گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

گلهای بوستان انقلاب

وبلاگ اطلاع رسانی پایگاه مقاومت شهید دهنوی محله میرآباد ارجمند شهرستان نرماشیر

اسرار و آثار تسبیح حضرت زهرا (س)

نجات از شقاوت : تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام از آثار و برکات بسیارى برخوردار است که از جمله‏ى آنها نجات یافتن از شقاوت و بدبختى است.
هر انسانى به تناسب بینش و نگرشى که به جهان هستى وجود پرآشوب خود دارد به دنبال خوشبختى است، و به عبارتى دیگر یکى از مهمترین مسائلى که همه‏ى انسانها را آگاه یا ناآگاه به خود مشغول داشته است به طورى که کارهاى زندگى و برنامه‏هایشان را در جهت وصول به آن پى‏ریزى مى‏کنند، مسئله‏ى رسیدن به سعادت و گریزانى از شقاوت است. منتهى از آنجایى که انسان اختیار دارد، راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند. لذا انسان بعد از اینکه راه برایش نمایان شد، گاهى حسن انتخاب به خرج مى‏دهد و سبیل هدایت مى‏پیماید، و گاهى سوء انتخاب به خرج داده و سبیل ضلالت و گمراهى پیش مى‏گیرد. و این مسئله شقاوت و سوء عاقبت مسئله‏اى است که همه‏ى آنان که به خود آمده‏اند، از آن مى‏ترسند و آنها که بصیرت ندارند و در خواب غفلت عمر مى‏گذرانند از آن نیز به غفلت به سر مى‏برند. لذا آن دسته که داراى بصیرت هستند، به لحاظ خوف از شقاوت همیشه دست به دعا و ذکر بلند مى‏کنند و با تضرع و اصرار از خداى خویش طلب دورى از شقاوت و وصول به سعادت مى‏نمایند.
مداومت بر تسبیح فاطمه زهرا علیهاالسلام، موجب محفوظ ماندن از شقاوت و بدبختى است. از این رو شایسته نیست که از برکات و آثار آن غفلت نموده و در انجام آن کوتاهى و سستى نمائیم. امام صادق علیه‏السلام در این رابطه مى‏فرماید:
«یا اباهارون، انا نأمر صبیاننا بتسبیح فاطمة علیهاالسلام کما نأمرهم بالصلاة، فألزمه، فانه لم یلزمه عبد فشقى». (1)
اى اباهارون! ما بچه‏هاى خود را همانطور که به نماز امر مى‏کنیم به تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز امر مى‏کنیم. تو نیز بر آن مداومت کن، زیرا هرگز به شقاوت نیفتاده است بنده‏اى که بر آن مداومت نموده است.
و نیز از این حدیث شریف استفاده مى‏شود که شایسته است والدین محترم، تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را مانند نماز به فرزندانشان تعلیم کنند، باشد که مشمول این حدیث گردند.

دورى شیطان و خشنودى خدا
شیطان همواره دشمن دیرینه‏ى انسان بوده و هست و هیچگاه انسان از حیله‏ها و خواطر شیطانى او در امان نیست. شیطان بنا بنا بر آیات الهى، دشمن قسم خورده‏ى انسان است تا او را به هر طریق ممکن به گمراهى بکشاند. از این رو آدمى همیشه در معرض تهاجم شیطان و وساوس شیطانى است.
بعضى انسانها در مقابل این تهاجم شیطانى و خواطر نفسانى همیشه در حال فرارند که در این صورت همواره مورد تعقیب شیطان و خواطرند، و هیچگاه خلاصى ندارند و اى بسا در آخر خسته شده و نفس‏زنان تسلیم شوند، و عده‏اى اندک در تلاش‏اند که با مداومت بر ذکر و فکر و عمل، چنان رفتار کنند که شیطان و خواطر را از خود فرارى دهند و شیطان را از خود دور کنند که البته راهى است مشکل. کسانى که به این مقام برسند داراى نفس مطمئنه خواهند شد که دیگر دگرگونى در آن راه ندارد.
وقتى انسان توانست شیطان را از خود دور و طرد کند، و به طاعات عمل نماید و در کارها و اذکار و عبادتهاى خود اخلاص ورزد، رضایت خدا نیز حاصل گردد، چون شیطان و وساوس او یکى از بزرگترین موانع کسب رضایت و خشنودى حقتعالى است. آرى رضا و رضوان خداوند سبحان مطلوب سالکان و منتهاى آرزوى عارفان است.
یکى از راههایى که مى‏تواند شیطان را از انسان دور کرده و موجبات رضاى الهى را فراهم آورد مداومت بر تسبیح حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام است.
امام باقر علیه‏السلام مى‏فرماید:
«من سبح تسبیح فاطمة علیهاالسلام ثم استغفر، غفر له، و هى مائة باللسان، و الف فى المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضى الرحمان». (2)
هرکس تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام را بجا آورد و پس از آن استغفار کند، مورد مغفرت قرار مى‏گیرد، و آن تسبیح به زبان صداست، و در میزان (اعمال) هزار (ثواب) دارد، و شیطان را دور کرده، و خداى رحمان را خشنود و راضى مى‏نماید.
و به سند معتبر از امام صادق علیه‏السلام منقول است که چون آدمى در جاى خواب خود مى‏خوابد، فرشته‏ى بزرگوارى و شیطان متمردى به سوى او مى‏آیند، پس فرشته به او مى‏گوید:
روز خود را به خیر ختم کن و شب را با خیر افتتاح کن، و شیطان مى‏گوید: روز خود را با گناه ختم کن و شب را با گناه افتتاح کن. اگر اطاعت فرشته کرد و تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را در وقت خواب خواند، فرشته آن شیطان را مى‏راند و از او دور مى‏کند، و او را تا هنگام بیدارى محافظت مى‏کند، پس باز شیطان مى‏آید و او را امر به گناه مى‏کند و ملک او را به خیر امر مى‏کند. اگر از فرشته اطاعت کرد و تسبیح آن حضرت را گفت آن فرشته، شیطان را از او دور مى‏کند و حقتعالى عبادت تمام آن شب را در نامه‏ى عملش مى‏نویسد. (3)

شفاى کم‏شنوایى و درد جسمانى
تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام بنا بر شواهد روایى و تاریخى در بعضى موارد بر بیماریهاى جسمى نیز مؤثر بوده و باعث درمان بیمارى گوش شده است.
یکى از یاران امام صادق علیه‏السلام نزد آن حضرت آمده و از کم‏شنوایى گوش خود نزد آن حضرت شکایت کرد، امام علیه‏السلام به او فرمود:
«علیک بتسبیح فاطمة علیهاالسلام». (4)
چه چیز مانع و جلوگیر تو است و چرا غافلى از تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام؟
آن مرد پرسید: قربانت گردم، تسبیح فاطمه چیست و چگونه است؟ حضرت فرمود: سى و چهار مرتبه «اللَّه‏اکبر»، سى و سه مرتبه «الحمدلله» و سى و سه مرتبه «سبحان‏اللَّه» که صد عدد مى‏شود. آن مرد گوید:
«فما فعلت ذلک الا یسرا حتى اذهب عنى ما کنت اجده». (5)
و من این کار را در اندک زمانى انجام دادم و کم‏شنوایى‏ام برطرف شد.

برائت از دوزخ و نفاق
چنانچه گفته شد بنا بر روایت امام صادق علیه‏السلام، تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام از جمله‏ى ذکر کثیرى است که خداوند در قرآن کریم یاد فرموده:
«تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام من الذکر الکثیر الذى قال اللَّه عز و جل: «و اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا».
و از طرفى رسول گرامى اسلام فرموده است:
«من اکثر ذکر اللَّه عز و جل احبه اللَّه و من ذکر اللَّه کثیرا کتبت له براءتان: براءة من النار و براءة من النفاق». (6)
هرکس ذکر خداى عزوجل را بسیار کند خداوند او را دوست دارد، و هر که ذکر خدا را بسیار کند براى او دو برائت (منشور آزادى) نوشته شود: یکى برائت از آتش جهنم، و دیگرى برائت از نفاق و دورویى.
لذا تسبیح صدیقه‏ى طاهره اگر با شرائطش انجام پذیرد، موجب برائت از دوزخ و نفاق مى‏گردد.

غفران الهى
یکى دیگر از آثار تسبیح حضرت فاطمه علیهاالسلام، غفران الهى است. غفران ربوبى، همه‏ى ذنوب و آثار سوء تیرگیهاى آنها را از میان مى‏برد، حجابها را برطرف کرده و نقائص وجودى انسان را کنار مى‏زند. اما متأسفانه کمتر کسى هست که بداند غفران یعنى چه و نیاز به آنچه معنایى دارد، و چگونه مى‏شود غفران الهى همه‏ى مشکلها را حل، و فاصله‏ها را از میان بردارد؟ در فرق بین عفو و غفران گفته شده که: عفو الهى، نادیده گرفتن و به حساب نیاوردن لغزشها و خطاها و نقیصه‏ها و عیبها، و محو آثار نامطلوب آنهاست. و غفران الهى عبارت است از افاضات و رحمتهایى که به دنبال نادیده گرفتن لغزشها و خطاها و نقیصه‏ها، متوجهانسان مى‏گردد و او را تکمیل مى‏کند و نقایص و عیوب وجودى وى را برطرف مى‏نماید. غفران بعد از عفو است. عفو نادیده گرفتن بدیهاست و غفران، برطرف کردن آنها از وجود سالک و تبدیل آنها به خوبیها و کمالات است. عفو ربوبى، انسان را از سقوط و هلاکت نجات مى‏دهد و غفران الهى، به سالک پر و بال عطا مى‏کند و بالا مبرد. لذاست که اگر عفو و گذشت ربوبى نباشد، رهروان طریق با شکست روبرو شده و کنار زده مى‏شوند، و اگر غفران ربوبى نباشد، آنها از حرت و پیشرفت بازمانده و متوقف مى‏گردند. امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید:
«من سبح تسبیح فاطمة الزهراء علیهاالسلام قبل ان یثنى رجلیه من صلاة الفریضه، غفر اللَّه له». (7)
هرکس تسبیح حضرت فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام را قبل از اینکه وضع خود را بعد از نمار واجب عوض کند، بجا آورد، خداى متعال او را مشمول مغفرت خود مى‏گرداند.
البته نباید چنین پنداشت که این «تسبیح» به لحاظ اینکه ظاهرى بسیار خلاصه دارد و انجام دادن آن بسیار آسان است، چگونه مى‏شود از چنین آثار و برکاتى برخوردار باشد؟! آرى این تسبیح به ظاهر بسیار خلاصه است، اما در نزد آگاهان و عارفان آشنا، دریایى از حقایق و اسرار توحید را در بر دارد و نیز انجام آن به ظاهر خیلى آسان است، ولى اگر خوب بجا آورده شود، مشکلها را آسان مى‏گرداند. ان‏شاءاللَّه.

  1ـ فروع کافى، کتاب الصلاة، ص 343، ح 13.
2ـ وسائل الشیعه، ج 4، ص 1023، ح 3.
3ـ شیطان دشمن دیرینه‏ى انسان، محمد نصیرى، ص 136.
4ـ بحارالأنوار، ج 85، ص 334، ح 20.
5ـ بحارالأنوار، ج 85، ص 334، ح 21.
6ـ اصول کافى، ج 2، ص 499، ح 3.
7ـ فروع کافى، کتاب الصلاة، ص 342، ح 6.

فاطمیه

بر بانوی مطهرمان گریه می کنیم                           
بر آن همیشه بهترمان گریه می کنیم

با این دو زمزمی که خداوند داده است
بر آیه های کوثرمان گریه می کنیم

بر روی بالهای سپید ملائکه
بر آن کبود پیکرمان گریه می کنیم

کنجی نشسته ایم و کنار پیمبران
بر دختر پیمبرمان گریه می کنیم

بر لاله های بستر او خیره می شویم
بر آنچه آمده سرمان گریه می کنیم

دیر آمدیم و حادثه او را ز ما گرفت
حالا کنار باورمان گریه می کنیم

قبل از حساب، صبح قیامت که می شود
اوّل برای مادرمان گریه می کنیم
 

 

معجزه مطهری

تاریخ تکرار می‌شود و مرتضایی دیگر بر سرِ عدالت خویش، سر می‌بازد. صحنه، همان صحنه است و ضربت، همان ضربت و قاتل همان قاتل. دیروز خوارج نهروان و امروز کج‌اندیشان فرقان، دیروز شمشیر زهراندود و امروز کلت کمری.

دیروز فرق قرآن ناطق علی(علیه‌السلام) و امروز جمجمه فقیه مکتب صادق مطهّری(ره) فقط تکنولوژی باعث تغییر آلت قتّاله است!

مطهّری همو که خمینی کبیر او را «پاره تن» و همه آثارش را بی‌استثنا خوب و انسان‌ساز نامید.

اشک خمینی(ره) را جز در رثای اهل بیت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) کسی ندیده بود، امّا او برای مطهرّی زار زار گریست و لرزش صدا و دست علامه عارف، طباطبائی(ره) را احدی به نظاره ننشسته بود، جز در فراق مطهّری.

مطهری همو که خامنه‌ای عزیز، کتاب‌های فاخر او را چهارچوب فکری نظام دانست با همه بزرگی‌اش مظلوم بود.

نه از آن جهت که غریبانه‌اش شهید کردند که پیروان حسین را شرافت از این است، و نه از آن جهت که عمرش کوتاه بود که به قول ابوعلی سینا، عرض زندگی مهم‌تر از طول آن است، و نه از آن جهت که محاسنش را به خون سرش خضاب کرد که شیعیان ابوتراب را این سنّت دیرین است، بلکه از آن جهت که قاتلش، فرقان بود.

با خود می‌اندیشم که با همه حماقت و رذالت، فرقان، چقدر هوشمندانه برای فلج کردن سلسله اعصاب مرکزی پیکره نه چندان تنومند انقلاب نوپای خمینی، هدفگذاری کرده بود.

مطهری را هنوز دوستان، به درستی و شایستگی نمی‌شناختند که دشمن به شایستگی شناخته بود!

آری، قلم مطهّری ذوالفقاری دو دم بود که قلب کفر و سینه التقاط را توأمان می‌شکافت، و کلام مطهّری به برکت پارسایی او، چشمه جوشان معارف الهی بود که از قلب مطهّرش بر زبان گویایش جاری می‌شد.

و مگر نه این است که به تضمین معصوم(علیه‌السلام)، هر که چهل روز عملش را برای خدای بزرگ خالص گرداند، چشمه‌های حکمت و معرفت از قلبش بر زبانش می‌جوشد؟

و مگر مطهری، نه چهل روز، که همه عمرش را جز در راه خدا و برای او صرف کرده بود؟

در شگفت بودم از آن بوسه مقدّس که پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در رؤیای صادقه مطهری، در شب وداعش با ناسوت و پیوستنش به ملکوت خدا، بر لب‌های او زده بود و گرمای آن بوسه را، شیخ شهید حتّی پس از برخاستن از خواب بر لبانش احساس کرده بود؛ ولی با خود اندیشیدم که چرا لب‌هایی که یک عمر از آنها به جز کلام خدا و روایات معصومین و ذکر کرامت اهل بیت(علیه‌السلام) نتراویده، بوسه‌گاه رسول رحمت و مهربانی(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نباشد؟

کدام لب‌ها برای بوسه قدرشناسی رسول مهر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، سزاوارتر از لبان ولی مخلص خدا و آیت عظمای الهی، مطهری؟

فرو افتادن سرو قامت بلند او برای همه دشوار بود، امّا جانگدازتر برای باغبان پیر آن درخت تناور... بشکند دست آن کس که برکند زین چمن آن درخت تناور.

اشک خمینی(ره) را جز در رثای اهل بیت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) کسی ندیده بود، امّا او برای مطهرّی زار زار گریست و لرزش صدا و دست علامه عارف، طباطبائی(ره) را احدی به نظاره ننشسته بود، جز در فراق مطهّری. آنگاه که در جمله‌ای رمزآمیز ولی پرشور که خود او تنها می‌تواند تفسیرش کند ـ نقل به مضمون ـ فرمود: «وقتی آقای مطهّری در درس من حاضر بود، شاید درست نباشد بگویم، ولی یک احساس پایکوبی داشتم، چرا که می‌دانستم هر چه می‌گویم، هدر نمی‌رود».

آری، قلم مطهّری ذوالفقاری دو دم بود که قلب کفر و سینه التقاط را توأمان می‌شکافت، و کلام مطهّری به برکت پارسایی او، چشمه جوشان معارف الهی بود که از قلب مطهّرش بر زبان گویایش جاری می‌شد.

آری هنر بزرگ مطهری این بود که با چشمان نافذش می‌توانست عمق هر واقعه را تا رویت واقعیت بشکافد و حق را بشناسد و به دیگران با منطق و حکمت بشناساند. بگذارید پایان این نوشته‌ام نکته‌ای لطیف باشد از مرحوم پدرم آیت‌الله حاج‌شیخ‌عباس مخبر(ره) که فرمود: معجزه بزرگ مطهری این بود که توانست با نوشته‌ها و گفته‌هایش در برابر هجوم بی‌رحمانه «ایسم»ها و افکار التقاطی به مرزهای فکری نسل جوان ما در مقاطعی یک تنه بایستد و از جوانان ما «شهید» بسازد.

به روان تابناک او و همه عالمان عامل تاریخ کهن این مرزوبوم صلواتی به تکریم می‌فرستیم و در هفته بزرگداشت مقام معلّم، خالصانه‌ترین دعاها را بدرقه مردان و زنانی می‌کنیم که همه پیشرفتهای بشر در همه اعصار مدیون همّت و تلاش آنان است.

منبع:تبیان

یا مقلب القلوب

یا مقلب القلوب والابصار

یا مدبر اللیل والنهار

یا محول الحول و الا حوال

حول حالنا الی احسن الحال

یاد یادگار

روزهای پایانی سال 1373 درحالی که مردم ایران هنوز فقدان رهبر ومقتدای خویش را از یاد نبرده بودند، در غم درگذشت سید احمد خمینی یادگار امام خمینی (ره) به سوگ نشستند.
«سید احمد خمینی»، 24 اسفند 1324 شمسی، در قم به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و سپس متوسطه خود را در رشته علوم طبیعی با وجود وضع نابسامان مالی پدرش- در دبیرستان حکیم نظامی قم طی کرد.
پس از گرفتن دیپلم متوسطه در حوزه علمیه شهرستان قم، به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و در سال 1345 مخفیانه برای دیدار امام عازم نجف شد و در همان جا به سلک روحانیت درآمد.
سطوح عالی حوزه را نزد استادانی چون «آیة ا... سلطانی» ،«آیة ا... حاج مرتضی حائری» و «آیة ا... حاج آقا موسی شبیری زنجانی» فرا گرفت و مطالعه و تحصیل دروس حوزه را تا سال 1356 ادامه داد.
پس از شهادت «آقا سید مصطفی» در اول آبان 1356، حاج احمد آقا نه تنها سعی کرد جای خالی برادر بزرگ را نزد امام- پدر، پیر و مرادش- پر کند، بلکه در سخت ترین شرایط هرگز پدرش را نیز تنها نگذاشت.
به نظر می رسد، زندگی سیاسی فرزند امام به شکل عمده پس از 15 خرداد 42 و دستگیری امام (ره) و متعاقب آن تبعید آقا مصطفی به عراق، آغاز شده باشد.
در این سال، سید احمد ارتباط گسترده ای با برخی چهره های سیاسی بویژه روحانیون مبارز، آغاز کرد. شاید در همین سالها بود که با بیشتر روحانیون سرشناس و فعالان سیاسی آشنا شد و این آشنایی مقدمه ای شد تا او بعدها امین امام(ره) در ارتباط با این اقشار مبارز شود.
تبعید امام(ره) نقطه عطفی در زندگی سیاسی و اجتماعی سید احمد به شمار می رود، زیرا پس از آن با هدایت پدر و به دلیل درک درستی که از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی آن روزگاران داشت، توانست با بسیاری از مبارزان سیاسی در ایران و سایر نقاط جهان- از جمله عراق، لبنان، فلسطین و حتی در اروپا و آمریکا- ارتباط برقرار کند.
او از سال 1350 به بعد، فعالیت سیاسی خود را علیه سلطنت پهلوی افزایش داد و با ایجاد تشکیلات مخفی مؤثر در قم و با همکاری عده ای از طلبه ها و دانشجویان، کار تکثیر و توزیع خبرنامه ها، اطلاعیه ها و نوارهای امام(ره) را آغاز کرد.
حاج احمد خمینی(ره)، در تمام دوران مبارزه چون یاری فداکار در خدمت امام امت بود و در سخت ترین شرایط رهبر و مقتدای خویش را تنها نگذاشت. در ایامی که دولت بعث عراق امام را به خواست همتای آمریکایی خویش به هجرت از عراق واداشت و کشورهای همجوار چون کویت هم حاضر به پذیرش امام و همراهان ایشان نبود، پیشنهاد سرنوشت ساز سید احمد خمینی مبنی بر انتخاب فرانسه برای مهاجرت، کارسازترین پیشنهاد بود که مورد موافقت حضرت امام نیز واقع شد.
همسر او می گوید، در دوران تبعید امام(ره) وقتی احمد برای درس به بیرون می رفت، هیچ گاه امید بازگشت او به خانه را نداشته است، زیرا هر لحظه احتمال دستگیری اش را می داد.
خود او می گفت: به جای اینکه به درس و مباحث علمی  برسم، ترجیح می دهم خود را قربانی انقلاب، امام و مردم کنم و سپر دردها و رنجهای امام باشم.
زندگی احمد آقا به عنوان فرزند و یار وفادار امام خمینی(ره) در جهت اعتلای آرمانهای اسلامی و انقلابی حضرت امام(ره) سپری شد و تلاش و مجاهدت بی ریای ایشان موجب پدیدار شدن پیوند عمیقی میان او و پدر بزرگوارشان شده بود.آنگونه که امام(ره) درباره ایشان فرمودند: «اینجانب در پیشگاه مقدس حق، شهادت می دهم که احمد از اول انقلاب تاکنون و از پیش از انقلاب، در زمانی که وارد این نحو مسائل سیاسی شده است، از او رفتار یا گفتاری که برخلاف ایده انقلاب اسلامی ایران باشد، ندیدم و در تمام مراحل از انقلاب پشتیبانی کرده و در مرحله پیروزی شکوهمند انقلاب، معین و کمک  کار من بوده است...» و خود نیز می گفت، از زمانی که خود را شناخته ام، لحظه ای از خدمت به آرمانهای امام سر باز نزده ام.
دردوران انقلاب، کمتر کسی مانند حاج احمد به امام(ره) نزدیک بود و از طرف ایشان در جلسه های مهم کشوری و لشکری شرکت و دستورات امام راحل(ره) را پیگیری می کرد.تاثیر حضور سید احمد خمینی در جلسات سرنوشت ساز و کلیدی نظام برکسی پوشیده نیست.
حاج احمد آقا پس از رحلت امام(ره) کار جمع آوری، نگهداری، سازماندهی، تبیین و نشر آثار امام(ره) را آغاز کرد و در این مدت علاوه بر تحصیل مراحل فلسفه اسلامی و اشتغال به برخی مباحث علمی، فقهی و اصولی، به تدریس «کفایة الاصول» پرداخت.
دلسوزی به ویژه برای فرودستان و بیچارگان، اهتمام به امور، ساده زیستی، امانت داری و ... از ویژگی های برجسته حاج احمد به شمار می رفت.
حاج احمد خمینی، وصیت نامه ای را برای فرزندش حاج سید حسن، در تاریخ 30 شهریور 1371 تنظیم کرد که در آن نکات قابل توجه ای وجود دارد؛ از جمله اینکه احمد آقا در وصیت نامه خود تصریح کرده پس از مرگش او را حتی المقدور نزدیک مرقد پدر عزیزش دفن کنند. در قسمتی از وصیت نامه احمد خمینی(ره) آمده است: «کلیه اثاث منزل که مال من است به همسرم تعلق می گیرد.»
مختصر پولی که دارم، صرف فقرا گردد.به فرزندانم سفارش می کنم متدین و با تقوا باشند و دوست دارم در حوزه علمیه قم، درس دینی بخوانند.
«سفارش مادر عزیزم- که جانم فدای او باد- را بسیار زیاد می کنم، امروز خدمت به خانم، روح امام را شاد می کند.»
سید احمد خمینی در 21 اسفندماه 1373، به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان بستری شد و فردای آن روز گروه پزشکی معالج وی، در اطلاعیه ای خطاب به مردم ایران اعلام کردند: صبح دیروز ایشان دچار ایست قلبی و اشکال در تنفس شد و به محض اطلاع به بیمارستان شماره 2 بقیة ا... الاعظم انتقال یافت و یک گروه پزشکی با تخصصهای گوناگون، با تمام توان برای بهبود حال ایشان به کار گرفته شد.
پس از چند روز اضطراب و تشویش، دکتر حسن عارفی سرپرست گروه پزشکی، در اطلاعیه ای غم انگیز اعلام کرد:در حال حاضر مغز و سیستم عصبی حاج احمد کار نمی کند، ولی قلب وی در حال تپش است.
سرانجام با وجود تلاش بی وقفه گروه پزشکی، مختصر تپش قلب حاج سید احمد نیز خاموش شد و روح بلند ایشان در 25 اسفند 1373 به ملکوت اعلی پیوست و پس از عمری کنار امام (ره) بودن و بر اساس احساس تعلقی که به پدرش داشت، نتوانست دوری امام (ره) را تحمل کرده و به زودی و به فاصله چند سال به ایشان پیوست.

منبع :روزنامه قدس ۲۵اسفند

حماسه حضور

 حجت الاسلام و المسلمین غضنفرآبادی

انتخاب جنابعالی را به عنوان نماینده مردم شریف شهرستان بم تبریک گفته و از خداوند متعال آرزوی توفیق روز افزون برای جنابعالی و همه خدمتگزاران به این ملت و نظام مقدس جمهوری اسلا می داریم.بدون تردید شهرستان بم و حومه نیازمند تلاش و کوشش و پشتکار جنا بعالی در استفاده از فرصت ها و امکانات جهت رشد و توسعه اقتصادی و فرهنگی است .