گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

فلسفه و آثار قربانی


حج یکی از ارکان اسلام است. از این رو دارای نقش ها و کارکردهای چندی در حوزه های عبادی و اجتماعی است. نقش حج در حوزه مسایل اجتماعی و دنیوی همان اندازه با اهمیت و تأثیرگذار است که در حوزه عبادی، خودسازی معنوی دارای تأثیرات بسیار می باشد.
مناسک حج، اموری چند را در برمی گیرد که یکی از آن ها قربانی است. قربانی همان گونه که از نام آن پیداست به قصد تقرب الی الله صورت می گیرد و در زبان فارسی اصطلاح قربانی بخشی از مهم ترین فلسفه و اهداف آن را تبیین می کند هرچند که بیانگر تمام فلسفه و اهداف نمی باشد. از این رو نویسنده با بررسی آموزه های قرآنی و تحلیل و تبیین قرآن می کوشد تا در این مطلب، نگرش قرآن را به فلسفه و آثار قربانی بیان کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
چیستی قربانیقربانی در زبان عربی به معنای اضحیه است (المعجم الفارسی الکبیر، ج3، ص2085 ذیل واژه قربانی) لذا روز دهم ماه ذی الحجه که قربانی در آن روز انجام می گیرد به عنوان عید الاضحی نامگذاری شده است.
در اصطلاحات فقهی، قربانی به معنای حیوانی است که در روز عید قربان (عیدالاضحی) تا روز دوازدهم یا سیزدهم به صورت واجب یا مستحب ذبح یا نحر می شود. (الحدائق الناضره، ج17، ص199 و نیز جواهر الکلام، ج19، ص219)
البته برخی قید تبرعی و مستحبی بودن را در معنای اضحیه ذکر کرده اند برای اینکه قربانی واجب را شامل نشود. (الموسوعه الفقهیه المیسره، ج3، ص420)
در کاربردهای قرآنی هنگامی که از قربانی سخن به میان می آید، منظور معنایی گسترده تر از معنای پیش گفته است و مراد هر حیوانی است که به شکل واجب و یا تبرعی در هر زمانی از جمله زمان حج و ماه ذی الحجه در منی و غیر آن در راه رضای الهی و تقرب و تقوا ذبح می شود.
در قرآن این معنا با الفاظی چون بدن، بهیمه الانعام، قلائد، منسک، هدی، نحر و مانند آن بیان شده است.
تاریخچه قربانی
خداوند در داستان فرزندان آدم، به قربانی آنان اشاره می کند و این گزارش را حاوی اطلاعاتی عبرت آموز، شایان ذکر و پر فایده می شمارد. (مائده، آیه27) در این گزارش که خداوند پیامبرش را مأمور می کند تا آن را به طور صحیح نقل کند (همان) آمده است که فرزندان آدم برای تقرب به خداوند، قربانی هایی را پیشکش درگاه الهی می کنند.
از گزارش برمی آید که این اتفاق در خارج افتاده است و این گونه نیست که ماجرای قربانی کردن فرزندان آدم تنها افسانه یا امری نمادین و سمبلیک بوده باشد.
اجرای مراسم قربانی کردن فرزندان آدم را شاید بتوان گفت که نخستین نوع خود در کل تاریخ بشریت بوده است، از این رو خداوند در این آیه و آیات دیگر به آن ها می پردازد. در این گزارش آمده است که پس از انجام قربانی، یکی از دو قربانی پذیرفته و دیگر رد شده است. هر چند که نام دو نفر یاد نشده است ولی در گزارش های تاریخی این معنا مورد تاکید بوده است که آن کس که قربانی اش پذیرفته شده هابیل بود و از قابیل قربانی پذیرفته نشده است. (مجمع البیان، طبرسی، ج 3 و 4، ص 283 و نیز روح المعانی، ج 4، جزء 6، ص 163)
خداوند علت عدم قبول قربانی قابیل را بی تقوایی قابیل بیان می کند، چنان که علت پذیرفته شدن و یا زمینه ساز قبولی قربانی هابیل وجود تقوائی است که در وی بوده است.
پس از قبولی و رد قربانی نخستین نزاع میان انسان ها رخ می دهد و قابیل برادرش را تهدید می کند که تو را می کشم و در نهایت به سبب همین بی تقوایی و مسلط شدن وسوسه های نفسانی برادرش را به قتل می رساند.(مائده، آیه 30)
البته قربانی کردن هر چند که با فرزندان آدم آغاز شد ولی به ایشان ختم نشد، زیرا گزارش های قرآنی حکایت از آن دارد که قربانی کردن در همه امت ها به عنوان یکی از آیین ها و مناسک شریعت تشریع شده بود و آنان می بایست آن را به جا می آوردند. از جمله این آیات که گزارشی از مناسک در امت های پیشین را بیان می کند، آیات 34 و 67 سوره حج است؛ زیرا چنان که مفسران گفته اند مراد از منسک در این آیات به معنای قربانی (مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 134 و معالم التنزیل، بغوی، ج 3، ص 340) یا مکان قربانی و ریختن خون چارپایان به قصد عبادت است (مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 150 و نیز معالم التنزیل، بغوی، ج 3، ص 350) آیه 34 این معنا را نیز تبیین می کند که قربانی چهارپایان و انعام در امت های گذشته رایج بوده و اصولا در حج یکی از شرایط قربانی بشمار می رفت.
به گزارش قرآن، حتی در میان برخی از اقوام ذبح و قربانی فرزندان وجود داشته است و حضرت ابراهیم(ع) برای این که این عمل را منسوخ نماید، خود اقدام به ذبح اسماعیل(ع) و سپس جایگزینی قوچ به جای آن می کند. (صافات، آیات 102 تا 107 و نیز تفسیر کبیر، فخر رازی، ج 13، ص 138) البته آن حضرت(ع) برای این که این عمل را به طور کامل تغییر دهد از سوی خداوند نخست ماموریت می یابد تا فرزند خویش اسماعیل را ذبح کند (صافات، آیات 101 و 102) و اسماعیل نیز در برابر فرمان قربانی شدن تسلیم شده و اعلام رضایت می کند.(همان) و حتی تا آن جا پیش می روند که اسماعیل پیشانی اش را برای قربانی شدن به خاک می افکند (صافات، آیات 102 تا 105) و پس از آشکار شدن درجه ایمان و خلوص حضرت ابراهیم و اسماعیل(ع) خداوند قوچ را جایگزین او می سازد.(همان آیات)
قرآن همچنین گزارش می کند که پس از حضرت ابراهیم(ع) در دوران جاهلیت نیز عمل قربانی ادامه یافت با این تفاوت که آنان قربانی خویش را تقدیم بتان می کردند (حج، آیه 40 و نیز المیزان، ج 14، ص 372) در حالی که در اعمال حجی که حضرت ابراهیم(ع) تشریع کرده بود، ذبح قربانی برای خداوند یکتا و یگانه بود.(حج، آیات 26 تا 28)
در دوره جاهلیت و صدر اسلام، قلاده به گردن قربانی حج انداختن از رسوم آن زمان بوده است(مائده، آیات 2 و 97) تا این چنین، قربانی خویش را نشانه دار کنند و همه از آن گاه شوند. این یکی از معانی شعائر در آن زمان بوده است. این عمل در زندگی اجتماعی آنان تا آن اندازه نقش داشت که قربانی های قلاده دار را با احترام می نگریستند و به خود اجازه نمی دادند تا نسبت به قربانی نشانه دار هتک و بی احترامی روا دارند. (مائده، آیه 2)
این سخت گیری تا آن اندازه بود که به خود اجازه نمی دادند تا از منافع دام های تعیین شده برای قربانی در حج استفاده ای کنند (حج، آیات 32 و 33) البته پس از بعثت پیامبر(ص) این ممنوعیت برداشته شد و خداوند جواز بهره برداری از منافع چارپایان تعیین شده برای قربانی در حج را تا روز ذبح داد. (حج، آیات 27 تا 32) بنابراین حاجیان می توانستند از شتران علامت زده شده، برای حمل بار و سوار شدن و تغذیه از شیر آنان بهره گیرند. (همان) البته این جواز استفاده به معنای بی احترامی و هتک حرمت نبود بلکه لازم بود تا احترام حیوانات مشخص شده برای قربانی حج مراعات گردد. (حج آیات 32 تا 36 و نیز مائده، آیه 2)
عرب جاهلی افکار و عقاید باطل دیگری نیز داشت که از آن جمله می توان به تحریم گوشت قربانی و استفاده از آن برای حج گزار اشاره کرد (همان) که خداوند نه تنها آن را مجاز شمرده است بلکه مستحب دانسته است که بخشی از گوشت قربانی را به خود اختصاص داده و بخورند.
خداوند در آیاتی چند از ذبح قربانی برای انصاب (مائده، آیات 3 و 90) و برای بتان (انعام، آیه 137) در جاهلیت گزارش می کند و آن را رفتاری ناروا و سنتی نادرست و غلط معرفی می نماید. آنان در این عمل ناروا و سنت باطل خویش تا آن جا پیش رفته بودند که گاه حتی فرزندان خویش را برای بتان قربانی می کردند و آن را عامل تقرب خویش به سوی بتان می دانستند. (المیزان، ج 7، ص 361)
در اعمال قربانی بنی اسرائیل این معنا گزارش شده است که آنان علامت قبولی قربانی از سوی خداوند را آتش گرفتن قربانی می دانستند. این گزارش تأیید می کند که چنین اتفاقی برای قربانی های بنی اسرائیل می افتاده است. (آل عمران، آیه 183) شاید از این روست که گمان شده که در هنگام پذیرش قربانی هابیل نیز آن قربانی آتش گرفته است چنان که در برخی از روایات این معنا آمده و تأکید شده است.
به نظر می رسد که سوخته شدن قربانی به آتش آسمانی، معجزه ای برای برخی از پیامبران و رسولان بنی اسرائیل بود (کشاف، زمخشری، ج 1، ص 448) و سوختن قربانی مدعی رسالت در آتش آسمانی، نشانه راست گویی او از دیدگاه یهود بوده است. بنابراین نمی توان سوختن هر قربانی را در امت یهود گزارش کرد و پذیرفت.
شگفت این که همین کسانی که چنین ادعائی درباره سوختن به آتش آسمانی داشتند، پیامبران خویش را که چنین معجزه ای می آورند می کشتند؛ زیرا آنان به هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی بیش تر پای بند بودند تا به معجزات پیامبران خویش، از این رو وقتی نخست خواهان سوخته شدن قربانی پیامبر(ص) به آتش آسمانی می شوند، خداوند بر این نکته تأکید می کند که آنان حتی اگر چنین معجزه ای ببینند باز ایمان نمی آورند. (آل عمران، آیه 183)
فلسفه تشریع قربانیچنان که گذشت قربانی برای همه امت ها از سوی خداوند تشریع شده است (حج، آیات 34 و 67) و هدف از تشریع قربانی برای همه امت ها این بود که تنها تسلیم در برابر خداوند یکتا باشند و هر آن چه فرمان می دهد به حکم تعبد عمل کنند. به سخن دیگر، سنجش تعبد و ایمان و تسلیم محض از مهم ترین علل تشریع حکم قربانی است که در آیه 34 سوره حج بیان شده است.
در همین آیه و نیز آیه 36 سوره حج هم چنین یاد کرد و ذکر الله به عنوان یکی از اهداف تشریع قربانی بیان می شود؛ زیرا این گونه اعمال موجب می شود تا آدمی در لحظاتی به یاد خداوندی بیفتد که فرمان قربانی را صادر کرده است.
در همین آیات این معنا نیز مورد تأکید قرار گرفته است که تنها یک نوع قربانی از سوی خداوند تشریع شده که همان قربانی برای خداوند یکتا و یگانه است؛ درحالی که مشرکان مدعی بودند که مناسک و مذابح دیگری تشریع شده است که از جمله قربانی برای بتان برای تقرب به خداوند یکتاست که خداوند این اتهام را در آیه 34 سوره حج رد می کند. (التحریر و التنویر، ج 8، جزء 17، ص 259)
البته نمی توان از تأثیرات و آثار دیگر قربانی که در فلسفه تشریع آن نقش دارد چشم پوشی کرد؛ زیرا قربانی کارکردها و نقش های دیگری دارد که از آن جمله می توان آن را یکی از مصادیق بزرگ و مهم احسان به شمار آورد. (حج، آیات 36 و 37) تبیین این معنا به زودی خواهد آمد.
احکام ذبحبرای این که فلسفه و هدف تشریع قربانی تحقق یابد، خداوند احکامی را برای ذبح قربانی بیان داشته است که از جمله می توان به لزوم ذکر خداوند و یا هر نام دیگر از اسمای حسنای خداوندی هنگام ذبح و یا نحر قربانی (حج، آیه 28)، اجتناب از هر نوع شرک در اجرای قربانی (حج، آیات 27 تا 31)، لزوم تعظیم خداوند هنگام ذبح قربانی با گفتن تکبیر (حج، آیات 36 و 37) و حرمت خوردن از قربانی که به شرک ذبح شده (مائده، آیه 3) اشاره کرد. اصولا از نظر قرآن، تنها قربانی ای پذیرفته و قبول می شود که برای خداوند باشد و شخص فقط به قصد تقرب به او این عمل را انجام دهد. (مائده، آیه 27 و حج آیات 36 و 37)
اطعام به نیازمندان از گوشت قربانی حج از جمله احکام آن است که در آیاتی چند از جمله 36 سوره حج و نیز 27 و 28 همین سوره به آن اشاره شده است. شاید بتوان گفت یکی از فلسفه ها و اهداف قربانی در حج اطعام نیازمندان و فقیران است که معنای دیگری از اطعام نیز می باشد.
البته دست یابی به این هدف هرگز منافی دست یابی انسان به فلسفه اصلی حج و قربانی یعنی تقوا نخواهد بود که در آیاتی چند از جمله 36 و 37 سوره حج بر آن تأکید شده است.
در همین رابطه خداشناسی (مائده، آیه 97) و شکر در برابر نعمت های فراوان خداوندی از جمله چارپایان (حج آیه 36) و یادکرد خداوند در روزهای مشخص و معین (حج، آیات 27 و 28 و 36) از دیگر اهداف تشریع قربانی در حج است. قربانی باید به سه بخش تقسیم شود. بخشی برای حج گزار، بخشی برای هدیه به مؤمنان و بخشی دیگر به فقیران داده می شود. (حج، آیه 36) بهتر آن است که این قربانی به صورت غذا پخته و مردم بدان اطعام شوند و خود قربانی کننده نیز از آن غذا بخورد. (حج آیه 36)
قربانی می تواند انعام یعنی گاو، گوسفند و شتر باشد. بنابراین گاو و گوسفند ذبح می شوند و شتر نحر می گردد. ذبح گوسفند آسان ترین و کم ترین حد قربانی در حج دانسته شده است. (بقره، آیه 196 و عیون اخبار الرضا، ج 3، ص 120 که در آن هدی همان گوسفند معرفی شده است)
قربانی در اسلام چنان مستحب است که برای هر عملی چون عقیقه فرزند و خرید خانه و مسافرت و هر امری دیگر سفارش شده است و در زمان حج حتی مستحب است که انسان اگر بتواند قرض بگیرد و گوسفند قربانی کند. در کلام امامان معصوم(ع) می خوانیم کسی که پولی نداشته باشد تا قربانی کند، می تواند قرض کند و این سنت را به جای آورد. علی علیه السلام فرمود: «اگر مردم می دانستند قربانی چه ثمره ای دارد، قرض می گرفتند و قربانی می کردند. با اولین قطره خونی که از قربانی بریزد، قربانی کننده بخشوده می شود.» (وسائل الشیعه، ج 14، ص210) در کتاب شریف المراقبات درباره فضیلت قربانی در عید قربان آمده است: «از اعمال بسیار ارجمند این روز، قربانی است که در انجام آن باید ادب و آئین بندگی به خوبی رعایت شود... فراموش نکنیم در چنین روزی، قربانی نکردن و از ایثار مالی اندک در راه خدا امتناع کردن، چیزی جز خست و خسارت نیست.»
آثار و برکات قربانیدر مطالب گذشته برخی از آثار و برکات قربانی بیان شد. اما ناگفته نماند که آثار و برکاتی دیگر برای قربانی بیان شده است که از جمله آن می توان به دست یابی به رحمت واسعه الهی اشاره کرد که در آیات 97 و 98 سوره حج بیان شده است.
همچنین قرار گرفتن در زمره نیکوکاران و اهل احسان (حج، آیات 36 و 37) و بهره مندی از مغفرت الهی (مائده، آیات 97 و 98) از دیگر آثاری است که خداوند برای این عمل زیبا و خالص بنده بیان کرده است.
خداوند قربانی ها به ویژه آن هایی که پیش از قربانی نشانه گذاری می شوند و همه مردم از آن آگاه شده و مطلع می گردند را به عنوان یکی از عوامل موثر در قوام جامعه بر می شمارد. به این معنا که این گونه اعمال موجب می شود تا انسجام میان امت افزایش یابد و افراد جامعه به اشکال مختلف به هم پیوند بخورند. به ویژه آن که همه افراد از این قربانی استفاده کرده و از گوشت آن تناول می کنند و محبت و مهر در میان امت فزونی می یابد. از این رو این گونه رفتارهای احسانی را عامل تقویت انسجام امت و مردم معرفی می کند و بر انجام آن تأکید و تشویق می کند.
 منبع:کیهان
 

ابر تا بارانتان رانده است،


ای بسیجی های کوچک سال!
مرگ در آغازتان مانده است، ای بسیجی های کوچک سال!
درنگاه برفی ام انگار، بذر نخل و آتش و خون را
بار دیگر باد افشانده است، ای بسیجی های کوچک سال!
داغمرگ گفتگوهاتان، ردپایی آرزوهاتان
بر غرور آسمان مانده ست، ای بسیجی های کوچک سال!
خسته و غمگین و زهرآلود، شاعری با یادتان هر شب
درسکوتم بغض ترکانده ست، ای بسیجی های کوچک سال!
تندری باران یکریزی.... پنجره.... مردی که پیشانی....
بر لبان شیشه چسبانده است: « ای بسیجی های کوچک سال»
گرچه پایان شما را شهر، درطلوع رخوتش خوانده ست
مرگ در آغازتان مانده است، ای بسیجی های کوچک سال!
محمدحسین جعفریان

میلاد امام عسکری علیه السلام

نام : حسن

شهرت : عسگری زکی هادی ، سراج ، رفیق

لقب : الخاص

کنیه : ابو محمد معروف به « ابن رضا» (ع)

نام پدر :امام علی النقی (ع)

نام مادر: سوسن یا حدیثه یا سلیل

تاریخ ولادت : هشتم  ماه ربیع الثانی سال 232 هجری یا 231 هجری

محل ولادت : مدینه طیبه

مدت امامت : 6 سال

تاریخ شهادت : هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجری

محل دفن : سامراء

 

آسمان دیده بر زمین گشوده بود و مدینه، شب انتظارش را به دست صبح امید می سپرد که ناگاه در صبح دمی حیات بخش آفرینش، تولدی دوباره کرد و یازدهمین روشنگرش را به هستی بخشید. عرش به برکت میلاد جهان افروز امام عسکری (ع) بزم شادی گستراند. تولد او موعودی را بشارت دهنده است که ظهورش، سپیده دمی است به سوی روشنایی و  مرهمی  برتمامی رنج ها و مقصد تمام رفتن ها و رسیدن ها.به امید ظهورش

زندگینامه

در عصر حکومت و خلافت متوکل سفاک ترین خلفای بنی العباس ، ابومحمد حسن بن علی، امام یازدهم از ائمه عشر (ع) و سیزدهمین معصوم از چهارده معصوم (ع)، در شهر تاریخی و پایگاه نشر اسلام مدینه در خانه ی امام هادی دهمین پیشوای جهان اسلام و از یک مادر دانشمند و پرفضیلت دیده به جهان گشود مادرش بانویی صالحه و عارفه به نام سوسن یا حدیثه یا سلیل  بود که بانوان مدینه از محضر پر فیض او بهره های علمی  می بردند .

نامی که برای این مولود انتخاب گردید همتای نام جد بزرگوارش امام حسن مجتبی بود که تجدید کننده خاطرات نخستین ثمره ی باغ پر بار رسالت است .

روز میلاد مبارک او به اتفاق اغلب سیره نویسان اسلامی در روز هشتم ربیع الثانی به سال 232 هجری بود . مدت کوتاه حیات امام به سه دوره تقسیم می گردد: تا چهار سال و چند ماهگی امام (و به قولی تا 13 سالگی) از عمر شریفش در مدینه سر برده، تا 23 سالگی به اتفاق پدر بزرگوارش در سامرا می زیسته (او پدر بزرگوارش امام هادی (ع) در محله عسگر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگی می کردند و به عسگری لقب یافتند) و تا 29 سالگی یعنی شش سال و اندی پس از رحلت امام دهم (ع) در سامرا ولایت بر امور و پیشوایی بر ستون را بر عهده داشته است.

دوران زندگی کوتاه امام حسن عسگری بر سه دوره ی مشخص تقسیم میگردد:

1-       پنج سال در حجاز در شهر زادگاه خود در حضور و مراقبت پدر بزرگوارش.

2-       شانزده سال در عراق قبل از دوران امامت وپیشوائی .

3-       هفت سال دوران کوتاه وپربار امامت وزعامت در عراق .

سیرت امام حسن عسگری (ع)
امام حسن عسگری (ع ) بیانی شیرین و جذاب و شخصیتی الهی، باشکوه و وقار و مفسری بی نظیر برای قرآن مجید بود . راه مستقیم عترت و شیوه صحیح تفسیر قرآن را به مردم و به ویژه برای اصحاب بزرگوارش در ایام عمر کوتاه خود روشن کرد .

چگونگی انتخاب امام به امامت:

امام هادی (ع) پسر دیگری به نام ابو جعفر محمد داشت که بنا به برخی از روایات از جمله روایتی که شیخ طوسی در کتاب الغیبت آورده مقرر بود امامت شیعه به او برسد و امام دهم به امامت او اشارت فرموده بود....... محمدبن علی مردی  پارسا و مورد احترام اصحاب پدر خویش بود اما این پسر در زمان حیات امام از دنیا رفت و بعضی از شیعیان دین از این بابت به اندیشه فرو رفته از جمله ابوهاشم داود بنی قاسم جعفری گوید من در این اندیشه بودم که امام هادی (ع) فرمود: بلی خداوند بجای ابوجعفر, ابو محمد (امام حسن عسگری (ع)) را امام قرار داد. همچنانکه دربارة اسمعیل (فرزند امام صادق (ع) ) و امام کاظم (ع) چنین شد. این روایت یکی از روایات مهم دال بر نص امامت امام حسن عسگری (ع) است.

امام دهم را برادر دیگری بود به نام جعفر که نزد شیعیان به لقب کذاب معروف شد. بعد از آنکه امام عسگری (ع) از سوی پدر به امامت منصوب گردید. جعفر مدعی وی گردید و شروع به کار شکنی و توطئه گری و فتنه انگیزی بسیار نمود و بعد از رحلت حضرت امام حسن عسگری (ع) دعوی امامت کرد و منکر وجود امام غایب (عج) شد.

 

داستانی از مهابت آن بزرگ:

در حوادث رجب سال 255 ق گفته اند که دو تن از سادات علوی حسنی به نام عیسی بن محمد و علی بن زید در کوفه شوریدند و عبدالله بن محمد بن داودد بن عیسی را در آن شهر کشتند و عده ای به سبب قتل وی گرفتار و زندانی شدند یکی از این اشخاص ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری است که روایت می کند شبی امام حسن حسن عسگری (ع) و برادرش جعفر را به زندان آوردند و جعفر زاری و بی قراری می کرد ولی حضرت عسگری (ع) او را ساکت می نمود.

در روا یت مذکور آمده است که متصدی زندانی کردن امام، صالح بن وصیف یکی از سرداران معروف بوده است... می گویند عباسیان و منحرفان از آل محمد (ص) بر صالح بن وصیف فشار آوردند که بر امام در زندان سخت بگیرد و او گفت دو تن از شریرترین افراد را مامور این کار کرده است اما با دیدن حسن بن علی (ع) تحول یافته و روی به عبادت و نماز آورده اند وقتی علت این تغییر حالت را از ایشان پرسیدم گفتند: از فیض دیدار امام به این سعادت رسیده ام او تمام روزها را روزه می گیرد و هر شب تا بامداد به نماز می ایستد، با هیچ کس سخن نمی گوید و جز عبادت به کاری دیگر  نمی پردازد مهابت او بدان حد است وقتی که به ما نگاه می کند به لرزه می افتیم و خود را به کلی می بازیم. 
موضع علمی و آموزشی امام:

 مواضع علمی او (ع) در پاسخهای قاطع و استوار در مورد شبهه ها و افکار کفر آمیز و بیان کردن حق، باورشان مناظره و گفتگوهای موضوعی و مناقشه ها و بحثهای علمی، و همزمان با آن فعالیتها،‌ کوششهای دیگر از قبیل صادرکردن بیانیه های علمی و ... (بوده است)....

کندی (ابویوسف یعقوب بن اسحاق) فیلسوف عراقی در زمان امام (ع) پیرامون متناقضات قرآن،‌کتابی تدوین کرد بوسیله بعضی از منسوبان به حوزه علمی او، ‌با او تماس گرفت و کوشش او را با شکست روبرو کرد وکندی را قانع فرمود که در اشتباه بوده است. کندی توبه کرد اوراق خود را سوزانید.

 

موضع نظارت بر پایگاههای مردمی:

ـ موضع امام (ع) در این زمینه، نظارت بر پایگاههای مردی خود و پشتیبانی از آن پایگاهها و بالابردن درجه آگاهی آنها و مجهز کردن آن با همه اسلوبها و روشهای پایداری و بالابردن به سطح پشتازان متعهد بود.

امام غالباً آنان را هشدار می داد تا در دام عباسیان نیفتد ودر مصائب روزگار از نظر اقتصادی و اجتماعی به علت بدبختیها و رفتار بیرحمانه حکام که با آن روبرو می شدند، به آنان کمک می رسانید.....

ـ برای امام از مناطق گوناگون اسلامی که پایگاههای توده ای او آنجا بود، بوسیله نمایندگان او که در آن مناطق پراکنده بودند اموال بسیار می بردند و امام با دقت بسیار و با روشهای گوناگون

می کوشیدند تا آن امر را کاملاً از چشم دولتیان بپوشاند و به نحوی پنهانی عمل کند....

ـ دولت عباسیان در برابر یاران امام (ع) و در پایگاههایی که پشتیبان ا بودند، قاطعانه و بیرحمانه ایستادگی می کرد و برای از میان برداشتن خط مشی و برنامه امام و پراکندن و اداره کردن یاران او کوششهای فراوان بعمل آورد....

موضع امام درمقابل آن کوششها، پندگویی بود که به یاران دلداری می داد و می فرمود: (تهیدست و با ما بودن، بهتر که توانگر بودن و با غیر ما بودن. کشته شدن با ما، بهتر که زنده بودن با دشمن! ما برای هر کس که به ما پناه آورد،‌ پناهگاهیم و برای آن کس که بخواهد به وسیله ما ببیند، نوریم، و آن کس را که به ما پناه آورده، عصمیتم و هر کس که ما را دوست بدارد بحقیقت در بزرگی و مقام با ما است و هر کس که از ما منحرف گردد، جای او در آتش است)

 

موضع چهارم آماده کردن مسئله غیبت :

ـ  امام حسن عسکری (ع) که به وضوح می دید که اراده الهی برای ایجاد دولت الله بر روی زمین و در برگرفتن همه جهان انسانیت و گرفتن دست مستضعفان در زمین، تا خوف آنان به امنیت خاطر تبدیل گردد و خدای را عبادت کنند و هیچ چیز را شریک او نگیرند .......

ـ براین تعلق گرفته است که فرزندش غیبت کند.......

ـ فعالیت امام حسن عسکری (ع) و برنامه ریزی او در تحقق بخشیدن هدف مزبور به دو کار مقدماتی نیازداشت:

 1-  مخفی کردن مهدی (عج) از چشم مردن و نشان دادن وی فقط به بعضی از خواص

2-  آنکه به هر ترتیب، فکر غیبت را در اذهان و افکار رسوخ دهد و به مردم بفهماند که این مسئولیت  اسلامی را باید تحمل کنند و مردم را به این اندیشه و متفرعات آن عادت دهند....

بیانیه امام حسن عسکری (ع) سه شکل داشت:

الف) ...... بیانیه های کلی و عمومی درباره صفات مهدی (ع) از قبیل: «وقتی قیام کند، در میان مردم با علم خود داوری خواهدکرد مانند داوری داود که از بینه و دلیل پرسشی نمی کرد».

 

ب‌) توجیه و نقد سیاسی در مورد اوضاع موجود، و مقرون کردن آن به اندیشه وجود مهدی (ع) و ضرورت ایجاد دگرگونیها از سوی او و از این قبیل است: «وقتی قائم خروج کند به ویران کردن منابر و جایگاههای خصوصی در مساجد فرمان خواهد داد این جایگاهها به منظور امنیت و محافظت خلیفه از تعدی، و برای افزودن هیبت او در دل دیگران بنا شده است.»

 

ج‌) اعلامیه های کلی برای پایگاهها و اصحابش که در آن، ابعاد اندیشه غیبت برای آنان و ضرورت آمادگی و عمل به آن از ناحیه روانی و اجتماعی توضیح داده شده بود، تا غیبت امام (ع) و جدایی او را از آنان بپذیرند. امام به ابن بابویه نامه ای نوشت و در آن فرمود: «بر تو باد بردباری و انتظار گشایش، پیمبر فرمود: برترین عمل امت من انتظار کشیدن گشایش است و شیعه ما پیوسته در اندوه است تا فرزندم ظهورکند........»

 

3-  راه دیگری که امام برای آمادگی غیبت دراذهان مردم انجام داد پنهان نمودن خود و برقراری رابطه با دوستان و طرفداران ازطریق مکاتبه و مراسله بوده است. همچنین نظام و روش وکالتی و وساطتی که امام حسن عسکری (ع) با پایگاههای مردمی خود برگزید، روشی دیگر از روشهای بود که برای فهماندن مسئله غیبت آماده شده بود.............

 

شهادت امام( ع)

از ابو الادیان نقل کرده اند که گفت: من خادم امام عسکری بودم و رسائل او را به شهرهای دیگر می بردم و جواب می آوردم،‌ در بیماری منتهی به رحلت وی هم نزد او رفتم نامه هایی را که نوشته بود به من داد و فرمود به مداین ببرم من رفتم و پس از پانزده روز برگشتم اما دیدم بانگ زاری و شیون از خانه امام بلند است و جعفر بن علی بر در خانه ایستاده به تعزیت شیعیان پاسخ می دهد. با خود گفتم اگر این مرد امام شد باشد کار امامت دگرگون خواهد شد. در این آن خادمی بیامد و به جعفر گفت کار تکفین تمام شد بیا بر جنازه برادرت نماز بگزار جعفر و همه حاضران به داخل خانه رفتند من هم رفتم و امام را کفن شده دیدم. جعفر پیش رفت تا در نماز امامت کند وقتی خواست تکبیر بگوید ناگهان کودکی با چهرة گندمگون و موئی کوتاه و مجعد و دندانهایی که بینشان گشادگی بود پیش آمد وردای جعفر را کشیده گفت: ای عم عقب برو من برای نماز بر پدرم از تو شایسته ترم جعفر در حالیکه رنگش از خشم تیره شد عقب رفت و آن کودک بر جنازه امام نماز گزارد او مهدی موعود امام دوازدهم (عج) بود.

 

     تالیفات امام حسن عسکری (ع)

     1-  تفسیر قرآن منسوب به او

     2-  نامه آن حضرت به اسحاق ابن اسماعیل نیشابوری

     3-  مجموعه حکم، مواعظ و کلمات قصار امام که در کتب حدیث و تاریخ ثبت است.

     4 - «رساله المنقبه» درمسائل حلال و حرام که منسوب به اوست و «ابن شهر آشوب» در کتاب «مناقب» از آن سخن گفته است

 

همت مضاعف و کار مضاعف

پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت تحویل سال نو (۱۳۸۸/۱۲/۲۹ - )
بسم‏ اللَّه‏ الرّحمن‏ الرّحیم‏
«یا مقلّب القلوب و الأبصار. یا مدبّر اللّیل و النّهار»؛ اى دگرگون‏کننده‏ى دلها و دیدها! اى سامان‏دهنده‏ى به روز و شب! «یا محوّل الحول و الأحوال»؛ اى گرداننده‏ى سالها و دلها و حالها! «حوّل حالنا الى احسن الحال»؛ حالِ ما را به بهترین حالها تبدیل فرما .
تبریک عرض میکنم عید سعید نوروز و آغاز سال نو را - که آغاز بهار و سرزندگى طبیعت است - به همه‏ى هم‏میهنان عزیز که در سراسر کشور پهناور عزیز ما زندگى میکنند، و همچنین به همه‏ى ایرانیانى که در هر نقطه‏اى از جهان هستند و چشم امید و انتظار به کشور عزیزشان دوخته‏اند؛ بخصوص به جوانان و مردان و زنانِ ازجان‏گذشته‏اى که براى هدفهاى عالى انقلاب و کشور فداکارى‏هاى بزرگى را انجام دادند؛ از جانِ خودشان مایه گذاشتند و جوانان خود را تقدیم انقلاب و سربلندى کشور کردند؛ به خانواده‏هاى عزیز شهیدان، به جانبازان و خانواده‏هاى فداکار آنها و به همه‏ى ایثارگران و کسانى که براى سربلندى کشور تلاش میکنند و کار انجام میدهند. و درود و سلام میفرستم به روح مطهر امام بزرگوارمان که سلسله‏جنبان این حرکت عظیم مردمى و مایه‏ى پیشرفت و اعتلاى کشور بزرگ اسلامى ایران بوده‏اند.
عید نوروز، آغاز رویش است. این رویش همچنان که در طبیعت محسوس است، میتواند در دلهاى ما و جانهاى ما و حرکت رو به پیشرفت ما نیز خود را مجسم و نمایان کند. نگاهى بیندازیم به سال 88 که اکنون به پایان آن رسیده‏ایم. اگر بنا باشد سال 88 در یک جمله تعریف شود، به نظر من عبارت است از: سال ملت ایران، سال عظمت و پیروزى این ملت بزرگ، سال حضور تاریخى و اثرگذار این ملت در عرصه‏هائى که به سرنوشت انقلاب بزرگمان و به سرنوشت کشورمان بستگى داشت و منتهى میشد.
در آغاز سال 88 مردم با حضور بى‏سابقه‏ى خود انتخاباتى را ساماندهى کردند که در تاریخ انقلاب ما - و البته در تاریخ طولانى کشور ما - سابقه نداشت و یک نقطه‏ى برجسته و اوج به حساب مى‏آمد. در طول ماه‏هاى بعد از انتخابات هم مردم در امتحانى بزرگ، در حرکتى عظیم و سرنوشت‏ساز، حضور خود، اراده‏ى خود، ایستادگى خود، عزم ملى خود و بصیرت خود را نشان دادند.
تفسیر کوتاهى که از حوادث بعد از انتخابات در طول چند ماه میشود ارائه کرد، عبارت از این است که دشمنان کشور و دشمنان نظام جمهورى اسلامى بعد از گذشت سى سال، همه‏ى تلاش خود و توان خود و نیروهاى خود را متمرکز کرده‏اند براى اینکه بتوانند این انقلاب را از درون شکست بدهند. ملت در مقابل این توطئه‏ى بزرگ، این حرکت خصمانه، با آگاهى و بصیرت و عزم و ایستادگىِ بى‏نظیرى توانست دشمن را به شکست بکشاند. تجربه‏اى که در این هشت ماه بعد از انتخابات تا بیست و دوم بهمن بر این ملت و بر این کشور گذشت، تجربه‏اى پر از درس، پر از عبرت و حقیقتاً مایه‏ى سربلندى ملت ایران است.
در سال 88 ملت خوش درخشید؛ مسئولین هم تلاشهاى ارزنده و بزرگى را انجام دادند. این تلاشها در حد خود، تلاشهاى باارزشى است؛ موجب تقدیر است. بر همه‏ى ناظران منصف فرض است که از این تلاشها، از این زحمات و کار و کوششى که براى عمران و آبادانى و پیشرفت کشور در عرصه‏هاى مختلف انجام گرفت، قدردانى کنند. در عرصه‏ى علمى، در عرصه‏ى صنعتى، در فعالیتهاى اجتماعى، در سیاست خارجى، در بخشهاى مختلف، مسئولین کشور کارهاى بزرگى را انجام داده‏اند. خداوند به همه‏ى آنها اجر عنایت کند و توفیق پیشرفت مرحمت بفرماید.
آنچه که از ملاحظه‏ى وضعیت موجود کشور و ظرفیتهاى عظیمى که در دل این کشور و ملت بزرگ نهفته است، میشود به دست آورد، این است که آنچه ما انجام داده‏ایم، آنچه مسئولین و مردم انجام داده‏اند، در مقابل آنچه که ظرفیت عظیم این کشور براى پیشرفت و رسیدن به عدالت است، کار بزرگى نیست. باید تلاشها را بیش از آنچه که در گذشته انجام داده‏ایم، همه انجام بدهند و خود را موظف بدانند.
در این دعائى که در آغاز هر سال، در هنگام تحویل، همه میخوانیم، این فِقره جالب توجه است که میفرماید: «حوّل حالنا الى احسن الحال». نمیفرماید ما را به روز نیکى، حال نیکى برسان؛ به پروردگار عرض میکند ما را به بهترین حالها، به بهترین روزها، به بهترین وضعیتها برسان. همت والاى انسان مسلمان همین است که در همه‏ى عرصه‏ها به بهترینها دست پیدا کند.
امسال براى اینکه ما بتوانیم آنچه را که در این دعاى شریف به ما تعلیم داده شده است و وظیفه‏ى ماست، انجام بدهیم، براى اینکه بتوانیم بر طبق اقتضائات کشور و ظرفیتهاى کشور حرکت کنیم، احتیاج داریم به اینکه همت خودمان را چند برابر کنیم؛ کار را متراکم‏تر و پرتلاش‏تر کنیم. من امسال را به عنوان سال «همت مضاعف و کار مضاعف» نامگذارى میکنم. به امید اینکه در بخشهاى مختلف، بخشهاى اقتصادى، بخشهاى فرهنگى، بخشهاى سیاسى، بخشهاى عمرانى، بخشهاى اجتماعى، در همه‏ى عرصه‏ها، مسئولین کشور به همراه مردم عزیزمان بتوانند با گامهاى بلندتر، با همت بلندتر، با کار بیشتر و متراکم‏تر، راه‏هاى نرفته‏اى را بپیمایند و به هدفهاى بزرگ خود ان‏شاءاللَّه نزدیکتر شوند. ما به این همت مضاعف نیازمندیم. کشور به این کار مضاعف نیازمند است.
باید به خداى متعال توکل کنیم؛ از خداى متعال استمداد کنیم و بدانیم که زمینه براى کار، زیاد است. دشمنان، دشمن علم و ایمان جامعه‏ى ما هستند. علم و ایمان را به صورت مضاعف در میان خودمان باید تقویت کنیم. ان‏شاءاللَّه راه‏ها هموار خواهد شد؛ موانع، کوچک خواهد شد و کمک الهى و نصرت الهى، ملت ما و کشور ما و مسئولین ما را همراه و زیر سایه‏ى خود خواهد داشت.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‏