گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

فاجعه غزه

در حالیکه فلسطینی های ساکن غزه زیر شدیدترین فشارهای ناشی از محاصره نظامی توسط ارتش صهیونیستی قرار گرفته اند. جهان همچنان در برابر این فاجعه چشم فرو بسته و سکوت مرگبار اختیار کرده است .
در حالیکه بستن گذرگاه های غزه بدست نظامیان صهیونیست وارد بیست و ششمین روز خود شده است وزارت جنگ رژیم صهیونیستی اعلام کرد گذرگاه های باریکه غزه همچنان بسته می ماند.
رژیم صهیونیستی با بستن کامل گذرگاه های غزه مانع از ورود دارو مواد غذایی و سوخت به این منطقه شده است .
براساس این گزارش در روزهای اخیر غزه با بدترین شرایط انسانی روبرو شده است .
نیروگاه برق غزه هم روز گذشته به علت تمام شدن سوخت از فعالیت باز ایستاد.
کنعان عبید معاون رئیس بخش انرژی غزه به خبرگزاری فرانسه گفت : این نیروگاه باوجود ممانعت رژیم صهیونیستی از ورود تجهیزات مورد نیاز فعالیت نسبی خود را از سر گرفته بود و برای راه اندازی آن از تجهیزات یدکی ساخت داخل استفاده می شد.
در این اوضاع حملات رژیم صهیونیستی به کرانه باختری و غزه پیوسته ادامه دارد به طوری که بامداد دیروز نظامیان رژیم صهیونیستی در عملیاتی در نابلس درکرانه باختری 8 فلسطینی را به اسارت گرفتند .
منابع بیمارستانی در غزه نیز از زخمی شدن سه فلسطینی در یورش نظامیان صهیونیست خبر دادند .
در این حال صدها شهروند ساکن غزه روز یکشنبه برای گرامیداشت یاد 263 بیمار فلسطینی که به علت نبود برق دارو و ملزومات بیمارستانی جان خود را از دست دادند تحصن کردند.
در این میان اتحادیه عرب هم تنها به هشدار شفاهی به رژیم صهیونیستی درباره عواقب حمله گسترده و قریب الوقوع احتمالی به غزه بسنده کرد.
از سوی دیگر کارن ابوزید رئیس آژانس کمک رسانی به آوارگان فلسطینی آنروا از احتمال اشاعه کم خونی در بین ساکنان نوار غزه به دلیل سوتغذیه خبر داد. وی هم چنین از افزایش انواع بیماری ها در نوار غزه به دلیل محاصره این منطقه و عدم امکانات پزشکی و دارویی خبر داد.
محسن ابورمضان عضو کمیته بین المللی مبارزه با تحریم نوار غزه نیز از جامعه بین المللی خواست تا با اعمال فشار علیه رژیم صهیونیستی این رژیم را وادار به بازگشایی گذرگاه ها و ورود کمک های انسانی و غذایی به نوار غزه کنند تا از وقوع فاجعه انسانی جلوگیری شود.
وی در گفت وگو با شبکه الجزیره تاکید کرد : محاصره نظامی اسرایل علیه غزه و بستن گذرگاه های این منطقه مجازات گروهی مردم فلسطین است و اشغالگران می خواهند با گرسنه نگه داشتن مردم آنها را به دلیل مقاومت شان در برابر اشغالگری مجازات کنند.
این مقام کمیته بین المللی مبارزه با تحریم گفت : اسراییل تاکنون از فعالیت 30 سازمان حقوق بشر در اراضی فلسطینی تحت اشغال و ورود آنها به غزه جلوگیری کرده است .
طاهر نونو سخنگوی دولت حماس نیز تاکید کرد : با توجه به تداوم حملات اسراییل علیه ملت فلسطین عملا آتش بس با اشغالگران لغو شده است .
وی گفت : اسراییل به هیچ یک از تعهداتش در قبال آتش بس از جمله توقف حملات بازگشایی گذرگاه ها و لغو محاصره غزه عمل نکرده است .
در همین حال داوود شهاب سخنگوی جنبش جهاد اسلامی فلسطین بر حق گروه های مقاومت در واکنش به حملات مداوم رژیم اشغالگر علیه فلسطینیان محاصره شده در نوار غزه تاکید کرد.
ابوحمزه سخنگوی اطلاع رسانی گردان القدس شاخه نظامی این جنبش نیز نسبت به تداوم اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی علیه کرانه باختری و نوار غزه هشدار داد.
وی افزود : تا زمانی که اشغالگران به آتش بس پایبند نیستند سخن گفتن از تمدید آتش بس امکان پذیر نیست .
این مقام نظامی جنبش جهاد تاکید کرد : طی ماه آبان 17 فلسطینی در حملات اسراییل علیه غزه به شهادت رسیدند و تحریم غزه و بستن گذرگاه ها نیز هم چنان ادامه دارد به همین دلیل گردان القدس واکنش به این اقدامات را امری واجب می داند و حملات موشکی به شهرک های سدروت و عسگلان در واکنش به این اقدامات صورت گرفته است .
اسماعیل رضوان یکی از رهبران جنبش حماس نیز از گروه های فلسطینی خواست تا در خصوص تداوم آتش بس با رژیم اشغالگر تجدیدنظر کند.
وی عنوان داشت : ادامه آتش بس با توجه به شرایط کنونی و عدم پایبندی اشغالگران به تعهداتشان دشوار به نظر می رسد. در همین حال سازمان های زنان حزب الله لبنان با برپایی تظاهراتی در جنوب این کشور خواستار شکستن محاصره غزه شدند.
شرکت کنندگان در این تظاهرات شعارهایی را در اعلام همبستگی و همدردی با مردم غزه سر داده و اقدامات اشغالگران در این منطقه را محکوم کردند.
تظاهر کنندگان که پرچم های لبنان فلسطین و پرچم های مقاومت را در دست داشتند با در دست گرفتن پلاکاردهایی حمایتشان را از ملت محاصره شده غزه اعلام کردند.
این تظاهرات تا مقابل یکی از مراکز کنترل مرزی رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان و با سر دادن شعارهایی علیه اشغالگران ادامه یافت .

بیانات مقام معظم رهبری پیرامون ازدواج

 

 

 خداوند از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید

خدای متعال از زن و مرد تنها خوشش نمی‌آید، مخصوصا آن‌هایی که جوانند و بار اولشان است. مخصوص جوان‌ها هم نیست. خدای متعال از زندگی مشترک و مزدوج خوشش می‌آید. آدم تنها، مرد تنها و زن تنها که همـه عمر را به تنهایی می‌گذراند، از دید اسلامی چیز مطلوبی نیست. مثل یک موجود بیگانه است در مجموعه پیکره انسانی. اسلام این طور خواسته که خانواده، سلول حقیقی مجموعه پیکره جامعه باشد نه فرد تنها.
خطبه عقد 75/10/05

مال و جمال، یا کمال؟ کدام انگیزه؟

اگر چنانچه کسی بخاطر مال و جمال ازدواج کند، طبق روایت ممکن است خدای متعال مال و جمال را به او بدهد و ممکن هم هست که ندهد. اما اگر چنانچه برای تقوا و عفاف قدم بگذارد و ازدواج بکند، خدای متعال به او مال هم خواهد داد جمال هم خواهد داد. ممکن است کسی بگوید جمال که اعطا کردنی نیست؛ یک کسی یا جمال دارد یا ندارد! معنایش این است که چون جمال در چشم شما و دل شما و در نگاه شماست، اگر انسان کسی را خیلی هم جمیل نباشد، دوست داشت او را جمیل می‌بیند. وقتی کسی را دوست نداشت هر چقدر هم جمیل باشد به نظر او جمیل نمی‌آید.
خطبه عقد  77/10/13

مرد قوام است و زن ریحان

اسلام مرد را قوام و زن را ریحان می‌داند. این نه جسارت به زن است نه جسارت به مرد. نه نادیده گرفتن حق زن است نه نادیده گرفتن حق مرد؛ بلکه درست دیدن طبیعت آنهاست. ترازوی آنها هم اتفاقا برابر است؛‌ یعنی وقتی جنس لطیف و زیبا و عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی را در یک کفه می‌گذاریم، و این جنس مدیریت و کارکرد و محل اتکا بودن و تکیه‌گاه بودن برای زن را هم در کفه‌ی دیگر ترازو می‌گذاریم، این دو کفه با هم برابر می‌شود. نه آن بر این ترجیح دارد و نه این بر آن.
خطبه عقد 78/12/22

مفهوم خوشبختی

خوشبختی عبارت است از آرامش، احساس سعادت و احساس امنیت. جشن و اسراف و زیاده‌روی، کسی را خوشبخت نمی‌کند. مهریه و جهیزیه هم کسی را خوشبخت نمی‌کند. پای‌بندی به روشِ شرع است که انسان را خوشبخت می‌کند.
خطبه عقد 75/02/10

اصل قضیه "عشق" است

اگر در زندگی محبت وجود داشت، سختی‌های بیرون خانه آسان خواهد شد. برای زن هم سختی ‌های داخل خانه آسان خواهد شد.
خطبه عقد 77/08/11

در ازدواج، اصل قضیه محبت است. دخترها و پسرها این را بدانند. این محبتی که خدا در دل شما قرار داده حفظ کنید.
خطبه عقد 74/10/17

دختر و پسر، عروس و داماد به هم محبت بورزند؛ چون آن محبت ملاطی است که این‌ها را برای هم حفظ می‌کند، در کنار هم نگه می‌دارد و نمی‌گذارد از هم جدا شوند. محبت خیلی چیز خوبی است. محبت که بود وفاداری هم هست.
خطبه عقد 76/09/24

بزرگترها هم کمک کنند

باید جوان‌ها را هدایت کرد، اما در جزئیات آن‌ها نباید دخالت کرد که زندگی برای آن‌ها مشکل می‌شود.
خطبه عقد 76/09/06

مبادا بعضی‌ها با دخالت‌های خودشان، بعضی‌ها با کم‌ظرفیتی و خویِ بچگی خودشان، این بنای مستحکم را به اندک چیزی متززل کنند. اگر دیدید دخالت‌های آن‌ها این زن و شوهر را نسبت به دل چرکین می‌کند، دیگر اجازه ندارند دخالت کنند.
خطبه عقد 75/02/17

ساده زیستی و میانه‌روی

زندگی ‌را ساده بردارید، البته ما خیلی هم اهل زهد و تقوا نیستیم. خیال نکنید. آن سادگی که ما می‌گوییم آن سادگی زُهّاد و عُبّاد نیست. سادگی به نسبت این کارهایی است که مردمِ امروز می‌کنند و الا نه، سادگی ما را اگر آن مردان خدا بیایند نگاه کنند شاید هزار تا ایراد هم به آنچه که ما سادگی می‌دانیم بگیرند.
خطبه عقد 74/05/11

قناعت برای همه مفید است

قناعت کنید، از قناعت خجالت نکشید. بعضی‌ها خیال می‌کنند که قناعت مال آدم‌های تهیدست و فقیر است و اگر آدم داشت، دیگر لازم نیست قناعت کند. نه، قناعت یعنی در حدّ لازم، در حدّ کفایت، انسان توقف کند.
خطبه عقد 76/01/01

توقعات مادیِ زیاد و بالا، موجب تنگی معیشت و ناراختی خود انسان می‌شود، اگر انسان توقع خودش را از زندگی توقع کمی قرار دهد، این مایه‌ی سعادت خواهد بود. نه فقط برای آخرت انسان خوب است، که برای دنیای انسان هم خوب است.
خطبه عقد 79/12/21

از مراسم عروسی آغاز کنید

در همه‌ی امور زندگی‌تان سادگی را رعایت کنید. اولش هم از همین مراسم ازدواج است، از اینجا شروع می‌شود. اگر ساده برگزار کردید قدم بعدی‌اش هم می‌شود ساده و الا شما که رفتید آن مجلس کذاییِ مثل اعیان و اشراف‌های طاغوت را درست کردید، بعد دیگر نمی‌توانید بروید توی خانه‌ی کوچکی مثلا با وسایل مختصری زندگی کنید. این جور نمی‌شود دیگر. چون خراب شده و از دست رفته است. از اول، زندگی را پایه‌اش را براساس سادگی و ساده‌زیستی بگذارید تا زندگی بر خودتان، بر کسانتان و بر مردم جامعه ان‌شالله آسان شود.
خطبه عقد 74/06/13
 
تشریفات ساده‌ی ازدواج اسلامی

شما اگر نگاه کنید به تشریفات ازدواج در میان اقوام مختلف، خواهید دید در اسلام تشریفات ازدواج ساده است. البته جشن و سرور و این‌ها عیبی ندارد، هرکس هر مقداری که مایل است، اما این‌ها جزو دین و تشریفات رسمی و دینی ازدواج نیست. هر کس خواست می‌تواند انجام دهد، هرکس نخواست، نه. اینکه حتما باید بروند در یک معبدی و زانو بزنند جلوی کسی و چه بکنند و مراسمی که در جاهای دیگر وجود دارد، در اسلام نیست. در اسلام، یک صیغه‌ای است شرعی که باید خوانده شود. الته در اسلام برای معاملات گوناگون، معاملاتی که اهمیتش کمتر از ازدواج است، شاهد می‌گیرند ... حالا هم که مقررات ثبت است و درج در محاکم. مراکز ثبت رسمی است و هیچ تشریفاتی ندارد؛ می‌توانند خیلی راحت و بدون تشریفات این ازدواج را انجام دهند.
خطبه عقد 79/06/28

از خاندان پیامبر (ص) تقلید کنید

بهترین دخترهای عالم، حضرت زهرا السّلام علیها بود. بهترین پسرهای عالم و بهترین دامادها هم،حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام بود. ببینید این‌ها چگونه ازدواج کردند؟ هزاران جوان زیبا و با اصل و نسب و قدرتمند و محبوب به یک تار موی علی بن ابیطالب علیه السّلام نمی‌ارزند . هزاران دختر زیبا و با اصل و نسب هم به یک تار موی حضرت زهرا السّلام علیها نمی‌ارزند. آن هایی که هم از لحاظ معنوی و الهی آن مقامات را داشتند، هم بزرگان زمان خودشان بودند .ایشان دختر پیامبر صلی الله علیه و اله بود. رئیس جامعه اسلامی، حاکم مطلق. او هم که سردار درجه یک اسلام بود . ببینید چطوری ازدواج کردند؟ چه جور مهری? کم، چه جور جهیزیّه کم. همه چیز با نام خدا و یاد او . این‌ها برای ما الگو هستند. همان زمان جاهلانی بودند که مهری? دختران‌شان بسیار زیاد بود مثلاً هزار شتر. آیا این‌ها از دختر پیامبر صلی الله علیه و اله بالاتر بودند؟ از آن ها تقلید نکنید. از دختر پیامبر صلی الله علیه واله تقلید کنید ،از امیر المؤمنین علیه السّلام تقلید کنید.
خطبه عقد 75/02/17

لباس عروس کرایه‌ای

بعضی‌ها لباس عروس گران قیمت می‌خرند. نه! چه لزومی دارد. حالا لباس عروس می‌خواهند، بعضی‌ها لباس عروس را می‌روند کرایه می‌کنند. چه مانعی دارد؟ ننگ است؟ نه! چه ننگی؟ چه مانعی دارد؟ بعضی‌ها این‌ها را ننگ می‌دانند. ننگ این است که انسان یک پول گزافی بدهد، چیزی بخرد که یک‌بار آن را مصرف کند، بعد بیاندازد دور. یک‌بار مصرف! آن‌هم با این وضعی که بعضی مردم دارند، بعضی‌ها واقعا نیاز دارند.
خطبه عقد 74/10/04

پیامبر اکرم (ص) سنّتِ مهریه جاهلی را شکست

خود آن کسی که مشرّع مهر است – که نبی اکرم  صلی الله علیه و اله با شد – که از همه کائنات بالاتر است و دختر مطهره و عزیزی او که از همه زنان عالم از اولین و آخرین بالاتر است و شوهـر او که امیر المؤمنین علیه السّلام باشد که از جمیع خلایق از اولین و آخرین بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله بالاتر است، برای این دو که جوان بودند، زیبا بودند، عنوان داشتند، محترم بودند ، اوّل شخص مدینه بودند، دیدید پیغمبر چقدر مهر قرار داد؟
خطبه عقد 71/09/24

پیامبر صلی الله علیه واله آمد وهم? این‌ها را شکست، برای این که مانع ازدواج می‌شود. این‌ها مانع از ازدواج دخترها و پسرها می‌شود. گفت این چیزها را رها کنید. ازدواج شروعش آسان است. از لحاظ  شرایط مادی سهل‌ترین است، آنچه که در ازدواج مهم است رعایت‌های بشری و انسانی است.
خطبه عقد 72/10/06

چرا اصرار بر 14 سکه؟

این که می‌بینید ما گفتیم 14 سکه بیشتر را عقد نمی‌کنیم، نه برای این است که چهارده سکه بیشتر اشکالی در ازدواج ایجاد می‌کندخیر. چهارده هزار سکه هم باشد، ازدواج اشکالی ندارد، فرقی ندارد. این است که آن جنبه معنوی ازدواج، غلبه پیدا کند برجنبه مادی. مثل یک  تجــارت و معامله نباشد. داد و ستد مــادی نباشد. اگـر تشریفات را کم کردید ،جنبه معنوی تقویت خواهد شد.
خطبه عقد 72/10/26

مهریّه هر چه کمتر باشد به طبیعت ازدواج نزدیک‌تر است، چون طبیعت ازدواج معامله که نیست، خرید و فروش که نیست، اجاره دادن که نیست، زندگی دو انسـان است. این ارتبــاطی به مسائل مادی ندارد. ولی شارع مقدّس یک مهریّه‌ای را معین کرده که باید یک چیزی باشد. اما نباید سنگین باشد. بایستی عـادی بــاشد جوری بــاشد که همه بتوانند انجــام بدهند.
خطبه عقد 74/05/18

در ازدواج، آنچه که اتفاق می‌افتد، یک حــادثه و پیوند انسانی است، نه یک معامله پولی و مالی، اگـرچه یک مالی هم در بین هست درشرع مقدّس اسلام، آن مال جنب? نمادین دارد. جنب? رمزی دارد. خرید و فروش و بده بستان نیست.
خطبه عقد 71/01/05

عزت دختر به اخلاق است نه به جهیزیه

جهیزیه برای دختر مایه عزت نیست. عزت دختر به اخلاق او به رفتار و شخصیت خود اوست. بعضی از خانواده‌های عروس، خودشان را اذیت می‌کنند و به زحمت می‌اندازند و اگر پول هم ندارند به زور پول تهیه می‌کنند. اگر پول دارند زیادی خرج می‌کنند، برای این‌که یک جهیزیه پر زرق و برقی را مثلا در اختیار دخترشان بگذارند.
خطبه عقد 77/12/28

مهریه و جهیزیه زیاد، هیچ دختری را خوشبخت نمی‌کنند و هیچ خانواده‌ای را به آرامش و سکون و اعتماد لازم نمی‌رساند. این‌ها زوایای زندگی است. فضول زندگی است و جز دردسر و اسباب زحمات و اسباب مشکل فایده‌ای ندارد.
خطبه عقد 75/09/18

مبادا بروید پول قرض کنید، جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید. مبادا خانواده‌تان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیه‌اش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است. نه این سرشکستگی نیست.
خطبه عقد 81/03/29

چشم و هم چشمی و معضل جهیزیّه

خانواده ها روی چشم و هم چشمی، جهیزیّه را برای خودشان یک معضل می‌کنند. بعد که این معضل را خودشان به یک نحوی تحمّل کردند، تازه نوبت دیگران است که رنج این معضل را ببرند. برای خاطر این که وقتی شما درجهیزیّه دخترتان این همه وسایل درست کردید، بعد کسانی که دیدند، تکلیف آنها چیست؟ این چشم و خم چشمی‌ها آخر به کجا خواهد رسید؟ این همان مشکلاتی است که درست خواهد شد. اسلام می‌خواهد این‌ها نباشد.
خطبه عقد 73/03/16

جهیزیه بهترین عروس عالم

شما نگاه کنید به دختر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله  بهترین دخترهای عالم ، فاطمه زهرا علیها السلام بود. بهترین زن‌های اوّلین و آخـرین، فاطمه زهرا علیها السلام  بود. هرگـز دختری به آن خوبی، به آن شرافت و به آن عظمت نیامده است همه‌ی زن‌های عالم از اوّل تا آخر در مقابل او مثل خدمتکارهایی هستند‌. مثل ذرّاتی هستند در مقابل خورشید جهان افروز. شوهرش هم امیر المؤمنین علیه السلام، بهترین مردان عالم. اگرچه هم? فضائل و مکارم‌شان را جمع کنیم. هم? مردان عالم به یک ناخن او هم نمی رسند؛ این دو مظهر عظمت، مظهر زیبایی و فضیلت، با هم دیگر ازدواج کردند.

جهیزیّه شان همان چند قلم ارزان قیمتی بود که در کتاب ها نوشته اند. ضبط کرده اند: یک تکّه حصیر، یک تکّه لیف خرما، یک دست رختخواب  و یک دستاس، یک کوزه، یک کـاسه. همه‌اش را اگر چنانچه به پول امــروز روی همدیگر بگذارند، معلوم نیست که چند هزار تومان بیشتر بشود.

همان مهریّه را از امیر المؤمنین علیه السلام گرفتند و پولش را دادند جهیزی? مختصری را فراهم کردند و بردند خان? شوهر. حالا ما نمی‌گوییم دخترهای ما مثل فاطمه زهرا علیها السلام جهیزیّه بگیرند. نه دخترهای ما مثل فاطمه زهرا هستند و نه خود ما ها مثل پدر ایشان هستیم  و نه پسرهای ما مثل امیر المؤمنان علیه السلام  شوهر فاطمه زهرایند. ما کجا آنها کجا؟! از زمین تا آسمان با هم فرق داریم، اما معلوم می‌شود راه، آن راه است.
جهت، آن جهت است. جهیزیّه را مختصر بگیرید. به این و آن نگاه نکنید، خرج زیادی نکنید. کار را برای انسان که ندارند مشکل نکنید .
خطبه عقد 72/01/05

جهیزیه فاطمه زهرا علیها السلام به قدری بود که شاید دو نفر آدم با دست می‌توانستند از این خانه بردارند ببرند آن خانه. ببینید افتخار این‌ها ست. ارزش این هاست .آیا پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نمی‌توانستند یک جهیزیّه مفصل تشکیل دهند؟

اگر پیامبر صلی الله علیه واله اشاره‌ای می‌کردند، این مسلمانانی که در اطراف ایشان بودند، بعضی‌هایشان هم آدم‌های متمکّنی بودند، پول هم داشتند ازخدا می‌خواستند که بیایند و یک هدیه‌ای بدهند، کمکی بکند، نکردند. چرا نکردند؟ این برای این است که من و شما یاد بگیریم.

و الاّ بنشینیم و تعریف کنیم و خوشمان بیاید و بعد هم یاد نگیریم، چه فایده ای دارد؟ استفاده‌اش را نمی بریم‌. نسخ? طبیب را که انسان نباید بگذارد روی طاقچه تماشا کند. باید عمل کنیم تا بهره‌اش را ببریم. رژیم غذایی را باید عمل کنید تا فایده‌اش را ببرید. این‌ها رژیم غذایی روح است، رژیم غذایی صحّت جامعه است. صحت خانواده است باید عمل شود. ساده بر گذار کنید.
خطبه عقد 75/09/05

عروس خانم‌ها! شما نگذارید

نگذارید جهیزیّه‌ها را سنگین کنند. دخترها نگذارند. عروس‌ها، شما نگذارید. پدر و مادرها هم اگر می‌خواهند شما نگذارید. این همه جنس گران را می‌خواهید چه کنید؟
خطبه عقد 73/09/23

مادرهای عروس‌هـــا در تهیّه جهیزیّه دست نگه دارند، خیلی افــراط یا اسراف نکنند. نگویند حالا مثلاً دخترمــان است دلش می‌شکند. نه. دخترها خوبند. دخترها نمی‌خواهند. ما بیخود نباید دل آن‌ها را بکشانیم به این سمت که هر چیز قشنگ و لوکس و ... حتماً باید برایش تهیه شود.
خطبه عقد 79/11/16

این دختر خانم‌ها که می‌خواهند جهیزیّه درست کنند، برای خرید اسباب سر عقد و جهیزیّه، توی این دکان‌های گران قیمت بعضی از جاهای تهران، آن محلاّت گران قیمت که معروف است - نمی‌خواهم البته اسم بیاورم - من می‌شناسم که کجاهاست که دکان‌هایش معروف است به جنس گران‌، اصلا ًطرف آن‌ها پا نگذارند. بروند آن جاهایی که معروف به گرانی نیست. این طور نباشد که داماد بیچاره را دنبال‌شان راه بیندازند برای خرید عروس و خرید عقد. متأسفانه از این کارها می‌کنند.
خطبه عقد 72/03/19

انتظار

حضرت آیت الله جوادی آملی
فرج وجود مبارک امام عصر(عج ) از بزرگ ترین آرزوهای پیروان مکتب اهل بیت (ع ) است که سبب امید به آینده و حرکت و پویایی در جامعه اسلامی است . مهم باور حتمی بودن ظهور و انتظار راستین برای تحقق آن است . رسول خدا(ص ) بهترین عمل امت را انتظار فرج از جانب خدای سبحان می داند : افضل اعمال امتی انتظار فرج من الله (عزوجل )1 و اهل بیت (ع ) برجسته ترین مصداق این عنوان کلی را انتظار فرج وجود مبارک ولی عصر(عج ) دانسته اند چرا که برای انسان های مومن ظهور آن حضرت گشایش حقیقی است .
حضرت عبدالعظیم حسنی قدس سره فرمود : بر سرورم حضرت جوادالائمه (ع ) وارد شدم تصمیم داشتم از او بپرسم که آیا « قائم » شما همان مهدی است یا غیر او پیش از آنکه سخن بگویم فرمود : ای اباالقاسم ! قائم ما همان مهدی است که باید در زمان غیبتش منتظر او بود و در زمان ظهورش وی را اطاعت کرد و او سومین فرزند من است . قسم به خدایی که محمد(ص ) را به پیامبری برگزید و امامت را به ما اختصاص داد اگر تنها از عمر دنیا یک روز باقی باشد خدای تعالی آن روز را به قدری طولانی می کند که قائم ما ظهور و خروج کند و آن گونه که زمین از ظلم و جور پر شده است آن را از عدل و قسط پر گرداند!
خدای سبحان کار او را در یک شب اصلاح می کند و اوضاع را به نفع او می گرداند چنان که کار موسی (ع ) را در یک شب اصلاح کرد : موسی برای گرفتن شعله ای از آتش برای استفاده خانواده اش رفت اما هنگام بازگشت به شرافت رسالت و افتخار نبوت رسیده بود سپس امام جواد(ع ) فرمود : بهترین اعمال شیعیان ما انتظار گشایش امور به دست آن حضرت است 2...
انتظار در مکتب اهل بیت
ظهور منجی آخرالزمان اندیشه ای جهانی است که بشر را بر محور انتظار گرد می آورد. فارغ از آنچه دیگران به عنوان منجی بدان امید بسته اند امت اسلامی براساس آموزه های نبی مکرم اسلام (ص ) مصداق منحصر منجی آخرالزمان را وجود مبارک مهدی (عج ) می دانند اما در میان همین امت گروهی درس مهدویت را در مکتب نورانی عترت پیامبر بزرگ اسلام آموخته اند و دسته ای علم را از غیر اهلش گرفته و به باوری ابتر راه یافته اند.
انتظار پیروان اهل بیت عصمت و طهارت با انتظار دیگران تفاوتی عمیق دارد چون فرقه ناجیه در انتظار طلوع شمس موجود مستور است و دیگران منتظر ستاره معدوم . به اعتقاد راسخ ما مهدی موعود موجود است اما در پندار دیگران فقط موعود است نه موجود. تفاوت معنی انتظار در دو طیف مزبور همان فاصله عریق میان موجود معدوم است که نمی توان مرز آن را تحدید کرد زیرا یکی دل به نقش ماه خوش داشته و دیگری به نظاره آن چشم از آسمان پر کرده است و ماه را در سپهر یافته و به انتظار اوج فرازمندانه عروج می کند :
دلا خود را در آیینه تو کژ بینی هر آیینه
تو کژ باشی نه آیینه تو خود را راست کن اول
یکی می رفت در چاهی چود در چه دید او ماهی
مه از گردون ندا کردش من این سویم تو لا تعجل
مجو مه را درین پستی که نبود در عدم هستی
نروید نیشکر هرگز چو کارد آدمی حنظل 3
در تبیین معنی حقیقی انتظار روایات متعددی هست از آن جمله روایتی است که ابوبصیر از حضرت صادق (ع ) چنین نقل می کند : لیعدن احدکم لخروج القائم ولو سهمالله4 براین اساس آن که بخواهد به واقع منتظر وجود مبارک آن حضرت باشد لازم است خویشتن را مهیا سازد اگرچه با آماده کردن یک تیر باشد.
تامل در این روایت شریف می فهماند که انسان تا مرد میدان جهاد و مبارزه نشود نمی تواند خویشتن را در زمره منتظران راستین آن حضرت بداند و این همان معنای بلندی است که در ادعیه نورانی شب های ماه مبارک رمضان به آن اشاره گردیده است : و قتلا فی سبیلک مع ولیک فوفق لنا5.
آن که خویش را خواهان ظهور حضرت ولی عصر(عج ) می داند و امید اصلاح امور را از آن حضرت دارد اما خود اهل جهاد نیست سخن به گزاف گفته و در حقیقت نه منتظر که منزوی از ایشان است زیرا در انتظار گشایش رایگان دشواری ها به دست امام عصر(عج ) است و می خواهد که در این مسیر دچار هیچ رنجی و متحمل هیچ هزینه ای نگردد در حالی که انتظار حقیقی ظهور آن حضرت به معنی آماده سازی عده و عده در تمامی زمینه ها از جمله مسائل نظامی و جهاد در راه خداست .
به قطع پس از ظهور آن حضرت با جنگ روبه رو خواهد بود پس کسانی توان یاری اش را خواهند داشت که کارآزموده این میدان باشند و اگر کسی اهل کارزار نباشد کار او زار است .
در عرصه جهاد علمی مسلح شدن به سلاح قلم و تیغ سخن و در عرصه عملی نتیجه به اسلحه رزم و آموختن شیوه های نوین آن لازم انتظار حقیقی است حال آن که میان این دو عرصه را جمع کند و به سلاح مناسب هر یک مسلح شود به اجر هر دو جهاد نایل می شود (طوبی لهم و حسن ماب )6. البته بخش مهم پیروزی آن حضرت مرهون رشد فرهنگی جامعه بشری است .
نتیجه آنکه معنای عمیق انتظار موجود موعود در مکتب اهل بیت (ع ) از سویی اقتدا به سنت امامان هدایت (ع ) و از سوی دیگر مسلح بودن یا مسلح شدن به سلاح علم و ایمان برای مجاهده در راه خداست .
این عبادت والا عرصه های گوناگونی دارد که در هریک عنصر انتظار تجلی خاصی دارد و به شیوه ای متفاوت مطرح می گردد : عرصه فرهنگ از اساسی ترین عرصه هایی است که در زمینه سازی طلوع شمس مهدوی (عج ) موثر است از این رو دریافت فهم صحیح انتظار در این عرصه سهم اساسی در تصحیح فرهنگ انتظار دارد.
امام باقر(ع ) فرمود : رحم الله عبدا حبس نفسه علینا! رحم الله عبدا احیا امرنا!7 این سخن نورانی نمود روشنی از جلوه انتظار حقیقی در عرصه فرهنگ را به نمایش می گذارد چرا که انسان منتظر در این عرصه می باید خویش را در محدوده اوامر الهی بگذارد و از قلمرو دستورهای قرآن وعترت تجاوز نکند.
تلاش منتظران راستین حضرت بقیه الله (عج ) در این عرصه می باید بر آن معطوف شود که معارف و مآثر قرآن و عترت (ع ) را احیا و منتشر سازند. حقیقت انتظار در این عرصه آن است که منتظر معتقد و عارف به حضرت ولی الله اعظم (عج ) براساس معرفتش امر آنان را احیا می کند و خویشتن را در محدوده اوامر ایشان منحصر می سازد تا فیض الهی از باطنش ریشه بگیرد و در ظاهرش تجلی کند.
شرایط تحقق حقیقت انتظار
انسان تنها انتظار کسی یا چیزی را می کشد که او را به کارگشایی بشناسد چون که شئی ناشناخته در اصل خود غریب است چه رسد به آنچه متعلق به اوست . حال هر چه دانش و معرفت والاتر و صحیح تر باشد انتظار نیز عمق و حقیقت بالاتری خواهد داشت .


انسان های عصر غیبت وجود مبارک ولی عصر(عج ) یا در زمره منتظرآن آن حضرت اند یا نیستند و آنان که در گروه منتظران نیستند ناگزیر در زمره متحیران وادی ضلالت و جاهلیت اند.
بی شک زمین همواره به نور مصباح هدایت و امام معصومی روشن است و هر زمانی بر مائده رحمت واسطه فیضی و انسان کاملی مهمان همان طور که روایات فراوانی به این اصل اصیل اشاره دارند. امام صادق (ع ) فرمود : ان الله اجل و اعظم من ان یترک الارض بغیر امام عادل 8. وجود مستمر امام معصوم و خلیفه الهی تا آنجا مورد تاکید است که آن وجود مبارک می فرماید : لو بقیت الارض بغیر امام لساخت 9. نیز می فرماید : از آن هنگام که خداوند زمین را آفریده است تا هنگام برپایی قیامت زمین از حجت خدا خالی نبوده و نخواهد بود و اگر چنین نباشد عبودیت خدای سبحان به تعطیلی می انجامد اما این حجت الهی گاه ظاهر و معروف است و گاه غائب و مستور : لم تخل الارض منذ خلق الله آدم من حجه الله فیها ظاهر مشهور او غائب مستور ولا تخلوا الی ان تقوم الساعه من حجه فیها ولو لاذلک لم یعبدالله 10.
بر همین اساس اعتقاد راسخ پیروان مکتب اهل بیت (ع ) بر این مبنا استوار است که همواره در تمام اعصار و در میان بندگان خدا امامی معصوم هست که خلیفه خدا و حجت اوست از این رو به تولد و موجودیت حجت عائب و مهدی موعود باوری عمیق دارند. وجه تمایز پیروان مکتب اهل بیت (ع ) در این عرصه با سایر معتقدان به ظهور منجی موعود ـ چنانچه قبلا بیان شد ـ همین اصل موجودیت موعود است وگرنه دیگران نیز در باور به منجی موعود با آنان همداستان اند.
پس از باور به موجودیت موعود بایسته است که او را بشناسیم و جان و روان را در خدمت حجت خدا بنهیم و حقیقت انتظار را عمق بیشتری ببخشیم زیرا به فرموده رسول خدا(ص ) زندگی و مرگ آن که امام عصر خویش را نشناسد حیات و مرگی جاهلانه خواهد بود : من مات و لایعرف امامه مات میته جاهلیه 11 چون مرگ عصاره حیات است و هرکس آن چنان می میرد که زیسته است آن که به مرگ جاهلی می میرد زندگی جاهلانه ای داشته است زیرا ممکن نیست فردی در تمام عمر عاقلانه زندگی کند و جاهلانه بمیرد. آیات قرآن کریم سفارشات اکیدی به مسلمان مردن دارند که همان زیستن به حیات عاقلانه و دوری از زندگی و مرگ جاهلانه است .
مسلمان مردان سفارش تمام انبیای الهی است آن چنان که قرآن از زبان ابراهیم خلیل (ع ) و یعقوب (ع ) نقل می فرماید که چنین توصیه ای را به فرزندان خود داشته اند : (و وصی بها ابرهیم بنیه و یعقوب یبنی ان الله اصطفی لکم الدین فلا تموتن الا وانتم مسلمون )12 خدای سبحان به مومنان نیز سفارش می کند که جز مسلمان نمیرند. (یا ایهاالذین امنوا اتقوا الله حق تقاته و لاتموتن الا وانتم مسلمون )13 آن که جاهلانه و در غربت از معرفت امام عصرش زندگی نکرد در نتیجه امام خویش را به درستی شناخت درمی یابد که او مظهر (افمن هو قائم علی کل نفس بما کسبت )14 است و زمام تمام امور عالم به اذن خدا به دست اوست و در پرتو این شناخت از حیات و ممات جاهلی می رهد و به حیات معقول و مرگی مسلمانانه بار می یابد و همواره در زندگی خویش منتظر واقعی آن حضرت خواهد بود.
گفتنی است ـ همان طوری که قبلا بیان شد ـ مراد از شناخت خلیفه الهی و امام هر عصر تنها معرفتی ساده و ابتدایی براساس شناخت حسب و نسب و نیز شناخت تاریخی نیست تا آن که امام را به اسم و خاندان و تاریخ شناخت گمان کند به معرفت حیات بخش امام راه یافته و از حیات و مرگ جاهلی رهیده است بلکه حیات معقول را معرفت امامت و اعتقاد به ولایت و شناخت شخصیت حقیقی امام به انضمام اطاعت او تامین می کند وگرنه حاکمان برخاسته از سقیفه طاغوتیان شام فاجعه آفرینان انسانیت کش کربلا حکمرانان خونریز مروانی و عباسی و... بیش از دیگران به زوایای سطحی شناخت امامان عصر خویش عالم بودند.
دیگر اینکه حقیقت انتظار که از اعظم عبادات است با امید هماهنگ و از آرزوی خام منزه است . قرآن کریم ضمن امضا و تایید رجا امنیه را خرافه می داند : (لیس بامانیکم ولاامانی اهل الکتب ).15 امنیه همان آرزوی ناپخته ای است که با مبادی آن همراه نیست اما امید میوه قابل نضج است که با مقدمات پختگی آمیخته است همچون امید مادری به رشد و بالندگی کودکش . چنین کسی بر اثر همان امید در شیردادن و سایر مراقبت های لازم کوتاهی نمی کند و باغبانی که به رشد و بالندگی نهال خویش امید دارد در غرس هرس آبیاری و نگهداری آن قصور روا نمی دارد همانطور که نبی اعظم اسلام (ص ) فرمود : الامل رحمه لامتی . لولا الامل ما رضعت والده ولدها و لاغرس غارس شجرا . 16 (منبع : امام مهدی موجود موعود)
پاورقی :
1 ـ کمال الدین ج 2 ص 357
2 ـ همان ص 49
3 ـ دیوان شمس تبریزی ص 501 شماره 1338
4 ـ الغیبه نعمانی ص 320 بحارالانوار ج 52 ص 366
5 ـ اقبال الاعمال . ص 381 بحارالانوار ج 95 ص 117
6 ـ سوره رعد آیه 29
7 ـ المحاسن ج 1 ص 278 کمال الدین ج 2 ص 644 بحارالانوار ج 52 ص 126
8 ـ الکافی ج 1 ص 178
9 ـ همان ص 179
10 ـ کمال الدین ج 1 ص 314
11 ـ الکافی ج 2 ص 21
12 ـ سوره بقره آیه 132
13 ـ سوره آل عمران آیه 102
4 ـ سوره رعد آیه 33
آن که خویش را خواهان ظهور حضرت ولی عصر می داند و امید اصلاح امور را از آن حضرت دارد اما هنوز خود اهل جهاد نیست سخن به گزافه گفته و در حقیقت نه منتظر که منزوی از حضرت است
قطع پس از ظهور آن حضرت با جنگ روبه رو خواهد بود پس کسانی توان یاری اش را خواهند داشت که کار آزموده این میدان باشند
در عرصه جهاد علمی مسلح شدن به سلاح قلم و تیغ سخن و در عرصه عملی تجهیز به اسلحه رزم و آموختن شیوه های نوین آن لازمه انتظار حقیقی است
عرصه فرهنگ از اساسی ترین عرصه هایی است که در زمینه سازی طلوع شمس مهدوی موثر است

تبیین گر وحی

علی‌بن موسی‌الرضاع‌ وارث علمی‌بود که از خاندان رسالت بدیشان رسیده بود. در متون تاریخی مباحثات علمی‌و مناظرات دینی زیادی از ایشان نقل شده است. در این متون نقل شده که ایشان چگونه در این بحث‌ها بر مخالفان به وسیله استدلال غلبه می‌یافتند و اسکات خصم را موجب می‌شدند.

همچنین تسلط ایشان در علوم مختلف به نحوی که عالمان بزرگ عصر را وا می‌داشت که از محضر حضرت تلمذ کنند و درس فراگیرند، از فضایلی است که تاریخ بدان شهادت می‌دهد.

بعضی راویان نقل کرده‌اند که چنین اتفاق نمی‌افتاد که مساله‌ای در محضر امام رضا ع‌ مطرح شود و بی جواب بماند. همچنین نقل است که پاسخ های ایشان مستند به قرآن بوده است.

آری امام هشتم شیعیان همانند سایر ائمه اطهار دارای جایگاه علمی‌باالایی بود. تا حدی که به ایشان «عالم آل محمد» می‌گفتند. نقل است که هرگاه دانشمندان مذاهب مختلف با ایشان روبه‌رو شده و به بحث می‌پرداختند، اعتراف می‌کردند که کسی عالم‌تر و در مراتب علمی‌ بالاتر از ایشان نیست.

این چنین شهادت دادن تاریخ به علم و دانش امام رضاع‌ در شرایطی که ایشان را دشمنانش احاطه کرده بودند، نشان‌دهنده عظمت مقام علمی‌ ایشان است. تاریخ دلیلی ندارد که در بیان مقام علمی‌ علی‌بن موسی‌الرضاع‌‌ غلو کند. چرا که جلسات مناظره و بحثی که امام در آنها حاضر بودند، غالبا توسط مامون صوورت می‌گرفته است.

بسیاری از تحلیل گران تاریخ بر این عقیده‌اند که مامون این جلسات را به این نیت نیز ترتیب می‌داد که با حضور عالمان برجسته از ادیان مختلف، سوالات متعددی مطرح شود تا جایی که امام رضاع‌ در جواب یک سوال بمانند و بدین شکل جایگاه علمی ‌ایشان لطمه بخورد. در صورتی که چنین نمی‌شد و مساله‌ای نبود که نزد ایشان مطرح شود و بی‌پاسخ بماند.

همچنین استناد پاسخ‌های ایشان به قرآن کریم از درجه اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. مسلما نزد شیعیان قول امام معصوم مستند است. اما ایشان خود به قرآن استناد می‌کنند. این مطلب دو درس را می‌تواند برای ما داشته باشد. یکی این‌که قرآن کتابی است که همیشه و همواره می‌تواند برای مسلمانان حجت نهایی و فصل الخطاب باشد. مسلمانان می‌توانند همیشه و هر جا در تشخیص ثواب از باطل از آن مدد گیرند.

نکته دیگر این است که ایشان و بیتی که ایشان منتسب به آنند مفسران واقعی قرآنند. قرآن به تبیین نیاز دارد. خداوند عرب جاهلی را به برکت قرآن و به واسطه آن یگانه تاریخ که آفرینش خاک پای اوست، نبی مکرم اسلام (برجان پاکش هزاران آفرین) هدایت کرد و عزت بخشید؛ اما پس از وفات پیامبرص این متن مقدس را بدون مفسر وا ننهاد تا از آن تفاسیر عجیب و بی‌ربط خوارجیان فهمیده نشود. تفسیر متن نیازمند عقلانیت متناسب با متن است.

متن ابتدایی و ساده را همگان می‌فهمند و قادر به تفسیر آنند، اما هر عقلی را توانایی تفسیر و فهم متن عمیق و دارای بطن نیست. این مطلب در مورد تمام متون چه مقدس و چه غیر مقدس، چه علمی، چه ادبی و... صادق است. مثلا در ادبیات فهم بسیاری از اشعار تنها نیاز مند مسلط بودن به زبان فارسی است. اما کمند تعداد افرادی که حتی بتوانند متن اشعار حافظ را صحیح بخوانند چه برسد به فهم و تفسیر آن.

بنابراین قرآن نیز که جمع تمام عقول بشری توانای ذکر آیه‌ای مانند آیات آن نیست، نیازمند مفسر خود است. و مفسران راستین آن از دل خاندان رسالت‌اند، آنان که آشنایان راستینن، عقلانیت حاکم بر وحی هستند. اشارات امام رضاع‌‌ در پاسخ های خود به قرآن گویای این جنبه از رابطه ایشان با قرآن نیز هست؛ بدین معنا که علی‌بن موسی الرضاع‌ بیانگر معنای وحی و واسطه کلام مقدس و مخاطب عام و خاص آن است.

زمزمه های زیارت

وقتی که به خاک خراسان می رسی در دلت شور زیارت به پا می شود و بی صبرانه مشتاق دیدن بارگاهی می شوی که دل همه مشتاقان به آن سمت راه دارد و حتی ثانیه ای را غنیمت می شماری و گاهی حتی قبل از اینکه بار سفر را به زمین بگذاری می خواهی خستگی سفر را با زیارت مرقد مطهر و مزار باعظمت حضرت علی بن موسی الرضا(ع ) از تن به در کنی و باشکوه گنبد طلایی و گلدسته های رفیع حرم همراه همه زائران همکلام شوی و هر لحظه بگویی .
« اللهم صل علی علی بن موسی الرضا(ع ) »
با اولین لحظه حضور در حرم دلشوره ای به دلت می افتد که زیارت امام رضا(ع ) همیشه زود می گذرد و تو در همان لحظه نخست به جای آنکه سفره دلت را باز کنی قول زیارت آینده را می گیری و می خواهی بدانی که ایا دوباره زیارت یار نصیبت می شود
هر لحظه ذکر پروردگار می گویی و صلوات می فرستی و آنگاه است که گفت وگوی رسمی با امام غریب را آغاز می کنی و از دلتنگی ها وآلام و رنج ها و حتی بیماریها و مشکلات می گویی و از او می خواهی که به درگاه پروردگار شفیع شود چرا که می دانی جایگاه او نزد خدا همانند بقیه ائمه معصومین رفیع است و دعایش مستجاب ...
گفتم غریب نه غیر ممکن است آدمها مشکلات و دردهای خود را برای غریبه بگویند! تو در دل همه جای داری و به همین دلیل است که کوچکترین خواسته های دل خود را هم برای تو می گویند آنگاه است که تو هم از او می خواهی تو را دریابد و غریبانه از درگاهش نراند و لذا او را به آدم و خاتم قسم می دهی نام مادرش زهرا(س ) را می بری و به جگرگوشه اش جواد(ع ) می خوانی که یا مولای اتیتک زائرا و افدا عائذا و... فکن لی شافعا الی الله یوم فقری و فاقتی فلک عندالله مقام محمود و انت عنده وجیه و...
ای سرورم ای آقایم به عزم زیارتت به درگاهت وارد شدم و پناه آوردم شما نیز برای ما دعا کنید که یقین داریم دعای شما نزد پروردگار مقبول است .
شب مشهد سرد و غریب است و گنبد منورت از دوردست ها غربت را از یاد همه زائران که حتی از عراق و عربستان و کویت و بحرین و همه شهرهای ایران آمده اند می برد.
باران رحمت می بارد و هوای پائیزی سرما را در هوا متراکم می سازد اما دل زائران به شوق زیارت سرشار از گرماست چرا که گرمای وجودت در دل مشتاقانت جای دارد و انگار در خانه خود هستند. اینجا کسی احساس غربت و تنهایی نمی کند ای آقای من ! مرا نیز به عنوان زائرت بپذیر چرا که سخن فرزندت جواد(ع ) را آویزه گوش خود دارم که گفته است : کسی که با معرفت قبر پدرم امام رضا(ع ) را در طوس زیارت کند بهشت را برای خود تضمین کرده است و معرفتی بالاتر از آن نیست که در کنار مزار امام رضا(ع ) شیعیانش بارها و بارها از خدا می خواهند « اللهم طهرنی و طهر قلبی » و چه چیزی باارزش تر از پاکی و پاکی دل که خدا برای همین پاکی ضمانت بهشت را قرار داده است .
ای آقای من سلام تو از هر آشنایی به ما نزدیکتری پس ما را دریاب و در کنار بارگاهت بپذیر و با هدایت خود ما را در دنیا و آخرت رستگار ساز چرا که ما بیمار روی توایم و هیچگاه نمی خواهیم از این بیماری نجات یابیم تو آنی که می دانیم طبیبانه به بالین ما می آیی !
آقای من گاهی از روی غفلت درهای طلایی مزارت مرا فریب می دهد اما تک تک خشت های خاکی بارگاهت را گواه می گیرم که آن خشت ها نیز همچون خاک بقیع و کربلا طوطیای چشمان من است و این غربت جغرافیایی اثری در قربت معنوی مرقد شریف نبوی و خاک مزار مادرت زهرا(س ) ندارد.
ای بزرگوار ای بزرگ زاده آگاهی من از مقام رفیع تو محدود است ; اما هنگامی که همچون زائری سبکبار از نیشابور گذشتم فهمیدم که شما با تحمل چه سختی ها و مشقت هایی چه تهدیدها و اهانت هایی از مدینه النبی و مسجدالحرام فاصله گرفتید و به ناچار به ولایتعهدی طاغوتی چون مامون خلیفه پلید عباسی رضایت دادید آگاهم که دشت های پی درپی و صحراهای خشک و بی آب را همراه دو دژخیم فرستاده مامون طی نمودید و از مدینه به بصره و از بصره به ایران آمده اید.
ای عبد صالح خدا! می دانم که شما را به بصره بردند تا به طرفداران حکومت در بصره بگویند که حاکمیت مطلق همچنان در دست حاکم عباسی است در حالیکه شما بر دلهای مردم حکومت می کردید و حتی هنگامی که به اهواز رسیدید و گرمای هوای اهواز سبب بیماری شما شد مجبور شدید چند روزی را به استراحت بپردازید ولی هنگامی که اطبای آن روز اهواز که مشهور خاص و عام بودند از علم طبابت شما مبهوت شدند دریافتند که شما به مخزن اسرار علوم ارتباط دارید و همین مساله سبب شد دژخیمان همراه موضوع را به خلیفه گزارش کنند. خلیفه ای که شما را به دروغ به ولایتعهدی پیشنهاد کرد تا پایه های حکومت لرزان خود را مستحکم سازد و چند صباحی از فشار سیاسی و اعتراضات مردمی در امان باشد.
ای ولی مومنان ! علت فراخوانده شدن شما به مقر حکومت عباسی در مرو را آن روز که جگر گوشه پاکتان جواد(ع ) هنگام وداع شما در مسجدالحرام زمزمه کرد به یاد دارید آنگاه که گفته بود « دلم نمی خواهد شما از پیش ما بروید چون وداعی که اکنون با خانه خدا کردید به گونه ای است که انگار دگرباره آن را نخواهید دید » .
آن کودک معصوم که بیشتر از هفت ـ هشت سال از عمر شریفش نمی گذشت به خوبی می دانست که ظلم و ستم بنی عباس را حد و حصری نیست ; همچنانکه هارون الرشید پدر بزرگوار شما حضرت موسی بن جعفر را سالها در زندانهای بصره و بغداد زندانی کرد و در نهایت او را به شهادت رساند.
آن سالها نه تنها سادات و علویان و در کل شیعیان ; که حتی سایر افراد و مذاهب متوجه دروغ عباسیان شده بودند که به نام علویان و خونخواهی حسین (ع ) حکومت را از بنی امیه گرفتند و به نام خود سند زدند. اما از هر گوشه ای از بلاد اسلام خصوصا خراسان و طبرستان سیستان و بصره و... فریادهای اعتراض بلند شده بود و در آن مقطع که مامون تازه از مرگ پدر و اعتراض امین ـ برادر خود ـ فارغ شده بود می خواست آرامشی در حکومت خود پدید آورد و سکه ای نو ضرب کند که نام فرزندان علی (ع ) و زهرا(س ) را هم داشته باشد و این شد که علیرغم مخالفت شما با تهدید به مرگ شما را به خراسان فراخواند.
ای وارث محمد(ص ) و ای وارث امیر مومنان علی (ع )! ما که می دانیم همانند اجداد طاهرین خود شما را باکی از شهادت در راه خدا نبود; اما فرزند خردسال شما جواد هنوز برای مواجهه با توطئه ها و طعن دشمنان بسیار خردسال بود و اگر نبود امامت شیعیان لحظه ای از مخالفت و جهاد در مقابل فرعونی همچون مامون کوتاهی نمی کردید.
چه می توانید بکنید در حالیکه آن دوران حتی نام نهادن فرزندان ذکور به نام علی ممنوع بود و عجیب اینکه شما هم به نام جدتان علی (ع ) خوانده شده بودید و در تیررس حقد و کینه حاکمان جبار بودید اما چه می توانید انجام دهید جز دعوتی که قبل از حرکت هم به نزدیکان خود گفته بودید بازگشتی در آن نیست و پس از من جواد(ع ) امام شما خواهد بود.
آن زمانی که مامون برای فراخوان شما تصمیم گرفت می خواست شما را از پیروان و شیعیان خود در مدینه جدا کند و بر ساز و دهل بکوبد که امام شیعیان راه دنیاپرستی را پیش گرفت و معاونت مرا پذیرفت تا از این طریق گله ای بر جایگاه رفیع معنوی شما گذارد در حالیکه در پس این نیت شوم همانا مراقبت از عملکرد شما و زیر نظرداشتن شما هدف پلیدش بود.
ای وارث خون خدا! شما با پذیرفتن این دعوت البته بر ما هم منت نهادید و راههای درست را برای ما آشکار ساختید و چه بسا حضور شما در ایران سبب شده است که این سرزمین سرزمین شیعه لقب بگیرد و بسیاری از امام زادگان دیگر هم راهی این دیار شوند که بارگاه مطهر مزار آنها نیز امروز محفل عاشقان و شیعیان عالم شده است که بارگاه مطهر حضرت معصومه این و احمد بن موسی ـ شاهچراغ (ع ) نیز یکی از این بارگاههای مقدس محسوب می شود.
این جرقه آن روزی در سرزمین ایران زده شد که شما در نیشابور در جمع هزاران تن از اندیشمندان و دانشمندان فرق مختلف آن روز خراسان با بیان حدیث قدسی سلسله الذهب راه شیعیان را در مسیر راه رسول اسلام (ص ) به سمت پروردگار معرفی کردید. از همان زمان همه دانستند که ذکر شما چیزی جز ذکر پروردگار و وحدانیت او نیست .
در همین حال و هواست که همراه زائران از هر دری به سوی ضریح مقدس می نگرم و به رواق دارالولایه که می رسم موضوع ولایتعهدی به خاطرم می آید که چه زجرها کشیدید تا با سردمداران ظلم و فساد همراه نشوید به همین دلیل هم برای پذیرش مسئولیت ولایتعهدی شرط گذاشتید که در هیچ کار سیاسی و امر و نهی حکومتی و عزل و نصب ها دخالتی نکنید به امر قضاوت و داوری نپردازید هیچ سنتی را جابجا نکنید. زیرا هرگونه دخالتی خود تایید حکومت محسوب می شد که شما از آن بیزار بودید.
اما در مقابل چاره ای نداشتید که به مخالفان خود هم بگوئید که تنها اهل عبادت و تهجد نیستید که اهل علم و عمل و مرد سیاست هم هستید همچنانکه جد شما نبی مکرم اسلام (ص ) و علی (ع ) بوده اند. این پاسخی بود به امویان و عباسیان که سالها چنین تبلیغ می کردند که اهل بیت صرفا مقام معنوی دارند و کاری به حکومتداری ندارند!
شما ای آقای ما! می دانستید که مامون چه می خواهد اما خوب می دانستید که چگونه می توانید از پس توطئه های مامون برآیید زیرا اگر این مسئولیت را نمی پذیرفتید توطئه قتل عام شیعیان در دستور کار مامون قرار می گرفت که شما نمی پذیرفتید از دماغ مسلمانی خونی جاری شود.
به صحن دارالاجابه که می رسم همانند صحن های دیگر بارگاه رضوی به نماز می ایستم تا شاید به دلیل خلوص نیت زائران حرم شریف نمازهای من نیز به بالا رود و همانند کسانی نباشم که دعایشان را به آسمان راهی نیست . جایی که انبوهی از زائران ذکر می گویند و قرآن می خوانند و به سمت یک قبله به نماز ایستاده اند.
چه می توانم از خود زمزمه کنم هنگامی که از هر گوشه ای از صحن جامع رضوی و مقابل ایوان معروف به ولیعصر(عج ) زمزمه فرج امام زمان (عج ) به گوش می رسد و در صحن مسجد گوهرشاد نیز طلبه های جوان آنچنان به مباحث علمی مشغول هستند که گویی داستان مواجهه شما را با علمای نصرانی یهودی زرتشتی صائبی بودایی و رومی و... در مجلس معروف مامون را مرور می کنند که هر گروهی که آن روز در سرزمین بزرگ اسلامی ادعای حقانیت داشتند در مقابل شما جمع شده بودند و می دانیم که چگونه شما با استدلال علمی با هر یک براساس مستندات کتاب های مقدس آنها سخن گفتید و آنها را مقهور علم و معرفت خود ساختید. جلسه ای که در ظاهر برای مقابله علمی پیشگامان فلسفی آن روز با شما برپا شده بود افرادی که حتی به اصحاب انکار معروف شده بودند و دقیقا راه مباحثه با آنها را می دانستید که حتی اصحاب انکار که منکر هر فکر و ایده ای غیر از فکر و عقیده خود بودند نه در مقابل شما کم آوردند و بر جامعیت علمی شما مهر تایید زدند.
اگرچه آن روز پاسخ همه شبهات نحله های مختلف را دادید ولی اگر آن سئوالات آن روز بیان نمی شد معلوم نبود فرقه های مختلف آن روز سرزمین بزرگ ایران با چه سفسطه ای اساس کار تبلیغ را در دست خود می گرفتند و مردم را به گمراهی سوق می دادند در حالیکه شما به دانش صحیح وصل بودید و می دانستید حق چیست و حقیقت کدام است
آن دوران مدعیان دروغین فراوان بودند همچنانکه امروز نیز در دنیا ادعاهای دروغ فراوان است اما اگر نبود سنگ بنای درستی که شما و اجداد طاهرین شما و به ویژه امام جعفر صادق (ع ) و موسی کاظم (ع ) نمی گذاشتند امروز پاسخ گفتن به شبهات رنگارنگ یقینا غیرممکن می نمود.
ای آقای من ! از سال 148 هجری قمری که سال تولد شماست ـ که در فردا روزی دیده بر کره ارضی باز کرده اید ـ تا سال 183 که امامت پرشکوه شما آغاز شد و تا سال 201 هجری تا پایان صفر سال 203 هم خون دلهای فراوانی خورده اید اگرچه در ظاهر نام شما بر سکه ها ضرب می شد و حکمرانی زر و زور و تزویر مامون را می دیدید و صبر می کردید. صبری که در نهایت با خوردن انگور آغشته به زهر مامون به اتمام رسید و شما نیز همانند پدران شریف خود به شهادت رسیدید.
تقدیر الهی بر این قرار گرفته بود که شما در خراسان به شهادت برسید همانگونه که حسین (ع ) در کربلا شهید شده بود و رسول گرامی اسلام (ص ) پیشتر از آنکه شما متولد شوید خبرش را داده بود که « جگر گوشه ام پاره تنم در سرزمین خراسان مدفون خواهد شد هیچ مومنی او را زیارت نمی کند مگر آنکه خداوند بهشت را بر او واجب گرداند و بدنش را به آتش جهنم حرام نماید » .
این سخن نیز همانند حدیث سلسله الذهب از همه ائمه معصومین پس از پیامبر اکرم (ص ) نقل شد که زیارت قبر علی ابن موسی الرضا(ع ) اگر با توجه باشد شست وشودهنده گناهان است و از امام موسی بن جعفر(ع ) پدر امام رضا(ع ) هم تکرار شد که : « هر کس قبر فرزندم علی (ع ) را زیارت کند خداوند ثواب هفتاد حج مقبول را برای او مرحمت نماید » .
و در نهایت اینکه از خود امام رضا(ع ) هم روایت شده : « هر که مرا زیارت کند من در سه جا به دیدن او می آیم : اول وقتی نامه های اعمال را تحویل می دهند دوم هنگامی که از صراط می گذرند و سوم موقع ارزشیابی اعمال در روز قیامت » .
در چنین شرایطی است که حق داریم همانند همه زائران حرم مطهر امام رضا(ع ) حتی خوردن آب در سقاخانه حضرت را به نیت شفای جسم و روح بنوشیم و جای جای حرم شریف رضوی را پله های صعود به مقام شریف قرب الهی صالحان و نیکان قرار دهیم . جایی که در دعاهای خود نیز همه پیامبران الهی از آدم تا خاتم را می خوانیم و پروردگار عالم را به ابراهیم خلیل الله و اسماعیل ذبیح الله و موسی کلیم الله و عیسی روح الله و محمد رسول الله قسم می دهیم که یا الهی و سیدی و مولایی طهرنی و طهر لی قلبی و... که ما را پاک نگهدار و پاک بمیران .
وقتی که قدم به خاک خراسان می گذاری در دلت شور زیارت به پا می شود و بی صبرانه مشتاق دیدن بارگاهی می شوی که دل همه مشتاقان به آن راه دارد و حتی ثانیه ها برای حضور در صحن امام رضا(ع ) تعیین کننده می شوند
آی آقای ما گاهی تو را امام غریب می خوانیم اما غیرممکن است آدمها مشکلات و دردها و حتی خواسته های خود را برای غریبه بگویند!
هنگامی که از دشت های وسیع نیشابور می گذشتم فهمیدم که شما برای حرکت از مدینه تا رسیدن به بصره و اهواز و کویرهای ایران و تا رسیدن به مرو چه سختی ها مشقت ها و تهدیدهایی را تحمل کرده اید که در جایی از تاریخ تاریک حکومت های سلطه گر ذکر نشده است حاکمان پلیدی که شما را با تهدید از مدینه به سناباد کشاندند
تقدیر الهی بر این قرار گرفت که شما در خراسان به شهادت برسید و شیعیانت زیارت مزار مطهرت را شفای جسم و روح خود و خاک مزارت را توتیای چشمان خود قرار دهند
تو در سرزمین طوس از هر آشنایی به ما نزدیکتری پس ما را دریاب و در کنار بارگاهت بپذیر و با راهنمایی خود در دنیا و آخرت همراه ما باش

نقش مذهب در سلامت روان

سبک زندگی افراد با چگونگی وضعیت سلامت جسمانی و روانی آنها پیوند می خورد. روانشناسی بهداشت در سالهای اخیر اهمیت زیادی برای نقش راهبردهای مقابله و شیوه های مقابله با ناراحتی های روحی و روانی قائل است و معتقد به ایجاد تواناییهای شناختی و رفتارهایی می باشد که فرد مضطرب به منظور کنترل نیازهای خاص درونی و بیرونی فشارآور به کار می گیرد.
در مقابله مذهبی از منابع مذهبی مثل دعا و نیایش و توکل و توسل به خداوند برای مقابله استفاده می شود. یافته های اخیر نشان داده اند از آنجایی که این نوع مقابله ها هم منبع حمایت عاطفی و هم وسیله ای برای تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند می توانند مقابله های بعدی را تسهیل نمایند بنابراین به کارگیری آنها برای اکثر افراد سلامت ساز است .
رفتارهای مذهبی ارزش مثبتی در پرداختن به نکات معنی دار زندگی دارد. رفتارهایی از قبیل توکل به خداوند زیارت وغیره ... می توانند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرش های مثبت موجب آرامش درونی فرد شوند.
باور به این که خدایی هست که موقعیت ها را کنترل می کند و ناظر بر عبادت کننده هاست تا حد زیادی اضطراب مرتبط با موقعیت را کاهش می دهد به طوری که اغلب افراد مومن ارتباط خود را با خداوند مانند ارتباط با یک دوست بسیار صمیمی توصیف می کنند و معتقدند که می توان از طریق اتکا و توسل به خداوند اثر موقعیت های غیرقابل کنترل را به طریقی کنترل نمود به همین دلیل گفته می شود که مذهب می تواند به شیوه فعالی درفرآیند مقابله موثر باشد.
به طور کلی مقابله مذهبی متکی بر باورها و فعالیت های مذهبی است و ازاین طریق درکنترل استرس های هیجانی و ناراحتی های جسمی به افراد کمک می کند. داشتن معنا و هدف در زندگی احساس تعلق داشتن به منبعی والا امیدواری به کمک و یاری خداوند در شرایط مشکل زای زندگی برخورداری از حمایت های اجتماعی حمایت روحانی و... همگی از جمله منابعی هستند که افراد مذهبی با برخورداری از آنها می توانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی آسیب کمتری را متحمل شوند.
مذهب می تواند در تمامی عوامل نقش موثری در استرس زایی داشته باشد و درارزیابی موقعیت ارزیابی شناختی فرد فعالیت های مقابله منابع حمایتی و... سبب کاهش گرفتاری روانی شود. براین اساس مدتهاست که تصور می شود بین مذهب و سلامت روان ارتباط مثبتی وجود دارد و اخیرا نیز روانشناسی مذهب حمایت های تجربی زیادی را در راستای این زمینه فراهم آورده است .
« ویتر » و همکاران او نشان دادند که 20 تا 60 درصد متغیرهای سلامت روانی افراد بالغ توسط باورهای مذهبی تبیین می شود . در مطالعه دیگری « ویلتیز » و « کریدر » نشان دادند که در یک نمونه 1650 نفری با میانگین سنی 50 نگرش های مذهبی با سلامت روانی رابطه مثبتی دارند. به علاوه مذهبی بودن با رضایت زناشویی در مردان و زنان و رضایت شغلی در مردان مرتبط بود.
براساس مطالعات انجام شده دیگر بین مذهبی بودن و معنادار بودن زندگی و سلامت روانی ارتباط نزدیکی وجود دارد. در یک بررسی که 836 بزرگسال با میانگین 73 4 سال شرکت داشتند معلوم شد که بین سه شاخص مذهبی بودن (فعالیت های مذهبی غیرسازمان یافته و فعالیت های مذهبی سازمان یافته ) و روحیه داشتن و دلگرمی به زندگی همبستگی مثبتی وجود دارد. به علاوه « اسپیکا » و همکارانش 36 مطالعه تجربی در مورد مرگ و درگیری مذهبی را مرور کردند و نتیجه گرفتند که ایمان قوی تر یا معتقد بودن به زندگی بعد از مرگ با ترس کمتر از مرگ همبستگی دارد. همچنین افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهب درونی داشتند ترس کمتری را از مرگ گزارش کردند.
مطالعات دیگر تاثیر مداخلات مذهبی را در کاهش اضطراب و تحمل فشارهای روانی پس از بهبودی نشان داده اند. به عنوان مثال نتایج دو بررسی نشان داد کسانی که به اعتقادات مذهبی پایبند بودند اضطراب و ناراحتی کمتری را نسبت به کسانی که به اعتقادات مذهبی پای بند نبودند گزارش کرده اند.
« گارنتر » و همکاران او در زمینه سلامت روانی و اعتقادات مذهبی شش مقاله را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که در تمام این مطالعات بین اعتقادات مذهبی و سلامت روانی رابطه مثبتی وجود دارد . « هانت » سازگاری زناشویی 64 زوج را مورد بررسی قرار داد و نشان داد که مذهب به طور مثبت با سازگاری زناشویی خوشحالی و رضایت زناشویی بالاتر ارتباط دارد و همچنین نتیجه گرفت که مذهب یک عامل مهم در جلوگیری از طلاق است .
« زاکرمن » و همکاران او در پژوهشی گزارش کردند در افراد سالمندی که نمره کمتری در شاخص مذهبی بودن به دست آوردند میزان مرگ و میر 42 % بود در حالی که این میزان برای افراد سالمندی که نمره شاخص مذهبی بالایی داشتند 19 % بود . در مطالعه دیگری « کونینگ » « کلین » و همکاران دریافتند که سرطان در بین افرادی که نمره بالاتری در شاخص مذهبی درونی کسب می کنند کمتر شایع است . در بررسی دیگری مشاهده کردند افرادی که همیشه از مقابله های مذهبی استفاده می کنند نسبت به افرادی که کمتر و گاهی از این مقابله های استفاده می کنند در 9 شاخص از 12 شاخص سلامت روانشناختی نمرات بالاتری کسب کردند . « موریس » اثر زیارت مذهبی را روی افسردگی و اضطراب 24 بیمار سالمند بررسی کرد . او دریافت که علائم آنها بعد از زیارت رفتن کاهش زیادی داشته و حداقل تا ده ماه بعد از برگشتن از زیارت هم این اثر ادامه دارد.
در مطالعه دیگری « مکین توش » نقش مذهب را در سازگاری افراد با یک رویداد معنی دار زندگی بررسی کرد . او با 124 پدر و مادری که کودک خود را به علت سندرم مرگ ناگهانی از دست داده بودند مصاحبه کرد و دریافت که مذهبی بودن با یافتن معنی در مرگ ارتباط مثبتی دارد . به علاوه مذهبی بودن با افزایش صلاحیت روانی و کاهش ناراحتی در بین والدین در طی 18 ماه بعد از مرگ کودکانشان ارتباط داشت .
علیرغم این که اکثر تحقیقات ذکر شده در ادیان دیگری صورت گرفته است و از آنجایی که باور و اعتقاد ما مسلمانان بر این است که دین اسلام به عنوان یک ایدئولوژی ارائه دهنده کامل ترین و سلامت سازترین سبک زندگی بشریت است و احکام و دستورات آن حوزه های وسیع اخلاقی فردی بهداشتی و اجتماعی را دربرمی گیرد لذا مطالعه علمی اثرات و نقش متغیرهای مذهبی در سلامت روانی یک ضرورت اساسی به نظر می رسد.
بین مذهبی بودن و معنادار بودن زندگی و سلامت روانی ارتباط نزدیکی وجود دارد . در یک بررسی که 836 بزرگسال با میانگین 73 4 سال شرکت داشتند معلوم شد که بین سه شاخص « مذهبی بودن » و « روحیه داشتن » و « دلگرمی به زندگی » همبستگی مثبت وجود دارد. همچنین در یک بررسی دیگر مشخص شد که بین ایمان قوی تر و معتقد بودن به زندگی بعد از مرگ با ترس کمتر از مرگ همبستگی وجود دارد