چهره شاهدان غبار گرفت
عشق را موج انفجار گرفت
چفیه پوتین پلاک سنگر کو
زیر رگبار دیده ی تر کو
خشم و لبخند شور و عشق و جنون
روح ایمان و جسم غرقه به خون
جبهه و جنگ یادمان رفته ست
آن دل تنگ یادمان رفته ست
سر به چاه امل فرو بردیم
« دیگران کاشتند و ما خوردیم »
به ریا و دروغ خو کردیم
مثل نعشی لهیده بو کردیم
یادمان رفت مرد میدانیم
شعله ای از وجود انسانیم
یادمان رفت سوز و اشک و دعا
شب حمله رمز یا زهرا
چفیه تا خورده قمقمه تنهاست
جبهه مثل غریبی زهراست
گرچه در خاک جبهه پیچیده
عطر خون حسین فهمیده
هان کجایید عاشقان بلا
تشنگان زیارت مولا
حاج یوسف چرا نمی مانی
کربلا کربلا نمی خوانی
گر چه دیریست زیر چتر امان
کوزه ی آب هست و سفره نان
ما همان دشمنان قابیلیم
وارث خون سرخ هابیلیم
سربی دردسر نمی خواهیم
زندگی بی خطر نمی خواهیم
منیره درخشنده