گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

اشغالگران اولیه فلسطین

مساله فلسطین که در سده اخیر به ویژه طی پنجاه سال گذشته مرکز توجه جهانی بوده است منوط به عملکرد 3 جریان مهم در روند شکل گیری آن می باشد . این 3 جریان مهم عبارتند از :
1 ـ اقدامات توطئه آمیز رژیم صهیونیستی از ابتدا تاکنون
2 ـ حمایت قدرتهای بزرگ از صهیونیسم
3 ـ اهمال و یا خیانت برخی سران عرب
از میان عوامل فوق آنچه مورد توجه این مقال است حمایت قدرتهای بزرگ از جریان صهیونیسم بعنوان « جنبش ملی یهود » است . در ابتدا لازم است 2 دیدگاه موجود درباره میزان نقش قدرتهای جهانی در پیدایی پشتیبانی و تقویت صهیونیسم و سپس عملکرد آنها در این حوزه مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد :
الف ـ دیدگاه اول معتقد است که مسئله یهود در اروپا ـ که خاستگاه اصلی آن بوده است ـ برای دول و ملل این قاره مشکلی روزافزون بود که بهترین راه حل و رفع آن را در صهیونیسم تلقی می کردند. بر اساس این دیدگاه صهیونیسم ضمن حل مسئله یهود در اروپا منافع قدرتهای بزرگ در منطقه خاورمیانه را تامین کرده و به این ترتیب ; گره خوردن منافع دو طرف موجب افزایش همبستگی میان آنان بوده است .
ب ـ دیدگاه دوم هیچ تفکیکی را میان صهیونیسم و منافع قدرتهای بزرگ قائل نیست . و معتقد است که دولت های فرانسه یا انگلیس نماینده واقعی مردم این کشورها نیستند که منافع ملی خود را در این مسیر در نظر دارند. بلکه صهیونیستها بعنوان تصمیم گیرندگان اصلی در محوریت نظام این دولت ها در مسیر ایده صهیونیسم تلاش کرده و در غایت تنها یک هدف را مد نظر دارند. مطابق این دیدگاه ; فرقی میان دولتمرد فرانسوی انگلیسی و آمریکایی با یک یهودی صهیونیست و معتقد به تحقق آرمان صهیونیسم وجود ندارد.
حال با توجه به آشنایی مختصر با این دو دیدگاه ; بررسی نقش و عملکرد قدرتهای بزرگ بویژه تا پیش از تشکیل رژیم صهیونیستی در این باره روشن خواهد ساخت که کدامیک از نگرش های مزبور مقرون به واقعیت است .
نقش انگلیس در پیدایش رژیم صهیونیستی
انگلیس مهمترین کشور پرورش دهنده صهیونیسم از بدو تکوین تا مرحله ایجاد دولت صهیونیستی بشمار می رود. « سر هنری کمپل بنرمن » از سیاستمداران معروف انگلیسی در باب ضرورت تحقق ایده صهیونیسم جهت تامین منافع استعماری بریتانیا می گوید : « ملتهایی هستند که قلمروهای وسیع در اختیار دارند و سرزمینهای شان انباشته از گنجینه ها و منابع پنهان و آشکار می باشد. آنها بر نقاط و شاهراههای ارتباطی جهان مشرف بوده و بر آن تسلط دارند سرزمینهایشان مهد پیدایش (اکثریت قریب به اتفاق ) تمدنها و مذاهب نوع بشر بوده است . این مردمان اعتقادات زبان تاریخ و در نتیجه آرزوها محرکها و نیروهای مشترک دارند. هیچ نوع موانع معمولی نمی تواند بین آنها جدایی بیاندازد. اگر یک روزی این سرزمینها به شکل یک حکومت متحد در آیند سرنوشت جهان را در دست گرفته و اروپا را منزوی خواهند نمود. اگر این مطلب با دقت بررسی شود می باید جسمی خارجی به شکل حائل در قلب این ممالک قرارداد تا مانع از اتحاد و رسیدن دو طرف آن به همدیگر شده بطوریکه قدرت آنان را در جنگهای بی پایان تحلیل برده و کاملا ناتوانشان کند. همینطور می توان بعنوان وسیله ای برای حفظ سلطه و حاکمیت غرب در این منطقه بکار رود » .
« ماکس نوردو » نیز در باب اهمیت وجود چنین پدیده ای در قلب خاورمیانه « یهودیان را بعنوان نگهبانان مسیر پرمخاطره در امتداد راه هندوستان » برمی شمارد و بر ضرورت وجود آنان تاکید می کند.
از سوی دیگر یهودیان نیز بر اهمیت نقش خود در این میان تاکید ورزیده وفاداری خود به بریتانیا را صراحتا خاطرنشان می نمایند. در همین راستا هرتزل طی نامه ای به وزیر امور خارجه انگلیس اظهار می دارد که « ده میلیون مزدور یهودی با تمام دارائیهای مادی و معنوی خود در آینده نزدیک در راه عظمت و سیطره امپراطوری بریتانیا خواهند کوشید » .
در واقع یهودیان با به رخ کشیدن توان اقتصادی و دانش خود تنها راه بقا را برای دولتمردان بریتانیا ترسیم کرده و عنوان می کنند که « تنها کشورهایی که یهودیان را یاری نمودند پیشرفت کردند و آباد شدند » و یقینا به همین دلیل پالمرستون نخست وزیر انگلیس پس از شکست محمد علی (والی مصر) به تمام نمایندگیها و کنسولگریهای خود در منطقه واجب می داند که « اطمینان یهودیان را به خود جلب کنند تا آنها مطمئن شوند که حکومت بریتانیا حافظ امنیت آنهاست » .
پیوستگی و همسویی استعماربا صهیونیسم در خط مشی سیاسی بریتانیا زمانی به اوج خود می رسد که « بنیامین دیزرائیلی » نخست وزیر یهودی بریتانیا در سال 1254 ش در یک مقطع بسیار حساس تصمیم می گیرد تا سهام کانال سوئز را با چهار میلیون لیره استرلینگ که از « لئونیل ناتان روچیلد » وام گرفته بودخریداری نماید « تا شاید به گفته وایزمن زمانی با برپایی دولت یهود خط حفاظتی آن متشکل از یک میلیون یهودی نیز فراهم شود » .
اقدام دیزرائیلی در خرید سهام کانال سوئز آغاز فعالیت اساسی یهودیان در مستعمره سازی در فلسطین نام گرفته است . تا جائیکه « سرموشه مونته فیوری » از طرف دولت انگلیس گفتگوهائی درباره خرید زمین در سرزمین فلسطین جهت اسکان یهودیان با سلطان عثمانی بعمل می آورد.
در سال 1256 ش یعنی کمتر از 2 سال از خرید سهام کانال سوئز از خدیو مصر « خانواده روچیلد عملیات احداث نخستین مستعمره یهودی نشین بنام « پتاح تکفاه » را در فلسطین با مساحتی حدود 4200 مترمربع آغاز کرد » و این فعالیت با تاسیس مستعمرات یهودی نشین دیگری در دیگر مناطق فلسطین ادامه یافت « تا جائیکه در سال 1271 ش 20 شهرک مهم یهودی نشین » در فلسطین تاسیس شد و در کنار آن ترتیب دادن مهاجرتهای دسته جمعی یهودیان توسط « روچیلد » نیز صورت می گرفت تا جائیکه در « سال 1261 ش سال اشغال مصر از سوی نیروهای بریتانیا جمعیت یهودیان با این مهاجرتها در فلسطین از هشت هزار نفر به 24 هزار نفر (یعنی 3 برابر) افزایش یافت ) .
با برپائی اولین کنگره صهیونیستها در شهر بال سوئیس در سال 1276 ش فعالیت صهیونیستها در کوچ دادن یهود و مستعمره سازی در فلسطین افزایش چشمگیری یافت . چراکه دیپلماسی صهیونیستی دور جدیدی از مذاکرات خود با دولتهای ذینفع از جمله عثمانی را آغاز کرده بود و از هر وسیله ای همچون پول و یا فشار برای پیشبرد اهداف خود بهره می جست و اگر این شیوه ها کار ساز نمی بود مقدمات حذف مانع را همانطور که در اضمحلال امپراطوری عثمانی دارای نقش فعال بود بکار می گرفت .
امپراطوری عثمانی مانعی بود که صهیونیسم با یک برنامه توطئه آمیز بلند مدت و حساب شده از طریق دول قدرتمند موجبات فروپاشی آن را در جنگ جهانی اول فراهم آورد. در واقع سیاستی که صهیونیسم در این میان اتخاذ نمود دمیدن روح ناسیونالیسم و تبلیغ آن در خلال جنگ در میان اقوام و طوایف مختلف در قلمرو امپراطوری عثمانی بود.
این گرایشات ملی گرایانه در نهایت استقلال طلبی هر کدام از آنها را سبب شد و اجبارا انگلیس و فرانسه مرجع تضمین کننده استقلال آنها قلمداد گردید . « هشت نامه که از ژوئیه 1894 ش بین ماکماهون کمیسر عالی انگلیس در مصر و شریف حسین رد و بدل شد حاکی از همین واقعیت بود که در آنها حدود مرزهای میهن عربی و حمایت بریتانیا از استقلال اعراب در برابر عثمانی مورد تاکید قرار گرفته بود » که البته توافق محرمانه 12 ماده ای سایکس ـ پیکو بین فرانسه و انگلستان آن را به یاس مبدل کرد . نمایندگان انگلیس و فرانسه در این توافق قلمرو عربی امپراطوری عثمانی را بین خود بعنوان مناطق تحت نفوذ تقسیم کردند.
در واقع این توافق خلف وعده ای بود که سران عرب به هیچ عنوان آن را پیش بینی نمی کردند و هنوز یاس و شکست ناشی از این توافق از بین نرفته بود که خنجری از خیانت بر پیکر سران فریب خورده و سازشکار عرب فرود آمد و آن « اعلامیه بالفور » بود.
صدور اعلامیه بالفور
لوید جرج نخست وزیر انگلستان در زمان صدور اعلامیه بالفور « مشکلات متعدد امپراطوری و نیاز شدید به کمک یهودیان را از مهمترین عوامل صدور این اعلامیه می داند » . آرتور جیمز بالفور نیز که « در زمان نخست وزیری خود در سال 1884 ـ1881 از ورود یهودیان روسیه به انگلستان ممانعت بعمل آورده بود » در دوران وزارت خارجه خود با نفوذ چشمگیر یهودیان به این سیاست جهت جلب کمک بانکداران معروفی همچون روچیلد متوسل شد.
در اعلامیه بالفور آمده است :
لرد روچیلد عزیز
با مسرت فراوان به نمایندگی از جانب دولت اعلیحضرت اعلامیه حمایت از آمال صهیونیستی یهودیان را که به کابینه تسلیم شده و مورد تصویب قرار گرفته است ابلاغ میدارم :
دولت اعلیحضرت تاسیس یک موطن ملی برای قوم یهود را در فلسطین با دیده مساعد می نگرد و تمامی تلاش خود را برای تسهیل تحقق این هدف به کار خواهد گرفت البته با درک کامل این نکته که هیچ اقدامی مغایر با حقوق مدنی و مذهبی جوامع غیر یهود موجود در فلسطین یا حقوق و موقعیت سیاسی که یهودیان ساکن در کشورهای دیگر از آنها برخوردارند صورت نخواهد گرفت . (تاریخ صهیونیسم نوشته ناهوم سوکولف ).
صدور این اعلامیه سردرگمی سران عرب را دو چندان کرد. چرا که تمام وعده های بریتانیا در مسیر تحقق استقلال اعراب تبدیل به حمایت همه جانبه از یهودیت در جهت " ایجاد موطن یهود " در فلسطین شده بود.
سومین ضربه کاری به بدنه آمال و آرزوهای واهی سران عرب در سال 1299 ش در پی کنفرانس شورای عالی صلح متفقین وارد آمد که در آن قیمومیت عراق و فلسطین به انگلیس و سوریه و لبنان به فرانسه محول گردیده بود. مشروعیت چنین توطئه ای زمانی حاصل گشت که در 1301 ش جامعه ملل نیز بر آن صحه گذاشت . بر اساس این تصمیم فلسطین و فلسطینی ها یعنی مردمی که در مهد تمدن و میعادگاه پیامبران بودند و مسلما در بسیاری از جهات از دیگر اقوام و ملل متمدن تر بودند نیازمند قیم شدند!
دوره قیمومت
از زمان انتخاب سر هربرت ساموئل یهودی بعنوان اولین کمیسر عالی بریتانیا در فلسطین در سال 1302 ش تا سال 1327 ش 10 کمیسر در این کشور به شرح ذیل منصوب شدند.
از میان کمیسرهای عالی انگلیس در فلسطین سر هربرت ساموئل جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است . وی بعنوان اولین کمیسر عالی انگلیس در فلسطین منشا خدمات فراوانی برای یهودیان گردید.
« وی عضو حزب لیبرال و نخستین یهودی پس از بنیامین دیزرائیلی است که به مقام وزارت کشور انگلستان رسید » . بلحاظ هواداری از جنبش ملی یهود حتی پیش از مطرح شدن فلسطین در زمان تقسیم امپراطوری عثمانی « خواستار تقدیم استان سنجق به یهودیان بود » .
زمانیکه به کمیسری انگلیس در فلسطین در 1299 نائل گشت « هدف از آمدن خود به فلسطین را اتخاذ سیاستی عنوان کرد که در پرتو آن مهاجرت یهودیان طی پنجاه تا صد سال تشویق شده و موجبات برپایی دولت ملی یهود فراهم شود » و به همین دلیل به « عزرای دوم و فرمانروای اسرائیل پس از اسارت بابلی » معروف گشت چراکه " تنها فرد مناسب جهت اجرای اعلامیه بالفور در دستگاه حاکمه انگلیس تشخیص داده شد » .
سر هربرت ساموئل برای اجرای نیات خود گروهی از همکاران معتقد به ایده صهیونیسم را در قالب یک تیم گرد آورد که هرکدام همچون « سرویندام دیدز » و یا « نورمن بنتویچ » همسو با وی شروع به فعالیتی کردند که به نقل از « لوئیس براندیس » دیگر « هیچ کاری نمانده جز این که یهودیان به آنجا مهاجرت کنند » . (...) آن را میهن خویش سازند و هرگونه که بخواهند آن را پی ریزی نمایند.
دستگاه قیمومت بریتانیا در فلسطین با کارگزارانی که نام بردیم چند هدف را به شرح ذیل دنبال می کرد :
1 ـ تسریع گسترش و افزایش مهاجرت از سراسر جهان به فلسطین
2 ـ تضعیف بنیه اقتصادی و نهادهای اجتماعی (و تقلیل نیروهای انسانی ) فلسطین و در مقابل تقویت گروهها و تشکلهای یهودی اعم از اقتصادی سیاسی و نظامی برای آماده سازی تشکیل حکومت صهیونیستی
لازم به ذکر است تمامی گروه های تروریستی یهودی . مثل هاگانا ایرگون اشترن پالماخ و... که درابتدا به بهانه مقابله بااعراب و حمایت از مهاجرنشینهای یهود تشکیل شده و پس از آن نیروی اصلی و اولیه ارتش اسرائیل را شکل دادند در دوره قیمومت موجودیت پیدا کرده بودند.
3 ـ افزایش اسکان مهاجران یهودی و یا گسترش اراضی تحت اشغال یهودیان .
4 ـ سرکوب قیام و مقاومت فلسطینی ها بویژه در سال های 1299 1308 (قیام براق ) 1315 (قیام عزالدین قسام ) و در مقابل بازگذاشتن دست یهودیان در ارتکاب هر جنایتی بمنظور انهدام و یا « اخراج و راندن آنان به سرزمینهای مجاور همچون عراق »
5 ـ حمایت بین المللی از موضع صهیونیسم در مقابل افکار عمومی که عمدتا صهیونیستها را مسبب اصلی تمام این مسائل دانسته اند
6 ـ اتخاذ سیاستهای مشخص در برهه های خاص زمانی جهت پاسخگویی به اعراب همچون تشکیل « کمیسیون شاو » پس از قیام معروف به براق که با نیتی خاص جانب مسلمانان گرفته شد و یا « کمیسیون پیل » مبنی بر طرح تقسیم فلسطین و یا صدور کتاب سفید 1318 و چرخش مرکزیت صهیونیسم از انگلیس به آمریکا
پایان دوره قیمومت
کاهش قدرت روزافزون انگلیس در جنگ دوم جهانی و ظهور قدرتی جدید به نام آمریکا صهیونیسم را بر آن داشت که میل به قدرت جدید کرده و انگلیس را به دلائل ضعف پشت سر گذارده دور جدیدی از فعالیت خود را از موضع قدرت جدید جهان آغاز نماید. برنامه « بیلت مور » نقطه شروع فصل از انگلیس و وصل به آمریکا است که در نهایت موجب اعلام « ناتوانی انگلیس در حل قضیه فلسطین در بهمن 1326 و ارجاع آن به سازمان ملل گردید » .
مسلما نمی توان از سازمان ملل که اولین سالهای عمر خود را با پول و حمایت آمریکا و در دامان آن می گذراند بیش از این انتظار داشت که در آغاز فعالیت خود بقول « آبا ابان اقدام به تاسیس اولین کشور » کند . به هر ترتیب مجمع عمومی سازمان ملل در آذر 1326 ش با اکثریت 33 رای در برابر 13 رای و امتناع 10 کشور طرح تقسیم فلسطین را بتصویب رساند و یک سال پس از آن و یک روز قبل از اعلام تشکیل دولت صهیونیستی در 25 اردیبهشت 1321 ش قیمومت انگلیس بعنوان اولین دولت اشغالگر سرزمین فلسطین خاتمه یافت . و پیش بینی هرتزل پس از 50 سال ـ طی دو دوره از کنگره بال تا اعلامیه بالفور بمدت 20 سال که صرف فروپاشی امپراطوری عثمانی و تقسیم آن شد و دوره بعد از اعلامیه بالفور تا تشکیل دولت صهیونیستی بمدت 30 سال که صرف مهاجرت و اسکان یهودیان و راندن فلسطینی ها و فراهم نمودن مقدمات دولت صهیونیستی شد ـ محقق گردید.
رژیم صهیونیستی در 60 سال عمر خود از طریق جنگهایی که با حمایت قدرتها بویژه آمریکا علیه اعراب برپا کرد به تثبیت و تحکیم پایه های حکومت خود پرداخت و اینک پس از شصت سال با تاکتیک های مرموزانه مصرا بدنبال آن است که با اخذ حداکثر امتیازات و بازهم در سایه حمایت آمریکا از سوی همسایگان خود مشروعیت بدست آورد.
به راستی ! موجودیت رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی تا چه زمانی استمرار و ادامه حیات خواهد داشت . آنچه برخی آگاهان و کارشناسان بدان تاکید دارند این حقیقت مسلم است که « اسرائیل » پدیده ای بی ریشه و گذرا در تاریخ و جغرافیای منطقه خاورمیانه و جهان اسلام است .
پیوستگی و همسویی استعماربا صهیونیسم در خط مشی سیاسی بریتانیا زمانی به اوج خود می رسد که « بنیامین دیزرائیلی » نخست وزیر یهودی بریتانیا در سال 1254 ش در یک مقطع بسیار حساس تصمیم می گیرد تا سهام کانال سوئز را با چهار میلیون لیره استرلینگ که از « لئونیل ناتان روچیلد » وام گرفته بودخریداری نماید « تا شاید به گفته وایزمن زمانی با برپایی دولت یهود خط حفاظتی آن متشکل از یک میلیون یهودی نیز فراهم شود »
کاهش قدرت روزافزون انگلیس در جنگ دوم جهانی و ظهور قدرتی جدید به نام آمریکا صهیونیسم را بر آن داشت که میل به قدرت جدید کرده و انگلیس را به دلائل ضعف پشت سر گذارده دور جدیدی از فعالیت خود را از موضع قدرت جدید جهان آغاز نماید
رژیم صهیونیستی در 60 سال عمر خود از طریق جنگهایی که با حمایت قدرتها بویژه آمریکا علیه اعراب برپا کرد به تثبیت و تحکیم پایه های حکومت خود پرداخت و اینک پس از شصت سال با تاکتیک های مرموزانه مصرا بدنبال آن است که با اخذ حداکثر امتیازات و بازهم در سایه حمایت آمریکا از سوی همسایگان خود مشروعیت بدست آورد

خنده ماهتاب

پیر عشقی، شباب را مانی جوهر التهاب را مانی

 ای شکوه همیشه دریا آبی روح آب را مانی

بر سرت تاج سبز یاسین است کوثری، در ناب را مانی

ای حضور نهان ز مرغ چمن در رگ گل، گلاب را مانی

در شبستان زندگانی من خنده ماهتاب را مانی ا

ی رخت مصحف رسول سحر رهبر انقلاب را مانی

او سراپا کتاب عرفان است تو کلید کتاب را مانی

ای بلوغ هزاره گل سرخ غیرت بوتراب را مانی

 سید عارف خراسانی! مهر زیر نقاب را مانی

 در دل گمرهان شب باور تیر سرخ شهاب را مانی

تو در آیینه شقایق ها غزل آفتاب را مانی

 راز سربسته کتاب دلی احدی، شعر ناب را مانی

 وقتی شعرخوانی اش تمام شد، آقا گفتند: آقای ده بزرگی اگر مخاطب این شعر بنده نبودم بدونید خیلی تحسین تون می کردم. غزل زیبایی بود، فقط عیبش همونی است که عرض کردم. احد ده بزرگی گفت: شما بزرگوارین...البته این معنای ولایت به طور...که آقا گفتند: دیگه تفسیر نفرمایید! واقعیت را گفتم...جمعیت می خندید، آقا هم!

دشمنان عقل



متفکر شهید آیت الله مرتضی مطهری
در تجربیات و مشاهدات روزانه خود می بینیم که بسیاری از چیزها جلو تاثیر بسیاری از چیزهای دیگر را می گیرند و اثر آنها را خنثی می کنند. ممکن است مثلا دارویی اثری داشته باشد و دارویی دیگر اثر آن را خنثی کند و جلو تاثیرش را بگیرد. ممکن است یک چیز سمیت داشته باشد و یک چیز دیگر مانع تاثیر این سم گردد. عینا مانند این است که همواره جنگی و کشمکشی میان اجزای این جهان برقرار باشد :
این جهان جنگ است چون کل بنگری
ذره ذره همچو دین با کافری
جنگ طبعی جنگ فعلی جنگ قول
در میان جزها حربی است هول
بعضی از مفکرین جهان مبالغه کرده و ادعا کرده اند که قانون اصلی و اولی جهان جنگ و نزاع و تصادم و تزاحم است هر موجودی می خواهد اثر موجود دیگر را خنثی کند. البته این نظر بسیار مبالغه آمیز است ولی شکی نیست که تصادم و تضاد وتاثیر مخالف در یکدیگر کردن اصلی است در این جهان .
از طرف دیگر می دانیم که وجود انسان یک نسخه جامعی است از جهان بزرگ از هر چه در جهان بزرگ هست نمونه ای در وجود انسان هست . روی همین اصل است که می بینیم حالات و قوای معنوی بشر در یکدیگر تاثیر مخالف می کنند بعضی که قوت یافتند و رشد نموده اند اثر بعضی دیگر را خنثی می کنند.
امیرالمومنین (ع ) جمله ای دارد که مضمونش این است : یکی از اموری که با عقل انسان حسادت می ورزد و دشمنی می کند خودپسندی اوست . هم آن حضرت می فرماید : بیشتر زمین خوردن های عقلها آنجاست که برق طمع جستن می کند. امام صادق (ع ) می فرماید : هوا و هوس دشمن عقل است . از این قبیل بیانات در آثار دینی ما باز هم هست . از همه اینها این حقیقت عالی استفاده می شود که هوسرانی و خودپسندی و طمع و تعصب و لجاج و خشم همه دشمنان عقل می باشند. یعنی چه دشمنان عقل می باشند یعنی اثر عقل را خنثی می کنند روح بشر را تاریک می کنند جلو بصیرت و نور قلب را می گیرند. این همان نمونه نزاع و تصادم جهان بزرگ است که در وجودآدمی موجود است . قرآن کریم عده ای را ذکر می کند و می گوید : چشم دارند و نمی بینند گوش دارند و نمی شنوند دل دارند و فهم نمی کنند یا اینکه می فرماید : چشمها نابینا نیست بلکه دلها نابیناست . مقصود از همه اینها این است که در این مردم حالات و صفات روحی موجود است که اثر عقل و دانش و بینش را در آنها خنثی کرده است در اینها میل به تقلید از روش پدران و مادران است تعصب و حمیت و لجاج دارند منافع مادی و مطامع دنیوی آنها به آنها اجازه نمی دهد که در برابر حق تسلیم شوند. سعدی می گوید :
بدوزد شره دیده هوشمنددر آرد طمع مرغ و ماهی به بند
می گویند بزرگترین دشمنان بشر احساسات سرکش و نفس اماره اوست . هیچ دشمنی به پایه این دشمن نمی رسد.
علت این امر این است که این دشمن به نقطه ای دسترسی دارد و مرکزی را خراب می کند که هیچ دشمن دیگر به آن نقطه و به آن مرکز دسترسی ندارد. آن نقطه و آن مرکز دستگاه تشخیص و بینش انسان است . آدمی در برابر هر دشمن با نیروی عقل و تدبیر ایستادگی می کند و اگر دشمنی توانست در مرکز تدبیر و بینش اختلالی به وجود آورد بدیهی است که از هر دشمنی خطرناک تر است .
درباره پیغمبران گفته اند که آنها خدمتگزار عقل و فطرت اند همان طوری که طبیب خدمتگزار طبیعت و مزاج بدن است . خدمتی که پیغمبران به عقول بشر می کنند از نوع خدمت یک آموزگار نسبت به شاگردان خود نیست که یک کتاب معین و یا یک علم و فن معین را به شاگرد تعلیم کند بلکه پیغمبران از همان راه به تهذیب اخلاق و پاک نگه داشتن نفوس مردم به آنها خدمت می کنند از همان راه به عقلها و خردهای آنها نیز کمک می کنند. اگر اخلاق آدمی تعدیل شود و جلو حکومت هوا و هوس و حرص و طمع و خشم و شهوت گرفته شود برای عقل و فکر آدمی آزادی پیدا می شود دست عقل باز می گردد.
قرآن کریم می فرماید :
اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند به شما مایه تمیز حق و باطل عنایت می فرماید1.
علی علیه السلام می فرماید :
اگر تقوای الهی داشته باشید خداوند به شما راه بیرون شدن از مضیقه ها و تنگناها قرار می دهد و هم برای شما نوری قرار می دهد که در تاریکی نمانید2.
پیغمبران معلم تقوا و طهارت و فضیلت می باشند. تقوا و طهارت روحی که پیدا شد دشمنان عقل یعنی اغراض و هوا و هوس ها به گوشه ای می گریزند و حکومت عقل را مستقر و ثابت می کنند.
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید :
تو سه نوع دوست و سه نوع دشمن داری . دوستان تو یکی آن کس است که مستقیما با خود تو دوست است و دیگری دوست دوست توست و سومی دشمن دشمن توست . اما دشمنان تو یکی آن کس است که مستقیما با خود تو دشمن است و دیگری دوست دشمن توست و سومی دشمن دوست توست 3
پس یکی از انواع دوستان دشمن دشمن آدمی است . دشمن دشمن دست دشمن را می بندد. دست دشمن که بسته شد دست خود شخص بهتر باز میگردد. اگر رابطه تقوا و طهارت اخلاقی را با عقل و بینش در نظر بگیریم که چگونه اخلاق پاک به صفا و روشنی عقل کمک می کند می بینیم که از نوع کمک و معاونتی است که دشمن دشمن شخصی به وی می کند یعنی دست دشمن عقل را که همان هواها و هوسها و خشم و شهوت هاست می بندد و قهرا دست عقل باز می گردد. مولوی می گوید :
چونکه تقوا بست دو دست هوا
حق گشاید هر دو دست عقل را

پاورقی :
1 ـ انفال آیه 29
2 ـ نهج البلاغه خطبه 181
3 ـ نهج البلاغه حکمت 295

صمیمیت و محبت با دوستان

یکی از دوستان امام باقر(ع ) به نام ابی عبیده میگوید : در سفر رفیق و همراه امام باقر بودم . در طول سفر همیشه نخست من سوار بر مرکب می شدم سپس حضرت به مرکب خویش سوار می شد (و این نهایت احترام و رعایت حرمت بود).
زمانی که بر مرکب می نشستیم و در کنار یک دیگر قرار می گرفتیم چنان با من گرم می گرفت و از حالم جویا می شد که گویی لحظاتی قبل در کنار هم نبوده ایم و دوستی را پس از روزگاری دور جسته است .
به ایشان عرض کردم : ای فرزند رسول خدا! شما در معاشرت و لطف و محبت به همراهان و رفیقان چنان رفتار می کنید که از دیگران سراغ ندارم و به راستی اگر دیگران نیز دست کم در نخستین برخورد و مواجهه چنین برخورد خوشی با دوستانشان داشته باشند ارزنده و قابل تقدیر خواهد بود.
امام (ع ) فرمود : آیا نمی دانی که مصافحه ( = نهادن دست محبت در دست دوستان و مومنان ) چه ارزشی دارد مومنان هرگاه با یک دیگر مصافحه کنند و دست دوستی بفشارند گناهانشان همانند برگ های درخت فرو می ریزد و در منظر لطف خدایند تا از یک دیگر جدا شوند. (منبع : سیرت پاکان )

به جوانان مؤمن، پرنشاط و آرمانگرا تکیه کرده ایم

حضرت آیةا... خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز در دیدار بسیار پرشور بیش از 20 هزار نفر از استادان و دانشجویان



دانشگاههای استان فارس، قضاوت صحیح درباره عملکرد انقلاب اسلامی را نیازمند نگاه کلان به «اهداف، موانع درونی و بیرونی، و مسیر طی شده جمهوری اسلامی» دانستند و تأکید کردند: ایستادگی، تلاش بی وقفه، اتحاد، ادامه مبارزه با موانع و گم نکردن هدف، بدون تردید تحقق همه آرمانهای انقلاب را میسر خواهد کرد.
به گزارش ایسنا، ایشان جلسه با جوانان دانشجو را بسیار شیرین، نشاط آور و صمیمانه بر شمردند و در تبیین گذشته، حال و آینده انقلاب، جزئی نگری را به معنای برنامه ریزی و اقدام، کاملاً ضروری خواندند، اما خاطرنشان کردند: هنگام داوری درباره حادثه عظیمی همچون انقلاب اسلامی، جزئی نگری ممکن است باعث گمراهی و غفلت شود؛ بنابراین باید از نگاه کلان بهره گرفت.
حضرت آیةا... خامنه ای قضاوت صحیح درباره انقلاب را در مرحله اول نیازمند تأمل در اهداف نهضت عظیم ملت ایران بر شمردند و افزودند: هدف مردم از انقلاب اسلامی ساختن ایرانی مستقل، آزاد از استبداد و وابستگی، برخوردار از ثروت و امنیت، متدین، بهره مند از معنویت و اخلاق و پیشتاز در مسابقه ملتها در زمینه علم و توسعه بود تا به ملتهای دیگر نیز نشان دهیم که الگوی جامعه اسلامی وجود دارد و در عمل نیز تحقق یافتنی است.




ایشان در تشریح خاستگاه و منبع اهداف انقلاب، اسلامی بودن حرکت تاریخی ملت ایران را یادآور شدند و خاطرنشان کردند: بر خلاف برخی تصورات و برداشتهای غلط از اسلام، همه اهداف دنیوی و اخروی انقلاب از خصوصیت اسلامی بودن آن ناشی می شود؛ چرا که این دین مبین دربرگیرنده و تأمین کننده تمامی نیازهای مادی و معنوی بشر است.
رهبر انقلاب اسلامی تأمل در موانع درونی و بیرونی را از دیگر ضروریات داوری درباره عملکرد انقلاب دانستند و تصریح کردند: بر اساس سنت الهی هر تلاش و حرکتی با موانعی روبرو می شود تا مفاهیمی همچون جهاد و استقامت، معنای حقیقی و عینی یابد که البته در صورت تحقق این مفاهیم، سنت الهی پیروزی مجاهدان نیز رقم خواهد خورد.
ایشان در تشریح موانع درونی انقلاب به مشکلاتی همچون ضعفهای «فکری و عقلانی»، راحت طلبی، آسان گیری، آسان پنداری، گریز از چالش، آماده نبودن برای مقابله با مشکلات، برخی عادات و تربیتهای غلط باقی مانده از دوران ستمشاهی نظیر خودکم بینی و ظلم پذیری، بد فهمیدن دستورات و مفاهیم دینی از جمله در باب مبارزه با ظلم و در موضوع مهدویت، و برخی عقاید خرافی میراثی اشاره کردند و افزودند: بسیاری از موانع با تلاش مردم و مسؤولان برطرف شده اما برخی دیگر همچنان باقی است.
حضرت آیةا... خامنه ای در تبیین موانع بیرونی انقلاب خاطرنشان کردند: صف آرایی اشرار و ضد انقلاب و همه کسانی که به نحوی از انقلاب متضرر شده بودند و 8 سال جنگ تحمیلی از جمله موانع بیرونی بودند که البته ملت ایران به معنای حقیقی کلمه، این تهدید بزرگ را به فرصتی عظیم برای رشد و پیشرفت تبدیل کرد؛ اما به هر حال تحمیل جنگ طولانی بر ملت ایران، خسارات و صدمات بزرگی را در بر داشت.
ایشان توطئه های ابرقدرتها و بسیج همه امکانات سیاسی- اقتصادی و رسانه ای آمریکا را برای ضربه زدن به ملت ایران از دیگر موانع بیرونی خواندند و تأکید کردند: با توجه به موانع بزرگ و متعدد درونی و بیرونی، عملکرد انقلاب و حرکت ملت به سمت تحقق اهدافش، بسیار خوب بوده است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به بروز برخی موانع جدید درونی و بیرونی در مقابل انقلاب اسلامی افزودند: مصرف زدگی، تجمل پرستی و مسابقه اشرافی گری که متأسفانه امروز در جامعه وجود دارد از جمله موانع درونی است که باید با همت بیشتر مردم، مسؤولان و رسانه ها، این مشکلات حل شود.
حضرت آیةا... خامنه ای در تبیین ادامه صف آرایی موانع بیرونی نیز خاطرنشان کردند: آمریکا امروز با همه توان سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی و با همه نفوذ بین المللی خود در مقابل ملت ایران صف کشیده است که این رویارویی علاوه بر سیاست مسؤولان آمریکایی مبنی بر «ایجاد دشمن خارجی برای پوشاندن ضعفها و شکستهای داخلی»، در این واقعیت ریشه دارد که ملت ایران، با برافراشتن پرچم استقامت و بیداری ملتها، روند سلطه گری جهانی آمریکا را با خطری جدی روبرو کرده است.
ایشان برای تبیین آینده تقابل انقلاب با «موانع درونی و بیرونی»، به تشریح نقاط قوت نظام در مقایسه با اوایل انقلاب پرداختند و افزودند: تجربه بیشتر، مدیریتهای قوی تر، توانایی های علمی به مراتب پیشرفته تر، قدرت تحرک اقتصادی گسترده تر، درک غلط بودن پیروی از الگوهای شرقی و غربی توسعه و پی بردن به ضرورت تدوین نقشه توسعه اسلامی- ایرانی که البته تدوین آن باید با جدیت بیشتری همراه شود، از جمله نقاط قوتی است که اگر با برخی شرایط و خصوصیات همراه شود غلبه ملت ایران بر همه موانع را به ارمغان خواهد آورد.
حضرت آیةا... خامنه ای با دعوت از محیطهای دانشجویی و دانشگاهها برای بررسی و جمع بندی مطالب ارایه شده در این دیدار و استنتاج راه حل ها افزودند: البته راهبرد کلی مشخص است و بر تلاش و مجاهدت جوانانه و پیگیر همه ملت و مسؤولان تکیه دارد.
ایشان خاطرنشان کردند: این راهبرد کلی در محیطهای دانشجویی در درس و تحقیق و نظریه پردازی، نگاه کلان به اهداف انقلاب، و هوشیاری کامل و مراقبت دایم برای جلوگیری از سوءاستفاده دشمنان از رویدادها و مسایل دانشجویی و دانشگاهی، ظهور می یابد.
رهبر انقلاب اسلامی، تدین دانشجویان را نیز بسیار مهم خواندند و خاطرنشان کردند: توجه و توکل به خدا، معنویت و انس با قرآن و ادعیه از جمله صحیفه سجادیه به تلاش علمی دانشجویان و دانشگاهیان برکت می دهد و باعث شکست نقشه هایی می شود که کاهش انرژی دینی و انقلابی جامعه دانشجویی را هدف گرفته اند.
رهبر انقلاب اسلامی اتحاد ملت در محیطهای مختلف از جمله محیطهای دانشجویی را از دیگر شروط غلبه بر موانع و موجب «تحقق اهداف انقلاب» خواندند و خاطرنشان کردند: رقابت مثبت تشکلهای دانشجویی، ضروری و خوب است؛ اما اختلاف سلیقه ها در هیچ محیطی نباید باعث جنجال بر سر مسایل کوچک شود.
ایشان تأکید کردند: تلاش علمی، اتحاد، تدین و پیشرفتهای اقتصادی توأم با عدالت، نیازهای اساسی این مقطع از انقلاب است که اگر با نگاه نوآورانه همراه شود، بی شک شکست دشمنان و شتاب گرفتن روند تحقق اهداف انقلاب را به همراه می آورد.
حضرت آیةا... خامنه ای در همین زمینه عدالت را شاخص و معیار همه فعالیتهای اقتصادی خواندند و خاطرنشان کردند: سرمایه گذاری و کارآفرینی، کاری بزرگ و نوعی عبادت است اما مدیریتهای قوای مقننه، مجریه و قضاییه باید مراقبت کنند که در این روند، عدالت کمرنگ و فراموش نشود.
حضرت آیةا... خامنه ای همچنین با ابراز خرسندی از مطالبات جدی علمی - اجتماعی- سیاسی و آرمانی دانشجویان نخبه و نمایندگان تشکلهای دانشجویی، برخی نکات را متذکر شدند و افزودند: در بحث حمایت از نخبگان، وجود سازوکاری مشخص ضروری است و مسؤولان، پیگیر انجام دادن صحیح این موضوع هستند و نباید در برخی مسایل دچار شتابزدگی شد.
ایشان، مسؤولان آموزش عالی را به بررسی و اجرایی شدن پیشنهاد دانشجویان مبنی بر تشکیل پژوهشگاههای دانشجویی توصیه کردند و افزودند: در بحث تصمیم سازی و تصمیم گیری، محیطهای دانشجویی باید با فکر و زبان و عمل، بر تصمیم سازی و ایجاد گفتمان متمرکز شوند و فضای هدایت شده ای را برای مسؤولان تصمیم گیر به وجود آورند.
حضرت آیةا... خامنه ای جوانان دانشجو را به مطالبه بی وقفه عدالت فرا خواندند و تأکید کردند: عدالت طلبی شأن دانشجو و جوان مؤمن است و حتی یک لحظه نباید فراموش شود اما در این زمینه نباید بر مصداقها متمرکز شد؛ چرا که ممکن است این مسأله با اشتباهات یا کمبود اطلاعات همراه شود و فرصتی را برای برخی اشخاص قانون دان اما قانون شکن فراهم کند.
توجه بیشتر به علوم پایه، رسیدگی به مشکلات دانشگاه پیام نور و بررسی طرحهای دولت در دانشگاهها قبل از اجرا از دیگر پیشنهادهای دانشجویان بود که حضرت آیةا... خامنه ای مورد اشاره قرار دادند.
ایشان در زمینه نقش دانشجویان تأکید کردند: نظام اسلامی و اینجانب، بعد از پروردگار متعال، به جوانان مؤمن، پرنشاط و آرمانگرا تکیه کرده ایم و اطمینان داریم که همه شعارها و اهداف انقلاب به همت شما جوانان، حتماً تحقق خواهد یافت.

راز نهان

خاک شاهد بود مشتی استخوان را از تنت
باد پس زد پرده راز نهان را از تنت
آب اقیانوس رگ های تو را خون گریه کرد
آتش آتش زد دل آتشفشان را از تنت
خاک و باد و آب و آتش در تو چیزی دیده اند
که سراغ امروز می گیرند آن را از تنت
عرش لرزید و تو را صدها ملک زانو زدند
آن زمانی که جدا کردند جان را از تنت !
از زمین مرده بیرون می کشند اینک تو را
تا کبوترها ببینند آسمان را از تنت
رفتی و در آسمان ها گم شدی بی فایده ست


هر چه می پرسد زمین نام و نشان را از تنت
سنگر
مهدی زارعی
تا آخرین ستاره ی شب را شمرده است
اما دو ساعتی ست که خوابش نبرده است ...
سنگر همیشه نیمه شب از خواب می پرد
اما کسی به راز دلش پی نبرده است !
سنگر از این که ساده بیفتد به دست مرگ
بغضی همیشه حنجره اش را فشرده است .
او فکر می کند که اگر منفجر شود
آیا شهید می شود و یا که مرده است ...
یک قاصدک جواب به او می دهد که هیچ ;
تنها به دست عشق دلش را سپرده است !