خدای عزوجل می فرماید کسی که جوارح و اندامهای خود را از حرامهای من روزه ندارد چه حاجت که به خاطر من از خوردن و آشامیدن خودداری ورزد.
محمد بن مسلم : امام صادق (ع ) فرمود : هرگاه روزه گرفتی باید گوش و چشم و مو و پوست تو نیز روزه داشته باشند. آن حضرت اعضای دیگری را نیز برشمرد و فرمود : روزی که روزه داری با روزی که روزه نداری یکسان نباشد.
امام سجاد(ع ) در دعای خود به هنگام حلول ماه رمضان چنین عرض می کرد : به وسیله روزه این ماه یاریمان ده تا اندامهای خود را از معاصی تو نگه داریم و آنها را به کارهایی گیریم که خشنودی تو را فراهم می آورد تا با گوشهایمان سخنان بیهوده نشنویم و با چشمانمان به دیدن چیزهای لهو نشتابیم و تا دستانمان را به سوی حرام نگشاییم و با پاهایمان به سوی آنچه منع شده ره نسپاریم و تا شکمهایمان جز آنچه را تو حلال کرده ای در خود جای ندهد و زبانهایمان جز به آنچه تو خبر داده ای و بیان فرموده ای گویا نشود و رنج نکشیم جز برای آنچه به پاداش تو نزدیک می کند و به جا نیاوریم مگر چیزی را که از کیفر تو نگه می دارد.
بالاترین مقام بهشت خشنودی و رضایت الهی است. در آیه 72 سوره توبه خداوند پس از ذکر پاره ای از نعمتهای بهشت چنین می فرماید: «و رضوان من الله اکبر؛ خشنودی خداوند (از همه) بزرگتر و بالاتر است» روشن است که رضایت الهی در اطاعت از ایشان و کسانی است که خود دستور داده است. خشنودی خلایق الهی و خدمت به آنان که مخلوقات الهی اند مایه رضایت الهی است و اگر این خلایق، پدر و مادر باشند که نزدیکترین حق را به حق الهی دارند یقیناً احسان به آنان به رضایت الهی نزدیک تر است. از همین روست که در روایت پیامبر (ص) رضایت الهی در گرو رضایت والدین و خشم الهی در گرو خشم پدر و مادر دانسته شده است: «رضا الله مع رضا الوالدین و سخط الله مع سخط الوالدین».
و روشن است که خشم الهی چه عواقب وخیمی را به دنبال دارد. به گزارش روایات معصومین (ع) کسی که مورد خشم الهی ناشی از عاق والدین قرار می گیرد به هنگام مرگ زبانش از ذکر کلمه توحید بستر می شود. «نمازش مقبول نمی افتد. دعایش مستجاب نمی شود، ذلیل می گردد و وارد جهنم می شود. این همه از آن روست که شکر نعمت واجب است و عصیان الهی حرام، و نافرمانی پدر و مادر هم عصیان خداست و هم کفران نعمت او: هر کس نافرمانی خدا و رسولش کند قطعاً آتش جهنم برای اوست و در آن جاودانه خواهد ماند.»
محبوبیت و عزتمندی: آدمی خود را در آینه دیگران می بیند. از اینکه دیگران او را فردی مورد توجه، دوست داشتنی وبا شخصیت بدانند شادمان می گردد و نشان موفقیت خویش تلقی می کند و اگر با نگاه تحقیر و بی ارزشی بنگرند خود را ناکام و مغلوب تصور می کند.
این بحث در روانشناسی شخصیت بحثی مهم و اساسی است. اما سخن اینجاست که راز محبوب شدن و راه آن چیست؟
بعضی خود را به آب و آتش می زنند، با هر کسی همرنگ می شوند و هر رفتاری را کورکورانه می پذیرند تا تلقی دیگران را نسبت به خویش اصلاح کنند اما افسوس که پس از چندی محبوبیت سطحی و ظاهری و موقتی کاخ شخصیت پوشالی شان به تلی از خاک تبدیل می شود چراکه آدمیان یکرنگی و صداقت، و استواری و پایمردی در راه عقیده و ایمان را بیشتر می پسندند تا رنگ باختن و چهره عوض کردن.
از این رو قرآن کریم راز محبوبیت را انجام عمل صالح و ایمان به خدایی می داند که عزت و ذلت آدمیان به دست اوست و در حقیقت اتصال به سرچشمه حب و دوستی را تنها راه کسب محبوبیت اصیل و پایدار می داند و می فرماید: کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند به زودی خداوند بر آنان محبتی ] در دلها[ قرار می دهد.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «کسی که برای من ضمانت کند صله رحم و نیکی به پدر و مادر را، من هم ضامن می شوم که مال و عمرش زیاد شود و در قبیله اش محبوبیت پیدا کند» در نقطه مقابل و به روایت امام هادی (ع) «ضایع کننده حقوق والدین کمی آبرو و عمر را در پی دارد و به نکبت و ذلت در دنیا منجر می شود.»
راز محبوبیت احسان گر به والدین و صله رحم کننده آن است که خداوند این اعمال را در زمره عمل صالح و ایمان و اطاعت خود دانسته و براساس آیه 96 مریم وعده قطعی به محبوبیت عاملان عمل صالح و ایمان آورندگان به او داده است.
- راحتی مرگ: نوع مرگ آدمی و سختیهای آن تجلی نوع رفتار آدمی در دنیاست. نیکی ها و اعمال صالح موجب راحتی مرگ و گناه و عصیان الهی موجب سختیها و شداید فراوان به هنگام جان کندن است، اما در این میان پاره ای ازحسنات و گناهان تاثیر عمیق تری بر سختی و آسانی مرگ دارد که یکی از این عوامل نیکی به پدر و مادر یا عاق والدین شدن است.
امام صادق(ع) فرمودند: «کسی که دوست دارد خداوند سختی های مرگ را بر وی سبک گرداند پس صله رحم کند و به پدر و مادر خود نیکی نماید؛ این چنین خداوند سختیهای مرگ را بر وی آسان نماید و هیچگاه فقیر و نادار نشود.»
به روایت امام صادق(ع) روزی پیامبر(ص) بر بالین جوانی که در حال احتضار بود حاضر شد. به او شهادتین را تلقین کرد اما او نتوانست بگوید. روشن شد که مادرش از او راضی نیست. مادر به درخواست پیامبر(ص) ازاو راضی شد و آنگاه جوان لااله الاالله گفت و پیامبر(ص) فرمود چه می بینی؟ گفت: مرد سیاه بدبویی که با جامه های چرکین رو به من کرده. فرمود بگو: یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر اقبل منی الیسیر و اعف عنی الکثیر. انک انت الغفور الرحیم. چون جوان این دعا را گفت پیامبر(ص) فرمود: چه می بینی؟ گفت: مرد سفید خوشبو با جامه های نیکو به طرف من می آید و می رود. با تکرار دعا آن چهره سیاه رفت و نور نزد او آمد و سپس از دنیا رفت. و این چنین با رضایت مادر شداید مرگ بر او آسان شد.
- بهشت الهی و پاداش عظیم اخروی: احسان به والدین جدای از برکات دنیوی، بهشت الهی و پاداش گسترده اخروی را به همراه دارد. کمترین مرتبه احسان به والدین نگاه به سیمای آنان با مهربانی و خوشرویی است که پاداش عبادت پروردگار و ثواب حج خانه دوست را دارد.
براساس روایت پیامبراکرم(ص) هر فرزندی که از روی مهربانی به پدر و مادرش بنگرد به هر نگاهش ثواب یک حج مقبول داده می شود. گفتند: «ای رسول خدا! حتی اگر در هر روز صد بار بنگرد؟» فرمود: «آری! خداوند بزرگتر و پاکیزه تر (از هر عیب) است.
در روایت دیگری مهربانی به ایشان مایه ورود به بهشت الهی شمرده شده است. از امام باقر(ع) روایت شده که چهار دسته اند که خداوند بهشت را برای آنان آماده کرده است. 1) کسی که یتیمی را پناه دهد 2) به ضعیف ترحم کند 3) به پدر و مادر مهربان باشد 4)به زیردست و مملوک خود مهربان باشد و با او مدارا کند.
کوتاهترین عبارت در این زمینه همان حدیث مشهور «الجنه تحت اقدام الامهات» است. مفهوم اینکه بهشت زیرپای مادر است این است که نیکویی به ایشان و اطاعت و فرمانبرداری از آنان مایه رسیدن به بهشت است.
و روشن است که رسیدن به بهشت ازطریق احسان به والدین، به معنای نادیده گرفتن حقوق الهی نیست چرا که در آیات احسان به والدین، حق ایشان بعد از حق الهی ذکر شده است.
سخن آخر
با نیم نگاهی به آیات و روایات وارده در باب احسان به والدین و اهمیت و آثار آن دراسلام این سؤال مطرح می شود که اساساً چرا اسلام چنین اهمیت فوق العاده ای را برای پدر و مادر قایل شده است؟
حقیقت این است که هدف اسلام سعادتمندی بشر و کامروایی دنیوی و اخروی است و دستوراتش را به گونه ای تنظیم نموده که این هدف تحقق پذیرد. شکی نیست که آدمیان بدون زندگی اجتماعی نمی توانند امورات خویش را به پیش برند و سامان دهند و صلاح و کمال جامعه قطعا در سرنوشت فرد تاثیرگذاراست. صلاح جامعه ریشه درصلاح خانواده ها، آرامش، کمال گرایی و همبستگی آن دارد. خانواده اجتماع کوچکی است که اعضای آن مفاهیم ارزشی و ضدارزشی را در آن جا می آموزند و به جامعه انتقال می دهند از این رو راز صلاح جوامع، اصلاح خانواده ها است که نقطه آغازین شکل گیری خانواده از پدر و مادر تشکیل می شود.
از این رو اگر پدر و مادر وظایف اصیل خویش را بشناسند و فرزندانی شایسته تربیت کنند و فرزندان، نخستین کانون اصلاح تربیت و مربیان خود را ارج نهند؛ ثمره چنین خانواده هایی، اعضای جامعه بزرگتری را تشکیل می دهند که دارای شخصیت متعالی، آرامش روانی، عزت و اعتماد به نفس و احترام به هم نوع هستند.
ازسوی دیگر شکر الهی به عنوان یکی از بنیادهای متین ایمان و دینداری، ازداشتن روحیه سپاسگزاری به خلق الهی ناشی می شود که: «من لم یشکرالمخلوق لم یشکرالخالق». و احسان به والدین زمینه شکر الهی و عمق باور به آموزه های دینی را به همراه دارد روشن است که گسترش روحیه دینداری به یقین در اصلاح جوامع موثر است. جمله مشهور ناپلئون «که مادر با یک دست گهواره و با دستی دیگر جهان را تکان می دهد» براساس نقش بنیادین خانواده در تحول و تکامل جامعه قابل تبیین است.