گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

سلام بر حسین (ع)

سلام بر تو ای نزدیک ترین نام به خدا! سلام بر تو ای سفینه عشق! مدینه را شور حضور تو پر کرده است. شمیم لبخند پنجره ها! فضا را عطرآگین نموده و آسمان، خیره به نورافشانی مُنزل وحی، نام زیبای تو را زمزمه می کند و زمین چه سعادتمند، گهواره حضور تو پیدا شده است. ای رهبر عاشقان و دلدادگان، ای حسین (ع) میلادت گرامی و پاینده باد.

سنگر فرهنگ


آب که از سرچشمه می جوشد زلال و بی آلایش است . به هنگام جریان در مسیر کم کم رنگ و بوی آن دگرگون می شود و زلالی و شفافیت خود را از دست می دهد. آلودگی اگر به چشم دیده شود به خودی خود سبب پرهیز از مصرف می گردد. اگر به گونه ای نامحسوس به میکروب کشنده در آمیزد هر چند به ظاهر صاف و زلال نماید خطرناک خواهد بود و با هشدار آگاهان باید از آن پرهیز شود.
باورهای دینی و آموزه های مذهبی همانند آب روان و شفافی می مانند که از سرچشمه زلال وحی منشا گرفته و در گذر زمان ممکن است به انگیزه های گوناگون از سوی دیگراندیشان و افرا دو جریانهای گوناگون دچار تحریف و التقاط گردند.
از این روی همواره باید آموزه ها و باورهای دینی از سوی اهل معرفت و خبره پالایش شوند. اسلام به عنوان دین خاتم و داعیه دار جهانی شدن از همان آغاز در معرض خطر و هجوم پیرایه ها قرار داشته و از این ناحیه از سوی دوست و دشمن زیان دیده است .
در این عرصه بویژه در صدر اسلام از همه پیشتازتر یهودیان تازه مسلمان بودند که در باطن به مرام خود باور داشتند و در نشر آن تلاش می ورزیدند.
اینان آموزه های دینی خود را در پوشش حدیث تفسیر و... در میان مسلمانان رواج می دادند و آموزه ها و باورهای دینی را می آلاییدند و چنان در این کژراهه پیش رفتند که بر پیامبر(ص ) نیز دروغ بستند و سخنان آن بزرگوار را تحریف کردند...
در زمان ائمه (ع ) نیز کسانی به انگیزه های گوناگون دست به تحریف و جعل گفتار و احادیث آنان آلودند. بدین جهت پیشوایان معصوم (ع ) معیار صدق گفتار و سیره و سنت خویش را قرآن دانستند و خود همواره باتحریف گران و دروغ پردازان درگیر بودند و سعی داشتند گوهر واقعی دین را به دور از پیرایه ها به امت اسلامی بنمایانند :
« ... فان فینا اهل البیت فی کل خلف عدولا ینفون عنه تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تاویل الجاهلین ... » (1 )
« در میان ما خاندان در هر نسل و عصری عادل مردانی می زیند که تحریف اهل غلو و بر چسب اهل باطل و تاویل نادانان را از چهره دین می زدایند. »
عالمان دین نیز که مرزبانی از باورهای دینی را در عصر غیبت بر عهده دارند به دستور خدا و پیامبر و امامان معصوم (ع ) باید به پاسداری از اسلام ناب برخیزند و آن را از هر آلودگی به دور دارند :
« یحمل هذا الدین فی کل قرن عدول ینفون عنه تاویل المبطلین و تحریف الغالین و انتحال الجاهلین ... » (2 )
« در هر برهه ای مردان عادل بار مسئولیت این دین را بر دوش کشیده و تاویل اهل باطل و تحریف غالبان و نادانان را از آن دور می کنند. »
همواره عالمان دین در برابر تحریف و انحراف در اصول و مبانی دین حساس بوده و با تلاش علمی فرهنگی و عملی جامعه را از هجوم موجهای سهمگین تحریف گران به دور داشته اند. از آغاز روزگار غیبت تاکنون با همه فراز و فرودها در مسند نگهبانی از برج و باروی دین بزرگانی چون : شیخ مفید سید مرتضی شیخ طوسی عبدالجلیل رازی میرحامد حسین هندی کاشف الغطا علامه طباطبائی امام خمینی شهید مطهری و... از اسلام ناب باورها و ارزشهای والای اسلامی دفاع کرده و در برابر انحرافهای دینی شبهه ها و اتهامها بسان سد پولادین ایستاده اند.
استاد شهید مرتضی مطهری از این رسالت سترگ این گونه یاد می کند :
« اولین پستی که در دوره خاتمیت از پیامبران به عالمان انتقال می یابد پست دعوت و تبلیغ و ارشاد و مبارزه با تحریفها و بدعتهاست ... عللی که منجر به تحریف و بدعت میشود همه وقت بوده است و خواهد بود. باز علمای امت هستند که وظیفه دار مبارزه با تحریفها و بدعتها می باشند ... » (3 )
در سده های اخیر که اوضاع اجتماعی فرهنگی جامعه ها از جمله جامعه های اسلامی بر اثر آمد و شد بیگانگان دگرگونی پیدا کرد و قدرتهای استکباری در درون کشورهای اسلامی پایگاه زدند و روز به روز بر حوزه نفوذ خود افزودند و بازدارنده ها را از سر راه برمی داشتند تنها سدی که همیشه و همه گاه آنها را ناکام می کرد و از پیش روی باز می داشت دین و باورهای دینی بود. اینان برای برداشتن این سد بزرگ دست به کار شدند و از تمام توان خود بهره بردند. مهم ترین اهرمی که در این کشمکش به کار گرفتند و با دین و دینداری در افتادند این بو دکه تئوریسنها و نظریه پردازان خود را بسیج کردند تا شیوه ها و روشهای خود را برای از درون تهی کردن و در هم کوباندن و وارونه سازی باورهای دینی ارائه دهند.
آنان نیز از هیچ تلاش دریغ نورزیدند و وارونه سازی اندیشه های دینی را جز برنامه های خود قرار دادند و دستاوردهای خود را در بین جوانان و متفکران و اهل اندیشه پراکندند و بسیاری از خام اندیشان و ناآگاهان را از راه به در بردند. در برابر هجوم همه این کژرویها تحریف ها و التقاطهای فکری پاره ای از متفکران اسلامی منادی اسلام ناب بودند. در چنین روزگاری شهید مطهری از جایگاه ویژه ای برخوردار بود و برابر این هجوم همه سویه به اسلام نقش حساس و تعیین کننده ای داشت .
شهید مطهری از سویی از سرچشمه زلال و گوارای معارف اسلامی سیراب شده بود و از دیگر سوی بااندیشه ها ایدئولوژیها مکتبها و ایسمهای مطرح در جهان آشنایی ژرف و همه سویه داشت .
او با این ویژگیهای برجسته و استعداد و نبوغ ذاتی و پشتکار و تلاش سرسختانه زمینه لازم را برای آشنایی نسل زمان بااسلام و زدودن تحریف از پیکره دین فراهم ساخت .
شهید مطهری در هنگامه رویارویی با تحریف گران و رواج دهندگان فرهنگها و اندیشه های ویران گر سرسخت بود. هر روزنه ای را که دشمن می گشود و از آن جا به ویران گری می پرداخت و اندیشه های زلال را می آلود خشمگینانه به رویارویی برمی خاست و دستهای تباهی آفرین را افشا می کرد . (4 )
پاورقی :
1 ـ اصول کافی کلینی ج 1 ص 32
2 ـ الحیاه حکیمی ج 2 ص 291 دفتر نشر فرهنگ اسلامی
3 ـ ختم نبوت مرتضی مطهری ص 65 صدرا
4 ـ طلایه دار صبح 151 ـ 154 دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم

بعثت


ویژه بزرگداشت مبعث رسول اکرم حضرت محمد(ص )
هدف اصلی بعثت پیامبران کدام است آیا پیامبران برای آبادی دنیای مردم آمده اند و یا به سعادت اخروی آنان نظر داشته اند و یا این که هدف آنان دنیا و آخرت با هم بوده است
شماری از روشنفکران غرب باور و غرب زده و گرفتار به بیماری مزمن غرب زدگی در ایران با الگوگیری و کپی برداری از نوشته های متفکران غربی مطرح کرده و این جا و آن جا گفته و نوشته اند : هدف پیامبران جز دعوت به خدا و آخرت نبوده است . تجزیه و تحلیل سخنان این گروه و پاسخ بایسته به شبهه های آنان درخور مقاله ای مستقل است . ولی ما در این جا به گونه گذرا و در حد یک دلیل بر جامع بودن اسلام بسنده می کنیم .
برای پاسخ به پرسشهای یاد شده می توان از دو چشم انداز : بیرون دینی و درون دینی به بحث پرداخت . ولی چون استاد شهید در این جا نیز به دلیلهای درون دینی پرداخته اند ما نیز از همان چشم انداز به بحث خواهیم پرداخت . آیاتی که در آنها هدف رسالت پیامبران آمده بسیار است :
دریک دسته از آیات دعوت به توحید و پرستش خدا و پرهیز از طاغوتان 1 و در دسته ای دیگر دعوت به حیات اخروی تزکیه تعلیم کتاب و حکمت آزادسازی انسانها از غلها و زنجیرها برپایی عدالت اجتماعی و مبارزه با مفاسد اجتماعی و اصلاح جامعه از اهداف مهم پیامبران شمرده شده است 2.
استاد شهید آیت الله مطهری در آثار خود به تفسیر و شرح آیاتی که هدفهای پیامبران را بازگو می کنند پرداخته است و در یک جمع بندی دو هدف زیر را اصلی ترین هدف پیامبران از دیدگاه قرآن کریم می داند : 3
1 ـ شناختن خدا و نزدیک شدن به او
2 ـ برقراری عدل و قسط در جامعه بشری
وی برای هدف دوم به آیه شریفه زیر استدلال می کند :
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس
ما پیامبران را با دلائل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان فرو فرستادیم تا مردم عدل و قسط را بپا دارند و آهن را فرستادیم که در ان صلابت شدید و منفعتهایی برای مردم است .
تکیه بر « حدید » به عنوان عامل قدرت بیانگر این است که پیامبران با بعثت و نبوت خویش می خواهند تحولی بزرگ را در جامعه به وجود آورند دگرگونی که طاغوتان و مستکبران از آن سخت نگران و ناخشنودند. روشن است که طاغوتان با این دگرگونی که حاکمیت آنان را درهم می شکند و کاخ آرزوهای آنان فرو می ریزد به مقابله برمی خیزند و با همه توان برای شکست این حرکت می کوشند.
در اینجاست که پیامبران پس از ارائه نشانه های روشن و عرضه معیارهای سنجش برای پدیدآوردن جامعه ای براساس قسط و زدودن بازدارنده های راه نیاز به « حدید » و حرکتهای مسلحانه پیدا می کنند تا با ستم پیشگان به نبرد برخیزند :
و کاین من نبی قاتل معه ربیون کثیر فما وهنوا لمااصابهم فی سبیل الله وما ضعفوا و ما استکانوا والله یحب الصابرین 5
چه بسا از پیامبران که خدا دوستان بسیاری همراه آنان به نبرد پرداختند و در آنچه در راه خدا به آنان رسید سستی نگرفتند و ناتوان نشدند. خدا صابران را دوست دارد.
امام خمینی در تفسیر آیه : « لقد ارسلنا رسلنالله » به شرح سخن گفته که ما چکیده ای از آن را در این جا می آوریم :
« همه انبیا از آدم تا خاتم برای اصلاح جامعه آمده اند و در این راستا تلاشهای بسیار کردند آیه شریفه « عدالت اجتماعی » در میان مردم را یکی از اهداف پیامبران دانسته است . تناسب « حدید » با برپایی عدالت اجتماعی به این صورت است که : پیامبران دعوت خود را شروع می کنند و در جهت پیاده کردن اهداف خود هستند اگر گروهی سد راه شدند نخست باید با بینات و موازین با آنها سخن گفت و اگر نشنیدند با « حدید » باید در برابر آنها ایستاد.
همه پیامبران این گونه بودند. خداوند موسی (ع ) را به سراغ فرعون می فرستد تا با سخنان نرم با او سخن بگویند و وقتی که این سخنان در او کارگر نمی افتد نوبت به قیام می رسد. آیا می شود گفت که پیامبراسلام (ص ) کاری به کار جامعه نداشته است . آن بزرگوار کدام روزش از مسائل سیاسی خارج بود. دولت تشکیل می داد با کسانی که بر ضد اسلام و مردم بودند جنگ می کرد مساله دخالت در سیاست در راس تعلیمات انبیاست . مگر قیام به قسط بدون دخالت در سیاست امکان پذیر است . 6
با توجه به آنچه که آوردیم سستی و بی پایگی سخنان زیر به خوبی روشن می شود :
« معنی و منظور آیه آن طور که بعضیها تصور و تبلیغ کرده اند این نیست که مردم و دیگران را برای مبارزه با ظلم استبداد و استکبار یا بسط عدالت و دیانت در دنیا بسیج نمایند بلکه خود مردم در اخلاق و رفتارشان عامل به عدالت و قسط باشند کتاب و میزان راهنمای آنان در این کار بوده 7...
چرا این سخن سست است و بی پایه زیرا با پند و اندرز تنها اصلاح جامعه امکان پذیر نیست . آیا در جامعه ای که فقر تباهی ستم و دهها فساد دیگر وجود دارد می توان دیانت را در میان آنان رواج داد اگر جواب مثبت است چرا پبامبران با مفاسد اجتماعی مبارزه می کردند8 و با ستمگران و تباهی آفرینان می جنگیدند روشن است زیرا بدون اینها نمی توان عدالت اجتماعی را حاکم ساخت . تنها در روزگار پیامبراسلام (ص ) بیش از هفتاد جنگ و درگیری رخ داده که در بسیاری از آنها آن بزرگوار رهبری جنگ را مستقیم برعهده داشته است .
اگر پیامبران تنها در اندیشه تبلیغ معارف و پند و اندرز مردم و دعوت آنان به آخرت بودند نه نیازی به « حدید » بود و نه نیروی مسلح و نه نبرد و درگیری صرف تبلیغ آخرت چه ضرری برای فسادانگیزان داشت که در برابر آن می ایستادند و از گسترش دعوت پیامبران جلو می گرفتند بی گمان پیامبران همواره بر آن بوده اند سلطه کافران و مشرکان را بردارند و قدرت آنان را درهم شکنند تا بتوانند حکومت الهی ـ مردمی را به پا دارند.
استاد شهید به هنگام تحلیل انقلاب و زوایای آن انقلاب و نهضت پبامبراسلامی (ص ) را انقلابی سیاسی اجتماعی اقتصادی و ادبی دانسته است . از استاد شهید سئوال می شود ممکن است انقلابی مذهبی داشته باشیم که به دیگر ابعاد نظر نداشته باشد در پاسخ می گوید :
« در مذهب به معنای اعم که جامعه شناسان می گویند بله اما در مذهبی که پبامبران راستین آورده اند نه . البته منظور پیامبرانی است که صاحب شریعت و کتاب بوده اند... از زمان نوح (ع ) هر پیغمبری که آمده است و نظم مذهبی موجود را به هم ریخته به نظم اجتماعی هم توجه داشته و در پی اصلاح آن بوده است بخصوص قرآن در این زمینه تاکید می کند که : « لقد ارسلنا رسلنالله » یعنی بر هم زدن یک نظم فاسد موجود و استقرار یک نظم عادلانه مطلوب هدف همه رسالتها و نبوتها بوده منتهی این امر در اسلام ختمیه محرزتر و مشخص تر است 9.
حکومت و اداره جامعه جزو برنامه های پیامبران الهی بوده است . از پیامبراکرم (ص ) نقل شده که آن بزرگوار فرموده :
« حکومت بنی اسرائیل را همواره پیامبران بر عهده داشته اند. هر پیامبری که از دنیا می رفت پیامبر دیگری جای او را می گرفت . .. » 10
قرآن کریم نیز به روشنی از حکومت بسیاری از پیامبران سخن گفته است :
فقد آتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمه و آتیناهم ملکا عظیما11
به تحقیق ما خاندان ابراهیم را کتاب و حکمت دادیم و به آنها « ملکی » بزرگ دادیم .
علامه طباطبایی می نویسد :
« مراد از « ملک » تسلط بر امور مادی و معنوی است که شامل نبوت ولایت و هدایت مردم نیز می گردد . » 12
گزیده سخن این که دقت در هدفهای پیامبران و شیوه برخورد آنان با قدرتهای زمان و... نشانگر این است که آنان در پی ایجاد حکومتی الهی بوده اند. (طلایه دار صبح یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم )
پاورقی :
1 ـ سوره نحل آیه 26 سوره انبیا آیه 25
2 ـ سوره اعراف آیه های 59 157 سوره بقره آیه 129 سوره آل عمران آیه 164 سوره حدید آیه 25 سوره هود آیه 88 سوره شعرا آیه 151
3 ـ مجموعه آثار ج 175 2 ـ 176
4 ـ سوره حدید آیه 25
5 ـ سوره آل عمران آیه 144
6 ـ صحیفه نور ج 146 15
7 ـ مجله کیان شماره 54 28
8 ـ سوره هود آیه 88 سوره اعراف آیه 142
9 ـ پیرامون انقلاب اسلامی 128
10 ـ صحیح مسلم ج 1471 3 ج 1842 کتاب الاماره باب 10
11 ـ سوره نسا آیه 54
12 ـ المیزان علامه طباطبایی ج 4 375 و 377
تکیه بر « حدید » به عنوان عامل قدرت بیانگر این است که پیامبران با بعثت و نبوت خویش می خواهند تحولی بزرگ را در جامعه به وجود آورند. از این تحول و دگرگونی طاغوتان و مستکبران به شدت نگران و ناخشنودند و روشن است که حاکمیت آنان را درهم می شکند و کاخ آرزوهایشان را فرو می ریزد و از همین رو به مقابله با آن بر می خیزند و با همه توان برای شکست این حرکت می کوشند
پیامبران همواره بر آن بوده اند که سلطه کافران و مشرکان را از بین ببرند و قدرت آنان را درهم شکنند تا بتوانند حکومت تشکیل دهند و به برنامه ریزی و اداره جامعه بپردازند
در یک نگرش کلی می توان دو هدف محوری و اساسی برای بعثت پیامبران برشمرد. هدف اول شناختن خداوند و نزدیک شدن به او و هدف دوم استقرار عدل و قسط در جامعه بشری با تشکیل حکومت الهی

حق گرایی و باطل ستیزی در سیره امام کاظم(ع)

امام موسی کاظم(ع) همانند دیگر اوصیای الهی کوشید تا در قول و عمل به عنوان نمونه عینی و شاهد کامل الهی ظاهر شود. زندگی او سرشار از آموزه ها و درس هایی است که می تواند راهنمای عمل هر یک از افراد و جوامع بشری باشد. هر کسی که بخواهد در مسیر کمالی قرارگیرد و زندگی فردی و اجتماعی خود را چنان بسازد که احساس خوشبختی کند و هرگونه اندوهی از گذشته و ترسی از آینده خویش بزداید، می تواند با رجوع به آن بزرگوار، خود را در این حالت قراردهد.
هر یک از امامان(ع) همانند پیامبران(ع) مظهر اسمی از اسمای الهی هستند که در القاب نام های ایشان نمود می یابد چنان که حضرت موسی(ع) کلیم الله و حضرت محمد(ص) حبیب الله و امام علی بن موسی(ع) رضا و
امام موسی بن جعفر(ع) کاظم است. آن حضرت در برابر بسیاری از مصایب و شدایدی که در زندگی خویش تحمل کرد کظم غیض نموده و با در پیش گرفتن صبر و شکیبایی بی مانند نمونه ای از پایداری در برابر ظلم و ستم ستمگران و دولت مردان باطل را به همه جهانیان نشان داده است. نوشتار حاضر تلاش می کند تا صبر و پایداری آن حضرت(ع) را براساس سیره و قول ایشان بنمایاند و نشان دهد که چگونه آن حضرت(ع) در برابر فشارها حکومت های ظالم بنی عباسی صبر پیشه کرد و هرگز دمی از مبارزه با ظلم و احقاق حق دست برنداشت. سال های زندان های مخوف و وحشتناک را تحمل کرد ولی هرگز از راه مبارزه دست نکشید و همواره درپی احقاق حق و بازگو کردن آن و ستیز با باطل بود. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
حق گرایی و حق خواهی، آرمان پیامبران
حق به امری گفته می شود که واجب و ثابت است و در اصل به معنای مطابقت و موافقت می آید. البته این واژه کاربردهای چندگانه ای دارد که می توان به ایجاد چیزی براساس حکمت و یا چیزی که براساس حکمت ایجاده شده و یا سخنی که به اندازه و به موقع گفته شود و یا اعتقاد به چیزی چنان که هست (مفردات راغب اصفهانی ذیل واژه حق) اشاره کرد.
در همه این کاربردها اصل مطابقت با واقع هستی مورد توجه می باشد بر این اساس قرآن گاه خداوند را حق و گاه هستی و آفریده الهی را حق می شمارد و هر چیزی را که برخلاف آن باشد به عنوان باطل می شمارد.
قرآن در بیان تمثیلی می کوشد تا این معنا را به مردم بفهماند که باطل از آن جایی که چیزی جز نیستی نمی باشد می کوشد تا خود را با آویختن و آمیختن به حق معنا کند و وجود دهد. از این رو باطل همواره به حق می چسبد تا خودنمایی بلکه وجودنمایی کند. در آیه 17 سوره رعد خداوند به خودنمایی باطل بر محور حق اشاره می کند و توضیح می دهد که چگونه باطل همانند حبابی بر آب، سست و پوچ است و بی حق می ترکد.
از آن جایی که میان حق و باطل هیچ واسطه ای نیست (یونس آیه32) و در زندگی انسان ها آن دو ملازم یک دیگرند (رعد آیه17) برای بسیاری، مشکل جداسازی پدید می آید؛ ولی از آن جایی که فطرت و طبیعت آدمی براساس حق جویی و حقیقت پذیری قرارداده شده (بقره آیه71 و نیز انبیاء آیه55) انسان می تواند با تکیه بر فطرت و طبیعت سالم خویش آن دو را شناخته و با گرایش به حق خود را از گرفتاری های باطل و پیامدهای زیانبار آن در امان نگه دارد.
قرآن بیان می کند که حق پذیری، تنها رمز سعادت و رهایی انسان ها از آتش دوزخ و خشم الهی است (زخرف آیات 74تا 78) و برانسان است تا در برابر حق تسلیم بوده و آن چه از سوی خداوند از راه آموزه های وحیانی به آدمی می رسد بپذیرد. (یونس آیه94)
دل های پاک چون دل های پاک پیامبران که براساس فطرت است محل نزول کلام حق الهی است (سبا آیه48) و بر مردم است که از حقی که از سوی خداوند بر دل های پیامبران و مردان پاک سیرت الهی فرود می آید پیروی کنند. (محمد آیه3)
از آن جایی که حق مطلق، خداوند است و حرکت پیامبران و معصومان(ع) برمدار حق است، اراده الهی بر این تعلق گرفته است تا در نهایت حق بر باطل پیروز شود و باطل از میان برود. (انفال آیه7 و توبه آیه48 و یونس آیه82 و شورا آیه24)
حق در تحلیل قرآنی پایه و محور احکام و قوانین وحیانی الهی چون احکام اسلام است (توبه آیه33) و خداوند پیامبرانش را با این هدف فرستاده است تا حق را به مردم معرفی کنند و آن را در جامعه تحقق بخشند. (فتح آیه28)
ویژگی های حق طلبان و باطل ستیزان
حق طلبان کسانی هستند که در برابر هوس ها و تمایلات فسادانگیز باطل گرایان و حق ناپذیران تسلیم نمی شود (مؤمنون آیه70و 71) و همانند حضرت ابراهیم(ع) جز به حق، روی خوش نشان نداده و با باطل در هر لباس و جامه ای مبارزه می کنند (بقره آیه135 و انعام آیات79 و 161 و نحل آیه120 و آیات دیگر) دل هایشان در برابر حق نرم است و از سلامت فطرت و صفا بهره مند می باشند. (حج آیات 52تا 54)
اجتناب از اندیشه های سودجویانه (نور آیات 48و 49) در کنار تامل در کیفیت آفرینش (ق آیات5و 6)، دوری از هرگونه استکبار (مائده آیه82)، داشتن تواضع و فروتنی (مائده آیه83)، دارابودن سلامت قلب و صفای باطن (حج آیات53و 54) و علم کامل به وحدانیت خداوندی و توحید مطلق (حج آیه54) از ویژگی های حق طلبان است.
حق در اندیشه سیاسی و اجتماعی آموزه های قرآنی، محور و میزان قضاوت و نیز حکومت است (اعراف آیه181) و کسی که در اندیشه حق و در عمل عامل به حق است، از او چیزی جز عدل و داد بیرون نمی آید و در هیچ اندیشه و عملی راه به انحراف نمی برد و از راه حق و عدالت خارج نمی شود.
این مسئله موجب شده تا در تحلیل قرآنی انسانهای حق گرا و عدالت ورز همانند باطل گرا و مفسد نباشند و انسان های نیکوکار با انسان های منحرف و متجاوز و مفسد یکسان شمرده نشوند. (ص آیات27 و 28 و جاثیه آیه21- 22)
حق خواهی و باطل ستیزی امام موسی کاظم(ع)
امام موسی کاظم(ع) به سبب مبارزه دایمی در زندگی خویش به این نام شناخته شده است. او توانست با حق خواهی به عنوان هدف آرمانی در زندگی فردی و اجتماعی خویش و ظلم و باطل ستیزی، در چنان جایگاهی قرار گیرد که مصداق بارز کاظم شناخته شود. کاظمیت آن امام همام(ع) زمانی معنای واقعی به خود می گیرد که در برابر فشارهای ظالمان و سختی ها و مصایب بی شماری که از سوی دشمنان اعمال می شد صبر و شکیبایی می ورزد و با کظم و خود نگه داری و محافظت بر اصول حق و ارزشی به مبارزه خویش ادامه می دهد.
در سیره امام کاظم(ع) حق گرایی و باطل ستیزی در عمل اجتماعی و سیاسی از جایگاه خاصی برخوردار است. آن بزرگوار هرگز حاضر نشد تا با همه زندان ها و شکنجه ها دست از حق گویی و حق گرایی برداشته و با باطل کنار آید.
این یوسف علوی، حاضر شد 7 تا 14 سال در زندان خلفای زور و باطل بماند ولی دست از مبارزه با ظلم و باطل نشوید و با آنان کنار نیاید.
محدوده فدک
سران خلافت سلطنتی از آن حضرت خواستند تا دست از حق گویی و مبارزه بکشد و در برابر گرفتن حق و حقوقی هرچند حتی فدک، با خلافت سلطنتی کنار آید. از این رو به ایشان پیشنهاد می دهند ماهانه حقوقی کلان در اختیارش گذاشته و یا زندگی او را تامین کنند؛ ولی آن حضرت(ع) همانند حضرت یوسف صدیق(ع) می فرماید: رب السجن احب الی مما یدعوننی الیه؛ پروردگار من! زندان در نزد من محبوب تر است از آن چه آنان بدان می خوانند.
آن حضرت حاضر نمی شود تا دست از حق گویی و حق طلبی و باطل ستیزی بردارد. و لذا در برابر بخشش فدک بیان می کند که مفهوم فدک در اندیشه سیاسی خلافت ولایی الهی، چیزی جز همه دارالاسلام نیست. بر این اساس هنگامی که از او می خواهند تا محدوده فدک را نشان دهد تا آن را به عنوان میراث فاطمی(س) بازگردانند، آن حضرت(ع) همه مرزهای خلافت سلطنتی از آسیای میانه تا سند و ایران و شرق و غرب ممالک اسلامی تا آفریقا و اندلس را نشان می دهد و محدوده فدک را این گونه مشخص می کند.
هدف، باطل را توجیه نمی کند
حق گرایی و باطل ستیزی در همه وجود امام کاظم(ع) آن صابر صدیق نبوی(ع) به خوبی به شکل قول و عمل و گفتار و سیره خودنمایی می کند.
از نظر آن حضرت(ع) هرگز باطل نمی تواند راهی به سوی حق باشد و دولت ظالم و باطل نمی تواند عدالت و حق را اجرا کند بر این اساس در اندیشه و تحلیل آن حضرت(ع) نمی توان به سوی حق با ابزار باطل رسید و اگر کسی بخواهد عدالتی را ایجاد کند و حقی را بر پا دارد نمی تواند از ابزار باطل سود برد. به عبارت دیگر هدف هرچند والا و عالی باشد نمی تواند ابزار باطل را توجیه و به آن جواز استفاده دهد.
در این باره آن حضرت خطاب به یکی از یاران خویش می فرماید: یا فلان! اتق الله و قل الحق و ان کان فیه هلاکک فان فیه نجاتک و دع الباطل و ان کان فیه نجاتک فان فیه هلاکک؛ خود را از خشم خدا حفظ کن و تقوا پیشه کن و سخن حق را بی پروا و هیچ ترسی بگو هرچند که نابودی تو در آن باشد؛ اما بدان که حق، موجب نابودی تو نیست بلکه آن نجات دهنده توست. اما باطل را همواره رها کن هرچند که به ظاهر نجات تو در آن باشد؛ زیرا هرگز باطل نجات بخش نیست بلکه در نهایت موجب هلاکت تو می شود.
حق گرایی و حق طلبی و باطل ستیزی هرچند که بهای سنگینی دارد که باید پرداخته شود ولی آن حضرت(ص) با کاظمیت خویش توانست با صبر و شکیبایی، همه فشارها و اهانت ها و زندان ها را تحمل کند.
قرآن بیان می کند که حق گرایان همواره از سوی حق ستیزان مورد فشار و تهدید و زندان شکنجه قرار می گیرند که حضرت یوسف(ع) و ساحران بازگشته به دین توحیدی موسی(ع) از آن جمله هستند که در برابر فشارها صبر و تحمل پیشه کردند. حق ستیزان باطل ستیزان را متهم می سازند (مومنون آیه 69و 70) و اجازه نمی دهند که آنان زندگی خویش را در مسیر کمالی و رشدی طی کنند.
استکبار ورزی و تکبر و خود برتربینی حق ستیزان (یونس آیات 75و 76) و تعصب های بی جا (سبا آیه 43) و حسادت (بقره آیه 109) و جرم و جنایت و بزهکاری آنان (انفال آیه 8 و نیز یونس آیه 83) از مهم ترین علل و عواملی است که موجب می شود تا شخص در رفتار شخصی و اجتماعی خویش به سوی حق ستیزی و باطل متمایل شود.
از این رو حضرت کاظم(ع) همواره با هرگونه عاملی که موجبات گرایش به حق ستیزی را پدید آورد مبارزه می کند و از یاران خویش می خواهد که این گونه عمل کنند و هرگز در هیچ عمل کوچک و بزرگی از حق دست بر ندارند و برای دست یابی به آرامش و آسایش ظاهری به باطل گرایش نیابند.
آن حضرت(ع) روش های مختلفی را برای احقاق حق و ابطال باطل در پیش گرفت که یکی از آنها نفوذ دادن یاران باوفا و آزموده خویش در دستگاه حکومتی بود تا دوستان ایمانی را یاری کرده و به مردم کمک کنند و جان و مال و عرض ایشان را از ظلم و ستم حاکمان حفظ کنند از جمله این یاران می توان به علی بن یقطین اشاره کرد که با نفوذ در دستگاه حکومتی توانست کمک های بسیاری را به مومنان و دفع ظلم کند.
البته این روش مبارزه با ظلم مبتنی بر حق بوده و آن حضرت هرگز از باطل برای دست یابی به حق استفاده نکرد؛ بلکه در همان حال به یاران سفارش می کرد که هرگز کاری نکنند که برای دست یابی به حقی ظلم و باطلی را مرتکب شوند. بنابراین زمانی که یکی دیگر از یاران خواست تا کاری کند که از نظر امام در حکم بهره گیری از باطل برای رسیدن به حق بود، او را بر حذر داشت و آن یار باوفا و شیعه واقعی حق و عدالت، نیز شتران خویش را فروخت تا تن به باطلی نسپارد.
امام موسی کاظم(ع) شیر بیشه امامت و شمشیر آخته اسلام و حق ضد کفر و باطل و ظلم بود این مساله موجب شد تا او را سال ها از زندانی به زندانی منتقل کنند. ولی آن حضرت این سخن شاعر عرب را زمزمه می کرد: مرا ملامت کردند که تو زندانی شدی (و امامت در میان مردم نکردی) گفتم این که عیب نیست. کدام شمشیر کاری هست که او را در غلاف قرار ندهند. مگر نمی بینی شیر را که به بیشه خود خو می گیرد و از آن بیرون نمی رود اما درندگان پست و ضعیف هماره آزاد و دایم در تردد و حرکت به این سو و آن سویند.
آن حضرت(ع) نیز شیری بود که به زندان افتاد تا علاقه مردم را از وی ببرند و از مقام عظمای ولایت فرو اندازند ولی همه این کارها بی فایده و بی اثر بود؛ زیرا زندانبان او هم که فضل برمکی بود دل در محبت او باخت و در برابر عظمت وی تواضع کرد.
عار نبود شیر را از سلسله
ما نداریم از رضای حق گله
شیر را بر گردن از زنجیر بود
بر همه زنجیرسازان میر بود
آن حضرت(ع) حتی در زندان هم میر و والی بر کائنات بود و حتی شیر پرده نیز اسیر اشاره او می شد. این گونه است که مهر و محبت او هر روز در دل ها بیش تر می شد و دشمنان به ویژه هارون الرشید این حاکم جور و باطل را مهر و محبت مردمی، سخت به وحشت می افکند. و لذا او را به شهادت رساندند تا این نور را خاموش کنند و یکی از باطل ستیزان را از میدان به در برند. این در حالی است که شهادت آن حضرت خود آغازی بر پایان حکومت خلافت سلطنتی شد و بزرگ ترین دوران طلایی عباسی آغاز زوال را پذیرفت.