافظه  کاری است، لذا در مقیاس جهانی، با اصولگرایی، با مدینه فاضله  سازی، با ایدئولوژی و حاکمیت ارزش  ها مخالفند و می  گویند که ارزش ها اصولا مفاهیم غیر علمی و مقولات غیرعقلانی  اند و لذا مسائلی شخصی بلکه جزء وسایل شخصی! است و ارزش ها،  شخصی و نسبی است پس ربطی به حکومت و امر عمومی (پابلیک) ندارد و سکولاریسم همین است.
در روایات از حضرت مهدی (عج) تعبیر به بهار روزگاران شده است و جزء سلام  هایی که به محضر حضرت می شود، آورده اند@ «السلام علی ربیع  الانام و نضره الایام.» درود بر بهار بشریت، بهاران تاریخ و طراوت روزگاران.
 کسانی که ایشان را دیده اند، توصیفاتی از شمایل ظاهری او کرده  اند و توصیفاتی را نیز پیامبر اکرم (ص) یا ائمه دیگر از این بزرگوار کرده  اند و در آثار محققان، چنین منعکس شده است@ چهر ه  اش گندمگون، ابروانش هلالی و کشیده، چشمانش سیاه و درشت، جذاب و نافذ، شانه  اش پهن، دندان هایش براق، بینی کشیده و زیبا، پیشانی بلند و تابنده، استخوان  بندی صخره  سان، گونه هایش کم  گوشت و از فرط بیداری شبها اندکی متمایل به زردی، بر گونه راستش خالی سیاه، عضلاتش پیچیده و محکم، موی سرش بر لاله گوش ها ریخته و نزدیک به شانه  ها، اندامش متناسب و زیبا، قیافه  اش خوش  منظر و رخسارش در هاله  ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند پنهان، هیئت اش سرشار از حشمت و شکوه رهبری، نگاهش دگرگون کننده و فریادش همه  گیر و دریاسان است.