گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

اطلاعیه

گرد همایی بسیجیان به مناسبت سال اتحاد ملی

انسجام اسلامی با حضور فرماند هی ناحیه مقاومت

شهرستان بم سرهنگ پا سدار  حسین پور

پنجشنبه۲۸تیر ماه بعد از نماز مغرب و عشاء

حرمت مدافعان ولایت

 

امام حسن عسکرى (علیه السلام) نقل می نمایند که: روزی به پدرشان امام هادی (علیه السلام) خبر رسید مردی از فقهاى شیعه ایشان با یکى از ناصبیان (دشمنان اهل بیت(علیهم السلام)) سخن گفته و با برهان خود او را شکست داده تا به آنجا که رسواییش را آشکار ساخته است.

آن مرد فقیه به خدمت امام هادی (علیه السلام) آمد، در حالى که در بالاى مجلس تکیه گاهی بزرگ نهاده بودند و آن حضرت خارج از آن تکیه گاه، بر زمین نشسته بود و گروهی از علویان و بنى هاشم نیز در خدمتش بودند. امام دهم، آن فقیه را پیوسته بالا و بالاتر آورد تا او را بر آن تکیه گاه نشانید و رو به او نمود. این کار حضرت، برای آن گروه از اشراف (و سادات) گران تمام شد. علویان سرزنش را به وقتى دیگر موکول کردند، امّا شیخ و بزرگ هاشمیان گفت: اى پسر رسول خدا! آیا این گونه فردى عادی را بر سادات بنى هاشم، اعمّ از فرزندان ابو طالب و فرزندان عباس ترجیح مى‏ دهى؟

امام هادی (علیه السلام) فرمود: «شما را بر حذر مى‏دارم از کسانى باشید که خداى تعالى در خصوص آنان فرمود: "آیا ندیدى کسانی را که بهره‏اى از کتاب به آنان داده شد، به سوی کتاب خدا فراخوانده مى‏شوند تا میانشان داوری کند، پس گروهى از ایشان در حالى که (از قبول حق) روی گردانند، پشت می کنند."(1) (بنابر این) آیا راضی هستید که کتاب خدا داور باشد؟

هاشمیان گفتند: آرى.

امام(علیه السلام) فرمود: آیا خداوند نمى‏فرماید: "اى کسانى که ایمان آورده‏اید، چون به شما گفته شود: «در مجالس جاى باز کنید»، پس جاى باز کنید تا خدا براى شما گشایش حاصل کند،... تا آنجا که گوید: "و کسانى را که علم به آنان داده شده، درجات عظیمى مى‏بخشد"؟(2) پس همانند آنکه براى مؤمن به مقامى راضى نمی شود؛ مگر آن که از مقام غیر مؤمن بالاتر باشد، براى مؤمن عالم (نیز) راضى نمى‏شود جز آن که نسبت به مؤمن غیر عالم بالاتر باشد.

به من بگویید، آیا خدا این گونه فرمود (که):" خدا آنهایى را که ایمان آورده‏اند و کسانى را که دانش یافته‏اند به درجاتى بر می افرازد"، یا آنکه فرمود: خدا کسانى را که به آنان شرافت نسب داده شده است، برمی افرازد؟

و آیا خداوند عزّ و جلّ نگفته است: «آیا کسانى که مى‏دانند با کسانى که نمى‏دانند یکسانند؟!»(3)

پس چگونه برای من ناپسند مى‏شمارید که این شخص را از آن جهت که خداوند او را بزرگ داشته، بزرگ دارم؟! شکستى که این شخص با برهانهاى الهى، که خدا بدو آموخته، به فلان ناصبى داد، بیگمان از هر شرافت نسبى برتر و والاتر است»...

آری، مقام و جایگاه مدافعان حریم ولایت در نزد خداوند و بواسطه آن در نزد اهل بیت(علیهم السلام) این گونه است. پس خوشا آنانی که راهیان این مسیرند...

نماز

هو المحبوب...

در سرسرای نماز ولوله ای برپاست! دل شکفته می شود و حزین بر آستان محراب سرمی کوبد. نوای اندوه با آوای شادی در هم می آمیزد و تب محراب بر جان عشق می ریزد. اینک قلم در راه جنون بر سکوی پرش از مرز عقل پای نهاده، قلمدان سینه گشوده و قلم از سوز عشق شعله به جان دفتر می زند.[1] در آستانه نماز، ققنوس، از خود بی خود شده، سر بر دیواره دل می کوبد و بی تاب حضور در محراب است. بی پروا از حزن و شادی برپا می شود و اشک و لبخند، یکدیگر را د رآغوش می گیرند. کِلک بی زبان دیوانه وار با آوای بلند بر سجاده نماز چنین می نگارد:

در سایه سار حیرانی قلم، محراب بیش از هزار صفحه در دفتر دل گسترده می شود.

درهنگامه هجران، شهپر عشق دلم، قاف تا قاف جهان را گشت، ولی دلپذیرتر از قله قاف تو جایی نیافت. سبکبال و سبکدل، جان را بر ضریح تمنا، گره زد تا آتشبان جاودان آتش وجودش باشد.

در هنگامه مهروزی از مشتی گِل عروج می کنماز دور دیار فراموشان، پا فرا می کشم و در تمنای عالم بقا قامت می بندم. از شهر شهود می گویم و برای تصویر آن دیار به نقش نماز می پردازم.

در گلباران ستایش سخن از برترین کرنش در محضر بانی عشق است تا پیک مهربانی محبوب، بال رحمت گشاید و با آن دل را از این غربت خاکی به ملکوت گره زند و افلاکی شود.

با محک نماز طینت نا پاک ابلیس هویدا شد و در آغوش آن "آدم و حوا" هبوط از بهشت را به جبران نشستند.

در پای نماز ابراهیم خلیل الله، برپا کرد حریمی نورانی از کعبه دلها که پروانه وار، گرد آن، روح را به پرواز در می آورند.

در عرصه نماز، اسماعیل (علیه السلام) از منا قربانگاهی ابدی آفرید و در نوای آن، نوح نبی کشتی ایمان خویش را از گرداب معصیت رهاند.

در قامت آن تصویر قامت های قیامت آفرین تماشایی ست.

 در حمد نماز بهترین واژه های ستایشگر در کنارهم، قداست محبوب را گواه می دهد و در سوره های آن برگزید ه ترین آیات خدا، زمزمه عاشقی و نجوای دلدادگی را به آدمیان می آموزد.

در قنوت نماز، هزاران ساغر ساقی در حال پر کردن قدح دل از کوثر رحمت رحمانی اند.

در رکوع آن هزار رکعت عشق در قاب یک گلواژه "رب العظیم" سرِ تعظیم فرود آوردنددر سجده نماز تصویر رجعت انسان به خاک در سجاده ساجدین نقش بسته است.

تشهد آن تصویر تابناک شهیدان تاریخ، وادی عشق را زینت می بخشد.

و سلام نماز ساحل امن نیایش در آغوش پیداترین ناپیداست.

میلاد نور

 

آمد ... و
واژگان نور میان کلام جهانیان جان گرفت
و آسمان عشق در میان دوستان ایمان، باران
آمد ... و هرم حضور آفتابی اش
سلام و صلوات را مهمان چشمان عاشقان  کرد و
حضور و رایحه سبز ایمان را تکرار.

سالروز ولادت ام ابیها مادر امامت، همسر ولایت و دخت نبوت را بر تمامی دوستداران حضرتش مبارک باد.

 

شکوفایی غنچه نبوی
در آسمان مکه و در منزل نزول وحی، شوری برپا بود. فرشتگان و حوریان بهشتی هلهله کنان و تبریک گویان به زمین می آمدند و گرداگرد خدیجه حلقه می زدند و آیه « فتبارک الله احسن الخالقین» را زمزمه می کردند. آن شب درهای عرش گشوده شده بود و لیله القدر خدا و تنزل الملائکه تفسیر شده و از دامان پاک خدیجه، ناز دانه نبوی و گل سپید احمدی درخشید.
 
جشن حضور:
او که آمد، متولد شد و دل های آسمانیان و زمینیان، سر سبزتر از همیشه گشت. دردانه بوستان عصمت و طهارت در بیست جمادی الثانی، زمین و آسمان مکه را نورافشانی کرد. شاه بیت غزل آفرینش، غایت خلقت و میوه باغ رسالت خانه محمد (ص) را با قدوم خود مزین نمود. پدر بر دستان کوچکش بوسه زد؛ چرا که او بضعه النبی، همراه و هم راز پدر و ام ابیها بود.
 
تهنیت باد:
سال روز میلاد اسوه زهد و تقوا، نازدانه آل کسا، اقیانوس علم و حلم، چشمه سار نجابت، صابره عصمت، عصاره بعثت، هم کفو ولایت، پیوند دهنده حلقه نبوت و ولایت، بارور کننده درخت امامت، کوثر الهی، قصیده پاکی ها، مثنوی عرفان، غزل خوبی ها، مدافع ولایت، ام ابیها، صدیقه کبری، فاطمه زهرا (س) بر همه شیفتگان و ره پویان طریقش تبریک و تهنیت باد.
 
القاب مبارک:
گوهر دردانه نبوی و قره العین رسول را با القاب بسیاری می شناسند که هر کدام از آنها، به دلیل ویژگی های خاص آن بزرگوار به ایشان نسبت داده شده است. در روایات اسلامی و کتاب های تاریخی، بیش از 104 لقب برای آن حضرت آورده اند؛ از جمله این القاب می توان از زهرا، کوثر، مرضیه، مبارکه، محدثه، انسیه حورا، منصوره و عالمه نام برد.
 
نور آسمانی:
یکی از القاب مبارک و مشهور حضرت فاطمه (س) زهرا، به معنای نور و درخشندگی است. از امام صادق (ع) پرسیدند که چرا فاطمه را زهرا نامیده اند؟ آن حضرت فرمود: زیرا هر گاه فاطمه در محراب عبادت می ایستاد و به عبات مشغول می شد، نور او بر اهل آسمان می درخشید، همان طور که ستارگان بر اهل زمین درخشیدند.
 
هدیه الهی:
از میان القاب بانوی دو سرا، کوثر لقبی است که از سوی خداوند به او و پدرش داده شد و به معنای فراوانی و زیادی هر چیزی است. شیخ طبرسی در تفسیر خود می نویسد: گفته اند مراد از کوثر، نسل و ذریه حضرت رسول (ص) است که از فاطمه زهرا (س) دختر آن حضرت به وجود آمده و تا روز قیامت تعدادشان بیرون از شمار است. خداوند این لقب را در جواب مشرکانی که پیامبر را به واسطه نداشتن پسر، ابتر و بدون دودمان می نامیدند، به پیامبر خود عطا فرموده است.
 
سلام بر تو ....
سلام بر تو ای دختر بهترین مخلوقات، سلام بر تو ای بانوی زنان جهانیان از اولین و آخرین، سلام بر تو ای همسر ولی خدا، سلام بر تو ای خشنود از خدا و پسندیده او، سلام بر تو ای حوریه از جنس آدمی، سلام بر تو ای فاضله پاکیزه، سلام بر تو ای پرهیزکار نیکو رفتار و سلام بر تو ای هم سخن فرشتگان و ای دانا.
 
اولین بهشتی:
منزل گاه صالحان و شایستگان بهشت جاویدان است؛ آنان که راه سعادت را شناختند و خود راه هدایتی برای سعادت دیگران شدند. اولیای الهی و خاندان عصمت و طهارت، از جمله اینانند و فاطمه فرزند محمد (ص)، اولین این بزرگواران است که وارد بهشت می شود. پدر بزرگوارش رسول خدا (ص) فرموده است: «اولین کسی که وارد بهشت می شود، فاطمه (س) است».
 
روح فداکاری:
ای سمبل ایثار و فداکاری، آن گاه که به محراب می ایستی و با معشوق خود خلوت کرده و راز و نیاز می نمایی و اشک سجاده ات را در بر می گیرد و زانوانت از کثرت عبادت ورم کرده و قادر به ایستادن نیست، در پیشگاه یگانه ات دست بر دعا می گشایی و دیگران را دعا می کنی و حوایج آنان را از خداوند می طلبی و در جواب فرزند ارجمندت امام حسن مجتبی (ع) که می پرسد: مادر چرا ابتدا همسایگان را دعا می کنی؟ می فرمایی:
«یا بنی الجار ثم الدار» پسرم! اول همسایگان و سپس خودمان».
 
بهترین همسر:
حضرت زهرا (س)، نه تنها دختری مهربان و غم خوار پدر، که همسری شایسته و بهترین شریک زندگی برای علی (ع) نیز بود و از هیچ مهر و محبت و ایثاری در مورد همسر خود دریغ نمی ورزید. هرگز از او تقاضا و درخواستی نمی کرد و آن گاه که شویش به او می فرمود: فاطمه جان! چرا از من چیزی نمی خواهی تا برایت مهیا سازم، در جوابش می فرمود: «علی جان! من از پروردگار خود حیا می کنم که چیزی را که تو بر فراهم آوردن آن توان نداری، از تو در خواست کنم.»
 
ازدواج آسمانی:
جگر گوشه رسول خدا، همانند نهالی نو رسته در حال رشد و نمو، و در آستانه ازدواج بود. او هم چون پدر و مادر بزرگوارش، به ارزش های انسانی و سجایای اخلاقی آراسته بود. بسیاری از مهاجر و انصار خواهان او بودند و آرزوی خویشاوندی با رسول خدا را داشتند، ولی پیامبر به همه آنان جواب منفی می داد و می فرمود: «کار ازدواج فاطمه با پروردگارش است، نه پدرش. من در این مورد در انتظار فرمان خدا هستم.» بعدها پیامبر درباره ازدواج فاطمه فرمود: «فرشته ای از بارگاه خدا بر من فرود آمد که: هان ای محمد! خدای فرزانه بر تو درود می فرستد و می گوید: من در آسمان ها دختر ارجمندت فاطمه را به همسری امیرمومنان علی (ع) در آوردم. تو نیز در زمین او را به ازدواج علی در آور».
 
بهترین مادر:
سرور بانوان جهان، حضرت فاطمه زهرا (س) که آراسته به امتیازات معنوی و سجایای اخلاقی است، دختری غم خوار برای پدر، همسری وفادار و فداکار برای شوهر، و مادری نمونه و موفق برای فرزندانش بود. او که خود در دامان وحی تربیت شده و مربی ای چون رسول خدا داشت، به همان شیوه و روش فرزندانش را تربیت کرد و از نسل او، یازده ستاره تابناک در آسمان عصمت و طهارت درخشیدند که هر کدام از آنان، پرچمدار اسلام و قرآن بودند و نیکوست آن حضرت را ام الائمه یعنی مادر پیشوایان بخوانند.
 
احیاگر شخصیت:
اسوه زنان عالم در زمانی پا به عرصه گیتی نهاد که مردم حجاز، هیچ گونه ارزش و شخصیتی برای زن قائل نبودند. او خورشیدی بود که در شب یلدای ظلمت و بی عدالتی، روح حیات را در کالبد زنان زمان خود دمید. او انسانیت، شرافت و عزت را برای مردمان به ارمغان آورد. در آن هنگام که داشتن دختر مایه ننگ و خفت و خواری بود، پدر بر دستان او بوسه می زد و از داشتن چنین دختری، بر خود می بالید.
 
عشق پدری:
فاطمه (ع) میوه باغ رسالت، نور چشم پیامبر و عزیزترین و محبوب ترین فرد نزد پدر بود. فاطمه، میوه دل و روح و روان مصطفی بود و بارها نبی اسلام فرمود: «هر که فاطمه را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. محبت به او، محبت به من و خشم او، خشم من است. هر کس او را بیازارد، مرا آزرده است.» آخرین کسی که پدر با او خداحافظی می کرد و اولین کسی که در هنگام بازگشت از سفر به سراغ او می رفت. فاطمه بود. پدر به او افتخار و مباهات می کرد و بارها بر دستان او بوسه می زد و در حق او می فرمود: «سراسر وجود فاطمه، ایمان و قلب او، سرشار از یقین است.»
 
آینه تمام نمای پدر:
عایشه، یکی از همسران رسول گرامی(ص) می گوید: «هیچ کس را ندیدم که در کلام و راه و روش، شبیه تر از فاطمه به رسول خدا باشد.»
بوی بهشت: عشق و علاقه پدر به فرزند خود به حدی بود که هرگاه او را می دید، می فرمود: « من بوی بهشت را از وجود فاطمه استشمام می کنم.»
 
مادر در نگاه فرزند:
امام مهدی (عج) در نامه ای به یکی از یارانشان نوشته اند: «دختر پیامبر خدا، فاطمه زهرا (س) برای من سرمشق و الگوی نیکویی است.» او که خود از خاندان وحی و یادگار آخرین پیامبر است، مادرش زهرا (س) را الگوی خویش قرار می دهد. چه نیکوست ما نیز به پیروی از این مهمان دل های منتظر، مقتدا و سرمشق خود را فاطمه (س) قرار دهیم که نیکوترین پیشوا است.
 
ساده زیستی و قناعت:
ساده زیستی، زهد و قناعت از ویژگی های اصلی زندگانی حضرت زهرا (س) بود. او هم در خانه پدر و هم در خانه همسر، این روش را دنبال می کرد و آن را پیشه خود قرار داده بود. روح لطیف و بی آلایش او، از دلبستگی به دنیا و تجملات آن دو روش می ساخت. فاطمه (س) در تمام عمر، زندگی ساده، با صفا و پر از معنویت را بر گزید.
 
معلم نمونه:
حضرت فاطمه زهرا (س) بانوی دو سرا را « عالمه» می نامند؛ چرا که او شاگردانی را تربیت کرده که الگوی دین اسلام و خاندان اهل بیت بوده اند. از جمله این افراد می توان از «فضه» خادم حضرت (ع) نام برد. او که درس آموخته سرای فاطمه (س) بود. فراوان از مکتب او آموخت. فضه، این شاگرد نمونه، حدود بیست سال جز با کلام خدا (قرآن) سخن نگفت.
 
شخصیت حضرت زهرا (س) در کلام رهبر معظم:
مقام معظم رهبری در شأن والای حضرت زهرا (ع) فرموده اند: «شخصیت زهرای اطهر (س) در ابعاد سیاسی، اجتماعی و جهادی، شخصیت ممتاز و برجسته ای است، به طوری که همه زنان مبارز و انقلابی و برجسته سیاسی عالم، می توانند از زندگی کوتاه و پر مغز او درس بگیرند.»
 
فدک، میراث نبوی:
یکی از ویژگی های حضرت زهرا (س)، علم بی کران و فصاحت و بلاغت در سخنوری است. ایشان در خطبه زیبایی که از آن به «خطبه فدکیه» یاد می کنند، دریای بی کرانی از نکات سودمند اخلاقی و معارف بلند اسلامی را مطرح می سازند. فاطمه (س) در بخشی از این خطبه چنین می فرماید: «خدای تعالی، ایمان را وسیله تطهیر شما از شرک، نماز را برای جلوگیری از تکبر، روزه را برای به ثبوت رساندن مراتب اخلاص و حج را وسیله ای برای استوار ساختن بنیان دین، عدالت را سببی برای نزدیکی دل ها، جهاد را برای عزت و سر بلندی اسلام، صبر و بردباری را مایه استحقاق پاداش، امر به معروف را برای مصلحت حال عموم، نیکی به پدر و مادر را مسیری برای جلوگیری از خشم الهی و صله رحم را وسیله تأخیر افتادن مرگ و طول عمر قرار داد».
 
پای درس فاطمه (س):
«من دنیای دنیا پرستان را دوست ندارم.»
«از دنیای شما سه چیز محبوب من است: تلاوت قرآن، نگاه به چهره رسول خدا و انفاق در راه خدا».
«بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم خو و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند.»
«لذتی که از خدمت حضرت حق می برم، مرا از هر درخواستی باز داشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.»
«جهاد در راه خدا، مایه عزت و جاودانگی اسلام است.»
«در خدمت مادر باش، زیرا بهشت زیر پای مادران است.»
 
اشعار:
عالم صدف است و فاطمه گوهر اوست
گیتی عرض است و فاطمه جوهر اوست
در قدر و شرافتش همین بس که زخلق
احمد پدر است و مرتضی شوهر اوست
فواد کرمانی

حروف عشق را معناست زهرا
جهان را منشأ میناست زهرا
نمی گیرد خزان باغ علی
که رود سبز اعطیناست زهرا
ایوب پرندآور
 
ز سرا پرده عصمت گهری پیدا شد
که جهان روشن از آن گوهر بی همتا شد
خرما طرفه نسیمی که زانفاس خوشش
دامن خاک طرب خیز و طرب افزا شد
آفتابی ز شبستان رسالت بدمید
که چو خورشید جهان گیر و جهان آرا شد
در رحمت بگشودند و سراپای وجود
روشن از نور رخ فاطمه زهرا شد
گلشن عفت از او رونق و آرایش یافت
پایه عصمت از او محکم و پا برجا شد
مژده کاندر شب میلاد بتول عذرا
بر رخ خلق، در لطف و عنایت وا شد
قاسم رسا