تکامل و رسیدن به قله های بلند معرفت و تخلق به ارزشهای والای انسانی هدف ارجمندی است که منادیان توحید و راهنمایان راستین بشر آن را وجهه همت خود ساخته اند، هرگاه جامعه بشری با بحران هویت انسانی و معنوی مواجه شده است و از سرچشمه لایزال الهی و حقیقت هستی دور گشته، ظهور مردان بزرگ و فرهیخته و مرتبط با منبع وحی آنان را بسوی حق و راستی رهنمون گشته است. آنان خود مجاهدان سختکوشی بودند که با تلاش و همت به آب حیات دست یافته و حقیقت ناب را شهره کرده بودند. تا سر سلسله هادیان به سوی نور مهر خاتمیت بر سیر بعثت انبیای الهی زد و با تجلی نور مقدس او آیین حق به کمال و تمام برای مردم بیان شد که فرمود اینک و در این روز دینتان را کامل و نعمت را بر شما تمام کردم. (آیه 3 سوره مائده) و پس او انوار دوازده گانه سکاندار نشر و تفسیر دین حق گشته و ابعاد و زوایای قانون کمال را نگاشته و ترویج و تبیین نمودند تا آن یار غایب از نظر، بر چهره درخشان خویش پرده غیبت کشید و مشتاقان خویش در حسرت دیدار عیانش بگذاشت. از آن روز پاسداری از کیان نور برعهده عالمان راستینی قرار گرفت که خود در کوران مجاهدت با شیطان درون و برون فولادی آبدیده گشته و مردانه کمر به اصلاح جامعه بستند. ظهور چنین رادمردانی هر از چندگاه در جوامع بشری نسیم معرفت را بر مشام جویندگان حقیقت ناب رسانده و حرکت بزرگی را بسوی فلاح و رستگاری موجب شده است در جهان معاصر که بحران معنویت و دوری از معیار حقیقت از خطرناکترین بحرانها به شمار می رود انسان امروز با سرگشتگی در برهوت بی هویتی خویش، درمانده و از پای افتاده است. در چنین فضایی تاریک او به هر کورسوی دور و نزدیک امید می بندد و نجات خویش در مکتبهای گوناگون که بسیاری از آنها بسوی دامهای هولناکی در پیش پای بحران زدگان می گشایند جذب می شوند و سراب را آب پنداشته و حمیم را شراب ناب می دانند. در چنین وضعیتی خداوند یکی از بندگان راسخ خویش را برای مشعلداری جامعه بشریت مأمور ساخت مردی از تبار اولیاء، با انگیزه و برانگیزاننده، او که فقه را به کمال و فلسفه را به تمام و عرفان را به حقیقتش دریافته بود. او آمده بود تا بار دیگر حقیقت ناب را بر مذاق تشنه گم گشته گان راه بچشاند و مشعل هدایت بر دست گیرد و همه را به سوی راه رستگاری رهنمون گردد. حق آن است که تأثیر کلامش و نفوذ بیانش در عمق جان رهجویان تأثیری پیامبرگونه داشت و می توانست در چند جمله آتش بر جان مشتاقان زند و پریشانی خاطر از دلها بزداید، اینک باید دید این مایه از نفوذ معنوی که در عصر این عارف شیفته رخ داد، از کدام جنبه شخصیتی این مرد بزرگ سرچشمه می گرفت؟ از اجتهاد او در فقه و فقاهت و تأملات عمیق در دانش فقهی و اصولی ایشان که بسیاری از فقیهان وارسته و آگاه و والاتر از مقام علمی امام امت بودند و چنین تأثیری را در جامعه بر جای نگذاشتند. آیا چنین توان و تأثیری از ابعاد شخصیت فلسفی و معقول ایشان متأثر است و یا از عرفان و سلوک و مقام معنوی ایشان. پس راز و رمز آن تجلی و آن شکوه و عظمت را که موجب بازگشت دوباره ارزشهای دینی و اخلاقی به جامعه گردید، در تحلیل شخصیت ایشان باید جستجو کرد. به نظر می رسد فقه امام(ره)، فلسفه امام، کلام امام، سیاست امام، مدیریت امام و دیگر ابعاد وجودی ایشان همه در سایه دیدگاه عمیق و افکار رقیق عرفانی ایشان شکل گرفته است. تاریخ اسلام عارفان بزرگی را به خود دیده است که مقامی بسیار رفیع و عظیم داشته اند، اما عارف سالک و پیرفرزانه معاصر ما ویژگیهایی دارد که ایشان را از جمع عارفان دیگر ممتاز می نماید. ایشان با ظهور و بروز متفاوت از دیگر عارفان و اهل معرفت در جامعه تابلوی بسیار زیبا و چشم نوازی از حقیقت «سیر از حق به خلق را» به نمایش گذاشت که دیدگان مشتاقان را خیره می سازد. نگرش عرفانی منحصر به فرد ایشان و سلوک فردی بی بدیلشان نه تنها زندگی مردم ایران را در برهه ای خاص تحت تأثیر قرار داد که مسلمانان جهان و بسیاری از غیرمسلمانان را نیز در پرتو هدایت خویش قرار داد. در حقیقت بعد شخصیت عرفانی امام رمز اصلی این موفقیت است. البته تحلیل همه جانبه از این بعد از شخصیت ایشان نیاز به تلاش پژوهشگران و انجام مطالعات عمیق و گسترده در آثار علمی، بیانات و گفتارها، مکتوبات دیوان اشعار، بیانیه ها و انجام مصاحبه های دقیق با مریدان و شاگردان مکتب عرفانی ایشان دارد. آنچه در این نوشتار کوتاه می توان موضوع بررسی قرار داد، مروری کوتاه و فشرده به ویژگیها و احیاناً تفاوتهای مشی و شرب عرفانی امام امت با دیگر بزرگان اهل معرفت و شهود است. این تفاوتها و ویژگیها را در چند محور می توان دسته بندی کرد و مورد بحث قرار داد. 1 - قرآن مداری و شریعت محوری عرفان امام به تمام و کلیت مبتنی بر شریعت و در گرو عمل به فرامین قرآن و سنت و سیره عملی اولیای الهی است. ایشان در این راه هم خود پیروی بسیار دقیق و محتاطانه از فرامین شریعت را در ترک محرمات و انجام واجبات شرعی و به مستحبات و فروگذاشتن مکروهات داشته و هم مسلک عرفانی خویش را مبتنی بر اصول شریعت کرده اند. امام امت طریقت و حقیقت را جز از طریق شریعت قابل وصول نمی دانند و راه رسیدن به باطن را از جاده ظاهر شریعت می دانند و در هیچ شرایطی ظاهر و باطن و شریعت و حقیقت را جدایی پذیر نمی دانند و دست یافتن به باطن را در گرو انجام اعمال ظاهری (شریعت) و پیروی مجدانه از تکالیف و فرامین الهی می شمارند و بر این باورند که اگر کسی به باطن و حقیقت دست نیافت، نشانگر آنست که بر انجام تکالیف شرعی کمر همت نبسته و در این راه کاهلی پیشه کرده است. (تعلیقه بر شرح فصوص ص 201 ) ایشان بر این باورند که آدمی به مقام انسانیت حقیقی نمی رسد، جز از طریق مبارزه لشکر رحمانی وجوبی او با جنود شیطانی درونش و پیروزی او در این مبارزه بی امان که در دو عرصه روان و تن (جهاد با نفس) و جامعه بیرونی (مبارزه با طاغوت و ستمگری) به انجام می رسد. (شرح چهل حدیث ص) 2 - پرهیز از انزوا طلبی و گوشه نشینی یکی از ویژگیهای بارز عرفانی امام همان انزوا ستیزی و عزلت گریزی است، ایشان برخلاف مشی و شرب معمول اهل شهود که انزواطلبی، گوشه نشینی و عزلت گزینی را پیشه خود ساخته و از جامعه و حضور در عرصه های مبارزاتی و درگیریهای سیاسی پرهیز کرده و به اصطلاح عطای دنیا را به لقای آن وا می نهند، در تقابل جدی است و هیچ گاه گوشه عزلت را بر نتافتند و حضور در جامعه را نصب العین خود ساختند، آن هم حضوری جدی و حداکثری و در بالاترین سطح مشارکت در امور مدنی. عرفان امام در متن زندگی ایشان وارد شده بود و در فعالیتهای اجتماعی و سیاستهای او تبلور یافته بود، عرفان آن رادمرد در موضع گیریهای او در عرصه های صلح و جنگ، سفر و حضر، خانواده و اجتماع و در سلوک فردی ایشان و مناجاتهای شبانه و تمام زندگی روزانه اش حضوری ملموس داشت (ر.ک/رحیمی امین، امام و عرفان اسلامی/ص 29 ) این امر از تفاوتهای برجسته نگرش عرفانی امام است. امام امت هم عرفان را در بعد فردی آن تا حد اعلای درجه مدنظر دارد تا رسیدن به قله سعادت و انسانیت و مقام انسان کامل و هم در بعد اجتماعی، خطرها را به جان خریده و در مقابل دنیاداران فریاد برمی آورد که اگر جهان خواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل همه دنیای آنان خواهیم ایستاد.(صحیفه امام/ج /20 ص 325 ) امام امت در فرازی از بیانات خویش عزلت گزینان را که به حلقه های ذکر اکتفا کرده و یکسره از دنیا و مردم آن دوری می کنند، به نقد کشیده و با معرفی امام علی(ع) به عنوان آیینه تمام نمای عرفان و معرفت می فرماید: «خیال کردند یک دسته زیادی که معنای عرفان، عبارت از این است که انسان یک محلی پیدا شود و یک ذکری بگوید،... مرتبه اعلای عرفان را امام علی(ع) داشته است. خیال می کردند کسی که عارف است باید دیگر به کلی کناره گیرد... امیرالمؤمنین(ع) در عین حال که اعرف خلق ا... بعد از رسول ا... در این امت اعرف خلق ا... به حق تعالی بود، مع ذلک نرفت کنار بنشیند و هیچ کاری به هیچی نداشته باشد... این سلوک در انبیاء زیادتر از دیگران بود. امت... لکن نرفتند تو خانه شان بنشینند و بگویند ما اهل سلوکیم» (صحیفه امام ج 20 ص 116 ) چنین نگرشی در عرفان از یک سو با انزواطلبی، تنبلی و تن پروری و سازش با ظلم سر سازگاری ندارد و از سوی دیگر برآیند آن، حرکت و پویایی و رساندن فریاد آزادیخواهی و سلحشوری و ندای دین و فطرت انسانی به جامعه است. ایشان برای این منظور عرفان را با حماسه درآمیخته و برخلاف اهل حماسه و حماسه سرایان به جای بهره گیری از واژه هایی مانند وطن، زبان، ملیت و اسطوره پردازی، قهرمانان خود را از میان چهره های حقیقی برمی گزیند. ائمه اطهار(ع) وجود نازنین عقیله جهان انسانیت حضرت زهرا(س) و مکتب راستین تشیع و دین حق را موضوعاتی برای خلق حماسه های خویش می داند و با بیان شیوا و زبان تأثیرگذار مشی شرب آنان را به عنوان قهرمانان راه حقیقت به تصویر می کشد و با بیان حماسی خویش فرد و جامعه را به سوی توحید ناب فرا می خواند. برای این منظور مرزها را در می نوردد و پیامهای خویش را به گوش جهانیان می رساند که؛ «هان ای مسلمانان جهان و ای مستضعفان گیتی به پا خیزید و مقدرات خود را به دست گیرید. تا کی نشسته اید تا مقدرات شما را واشنگتن یا مسکو تعیین کنند.» (صحیفه نور ج 15 ص 59 ) 3. تأکید بر عرفان شیعی نگرش عرفانی امام خمینی(ره) کاملاً مبتنی بر آموزه ها و باورهای شیعی است. برای نمونه به چند مورد از دیدگاههای ایشان در این مورد اشاره می کنیم. الف) مصداق انسان کامل از نگاه امام، مصداق انسان کامل بخصوص پیامبر(ص) است. ایشان در بحث از انسان کامل به عنوان کاملترین مظهر هستی و آینه و مظهر حق و صفات او آدرس اشتباه نمی دهند. مصداق انسان کامل را کسی می دانند که خداوند اسم اعظم را به او آموخت تا امانت الهی را حمل نماید. از دیدگاه امام، تجلی اسم اعظم، پیامبر(ص) است (شرح دعای سحر ص 77 - 76 ) در حالی که نور مقدس آن حضرت با مولی الموحدین علی بن ابیطالب و دیگر امامان معصوم متحد است (همان، صفحه 2 ) ب) امامت در عرفان امام، امامت به عنوان قوه و جریان قانون دارای اهمیتی برابر با ارزش و اهمیت نبوت و اعتقاد بر توحید دارد تا جایی که بدون این پایه از اهمیت قانونگذاری امری لغو و بیهوده خواهد بود (کشف اسرار، نشر مصطفوی ص 136 - 134 ) ج) حضرت زهرا(س) امام امت ضمن اظهار عجز از توصیف معنوی حضرت زهرا(س) به نزول جبرئیل بر آن بانوی بزرگوار براساس روایتی از کافی از امام صادق(ع) که به سند صحیح و معتبر نقل شده است اشاره می کنند و می فرمایند: مسأله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسأله ساده نیست. خیال نشود جبرئیل برای همه کسی می آید و امکان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است میان روح آن کسی که جبرئیل می خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است... حتماً درباره ائمه هم من ندیده ام که وارد شده باشد، این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد فقط این است که برای حضرت زهراست که آنکه من دیده ام که جبرئیل به طور مکرر در این 75 روز دوره بعد از رحلت پیامبر وارد می شده است. این فضیلت را من بالاتر از همه می دانم که برای غیرانبیا(ع) آن هم نه همه انبیا برای طبقه بالای انبیا(ع) و بعضی از اولیا که در رتبه آنها هست برای کسی دیگر حاصل نشده. این از مختصات حضرت صدیقه(س) است (صحیفه نور جلد 20 ص 16 - 4 ) د) مهدویت و انتظار در فلسفه انتظار نیز ایشان ضمن تبیین درست مسأله انتظار به ضرورت زمینه سازی برای ظهور حضرت صاحب الامر(عج) تأکید می کند و سکوت و پرداختن به ذکر و گوشه نشینی را بر نمی تابند. (صحیفه امام ج 18 ص 269 ) چنین تفسیری از انتظار، افق مشترکی با جامعه گرایی خاص عرفانی امام دارد. |
|
|
یادواره پانصد شهید شهرستان بم در روز دوشنبه ۴خرداد ماه برگزار می شود
از عموم بسیجیان مخلص و سلحشور دعوت می شود در این مراسم معنوی حضور بهم رسانند
مکان:مهدیه شهداء واقع در خیابان پاسداران بم
شروع مراسم :ساعت ۸صبح