چه زیبا گفت سید
شهیدان اهل قلم "سید مرتضی آوینی":
زندگی زیباست، اما
شهادت از آن زیباتر است.
سلامت تن زیباست، اما پرندهی عشق، تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند.
و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریدهاند تا در مقتل
کربلای عشق آسانتر بریده شوند؟
و مگر نه آنکه از پسر آدم، عهدی ازلی ستاندهاند که
حسین(ع) را از سر خویش بیشتر دوست داشته باشد؟
و مگر نه آنکه خانه تن راه فرسودگی میپیماید تا خانه روح آباد شود؟
و مگر این عاشق بیقرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی، که کره زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریدهاند؟
و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرمهایی فربه و تنپرور بر میآید؟
پس اگر مقصد را نه اینجا، در زیر این سقفهای دلتنگ و در پس این پنجرههای کوچک که به کوچههایی بنبست باز میشوند نمیتوان جست، بهتر آنکه پرنده روح دل در قفس نبندد.
پس اگر مقصد
پرواز است، قفس ویران بهتر.
پرستویی که مقصد را در
کوچ میبیند، از ویرانی لانهاش نمیهراسد.